[h=2]« آیین میترایی » ، نخستین و کهن ترین آیین تاریخ جهان است.[/h]
البته این آیین از اعتقادات ساده تر پیش از خودش مانند « خورشید پرستی » گرفته
شده است.
در زمان های دور ، کسی که خواهان « جانشینی میترا » بود بایستی 7 خوان(مرحله)
را پشت سر می نهاد.
در این جستار ، به طور مختصر پیرامون « هفت خوان میترایی » سخن رفته است که برگرفته از
کتاب ارزشمند و خواندنی « مُهره ی مِهر » نوشته ی « پوران فرخزاد » می باشد :
-------------------------------------------------------------------------------------
رسیدن به حقیقت مِهری یا فروغ ازلی ، سفری ساده و آسان نبود و نوآموزی که
سرانجام به مِهر ، مُهر شده بود برای در آمیختن با آن باید از نردبامی هفت پله بالا می رفت
که هر پله ی آن برای خود نامی داشت و ویژگی هایی همـبند با ستارگان کیهانی و مراتب
کوکب شناختی و سرشار از رازها و رمزهای دیرنده(=قدیمی) با هفت پادیابی وِیژه...
هفت پله ی مِهری که از « ایران » به « رُم » رفته است ، همراه با نامی که رُمی ها بر آن
گذاشته اند چنین است :
1 - کلاغ = کورا ( Corax )
2 - نامزد = نیمفوس ( Nymphus )
3 - جنگی = میلز ( Miles )
4 - شیر = لئو ( Leo )
5 - پارسا = پرس ( Perses )
6 - مِهر پویا = هلیو دروموس ( Heliodromus )
7 - پدر = پاتر ( Pater )
------------------------------------------------------------------------------------
گام اول : « کلاغ »
در « فرهنگ معین » می خوانیم کلاغ را در زبان پهلوی « وراک = وراق » و شاید « ولاق »
می نامیده اند. حال انکه نام سانسکریت این پرنده « گارو » است.
در زبان انگلیسی ، مصدری داریم به نام « توکال » ( To call ) به معنای « نامیدن ،
خبر کردن ، بانگ کردن ، و صدا بر آوردن » به ویژه از سوی پرندگان به این معنا که صداهایی را که
کلاغ و دیگر پرندگان از حلقوم بیرون می دهند « کال » می گویند. حال اگر با توجه به دگر شدن
های واژگانی ، نام واژه ی « کلاغ » را با تبدیل حرف « غ » به حرف « ک » به شکل
« کالاک =کلاک » بنویسیم به توجه به « اک » که پسوند است ، باز با واژه ی « کال = کل »
روبرو می شویم که معنای « خبرآور = راوی » را می دهد.
این پاینام نه تنها به دلیل آوازه ی کلاغ به فضولی و جسارت ــــ که نزدیک مردم پرواز
می کند ــــ بل به سبب خویشکاری مِهرجویانی که تا خبرهای شهر را به درستی گردآوری
نکرده و به مغ های کارپیرای(کار کُشته ی) انجمنی نمی سپردند که سرنوشت مردم را در
دست داشتند و نهانی بر تمامی امور دیده وری می کردند ، از درجه ی « کلاغ » فراتر
نمی پریدند.
البته این آیین از اعتقادات ساده تر پیش از خودش مانند « خورشید پرستی » گرفته
شده است.
در زمان های دور ، کسی که خواهان « جانشینی میترا » بود بایستی 7 خوان(مرحله)
را پشت سر می نهاد.
در این جستار ، به طور مختصر پیرامون « هفت خوان میترایی » سخن رفته است که برگرفته از
کتاب ارزشمند و خواندنی « مُهره ی مِهر » نوشته ی « پوران فرخزاد » می باشد :
-------------------------------------------------------------------------------------
رسیدن به حقیقت مِهری یا فروغ ازلی ، سفری ساده و آسان نبود و نوآموزی که
سرانجام به مِهر ، مُهر شده بود برای در آمیختن با آن باید از نردبامی هفت پله بالا می رفت
که هر پله ی آن برای خود نامی داشت و ویژگی هایی همـبند با ستارگان کیهانی و مراتب
کوکب شناختی و سرشار از رازها و رمزهای دیرنده(=قدیمی) با هفت پادیابی وِیژه...
هفت پله ی مِهری که از « ایران » به « رُم » رفته است ، همراه با نامی که رُمی ها بر آن
گذاشته اند چنین است :
1 - کلاغ = کورا ( Corax )
2 - نامزد = نیمفوس ( Nymphus )
3 - جنگی = میلز ( Miles )
4 - شیر = لئو ( Leo )
5 - پارسا = پرس ( Perses )
6 - مِهر پویا = هلیو دروموس ( Heliodromus )
7 - پدر = پاتر ( Pater )
------------------------------------------------------------------------------------
گام اول : « کلاغ »
در « فرهنگ معین » می خوانیم کلاغ را در زبان پهلوی « وراک = وراق » و شاید « ولاق »
می نامیده اند. حال انکه نام سانسکریت این پرنده « گارو » است.
در زبان انگلیسی ، مصدری داریم به نام « توکال » ( To call ) به معنای « نامیدن ،
خبر کردن ، بانگ کردن ، و صدا بر آوردن » به ویژه از سوی پرندگان به این معنا که صداهایی را که
کلاغ و دیگر پرندگان از حلقوم بیرون می دهند « کال » می گویند. حال اگر با توجه به دگر شدن
های واژگانی ، نام واژه ی « کلاغ » را با تبدیل حرف « غ » به حرف « ک » به شکل
« کالاک =کلاک » بنویسیم به توجه به « اک » که پسوند است ، باز با واژه ی « کال = کل »
روبرو می شویم که معنای « خبرآور = راوی » را می دهد.
این پاینام نه تنها به دلیل آوازه ی کلاغ به فضولی و جسارت ــــ که نزدیک مردم پرواز
می کند ــــ بل به سبب خویشکاری مِهرجویانی که تا خبرهای شهر را به درستی گردآوری
نکرده و به مغ های کارپیرای(کار کُشته ی) انجمنی نمی سپردند که سرنوشت مردم را در
دست داشتند و نهانی بر تمامی امور دیده وری می کردند ، از درجه ی « کلاغ » فراتر
نمی پریدند.