میون خواب و بیداریهای محسن عادل زاده

گاهی ز هر چه دیده ی سنگین آشناست

فارغ ز هر چه صحبت افسون و آینه ست

دور از تمام شهر

در گوشه ای

به فرصت یک استکان چای

آرام می شوم

یک جرعه شعر سعدی

یک بیت ناب حافظ

چند قطعه از لامارتین


چند خط ز شعر لورکا

و عکس نگاه مستت

بر طاق گنگ افکار ... !!

می خواهمت بخوانم

از انحنای نای

می خواهمت بگیرم

از شوق در بغل

اما چه ساده باز

بی هیچ فرصتی

چون تند بادها

تو می گریزی از من

من می گریزم از خویش



عادل زاده

13 بهمن 92




 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Maryam، Atash و Melika

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر