[h=2]
پژواک اندوه {ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام[/h]
◆۩◆۩◆ پژواک اندوه ◆۩◆۩◆
ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام
[h=2][/h]
◆۩◆۩◆ پژواک اندوه ◆۩◆۩◆
ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
یک جرعه معرفت :
قالَ الاْ مامُ ابوجَعْفَر محمّد بنِ عليّ باقرُ العلومِ صَلواتُ اللّه وَ سَلامُهُ عَلَيْه :
إ ذا اءرَدْتَ اءنْ تَعْلَمَ اءنَّ فى كَ خَيْراً، فَانْظُرْ إ لى قَلْبِكَ فَإ نْ كانَ يُحِبُّ اءهْلَ
طاعَةِ اللّهِ وَ يُبْغِضُ اءهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ؛ وَاللّهُ يُحِبُّك ، وَ إ ذا كانَ يُبْغِضُ اءهْلَ
طاعَةِ اللّهِ وَ يُحِبّ اءهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فيكَ خَيْرٌ؛ وَ اللّهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اءحَبَّ.
اما باقر علیه السلام فرموده اند :
اگر خواستى بدانى كه در وجودت خير و خوشبختى هست
يا نه ، به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از
اهل معصيت و گناه ناخوشايندى ، پس در وجودت خير و سعادت وجود دارد؛
و خداوند تو را دوست مى دارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشايند باشى و به اهل معصيت عشق
و علاقه ورزيدى ، پس خير و خوبى در تو نباشد؛ و خداوند تو را دشمن دارد.
و هر انسانى با هر كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.
اصول كافى : ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّيعة : ج 16، ص 183، ح 1.
إ ذا اءرَدْتَ اءنْ تَعْلَمَ اءنَّ فى كَ خَيْراً، فَانْظُرْ إ لى قَلْبِكَ فَإ نْ كانَ يُحِبُّ اءهْلَ
طاعَةِ اللّهِ وَ يُبْغِضُ اءهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ؛ وَاللّهُ يُحِبُّك ، وَ إ ذا كانَ يُبْغِضُ اءهْلَ
طاعَةِ اللّهِ وَ يُحِبّ اءهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فيكَ خَيْرٌ؛ وَ اللّهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اءحَبَّ.
اما باقر علیه السلام فرموده اند :
اگر خواستى بدانى كه در وجودت خير و خوشبختى هست
يا نه ، به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از
اهل معصيت و گناه ناخوشايندى ، پس در وجودت خير و سعادت وجود دارد؛
و خداوند تو را دوست مى دارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشايند باشى و به اهل معصيت عشق
و علاقه ورزيدى ، پس خير و خوبى در تو نباشد؛ و خداوند تو را دشمن دارد.
و هر انسانى با هر كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.
اصول كافى : ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّيعة : ج 16، ص 183، ح 1.
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
پهنه تلخِ فراق، چشمانِ ناشکیبِ دنیا را پُر کرده است.
لب ها می لرزند تا مگر گوشه ای از کلمات سوزان درون را بیرون بریزند.
چشم ها می گریند؛ بلکه از دریای غم های سینه، کاسته شود.
... و حقیقتِ بهشت، چقدر به اشک های ما نزدیک شده است!
مدینه هم با بقیع هایی که از شعرهایِ ماه می تراود، هم ناله شده است.
تمامِ دو بیتی هایِ بر زبان نیامده، مهمانِ این فراقِ جانسوزند.
فرازهایِ غنیِ مفاتیح، داغدارِ این غیابِ جانْکاهند.
غروب، گویا سوگند یاد کرده که ما را تا همیشه به یادِ این هجرِ گلگون بیندازد.
و فرصت ها از بقیع می گویند و طلایی می شوند؛ مثل گنبدی که آنجا نیست.
خاک بقیع، همیشه در رنگِ مظلومیتِ خود مستور بوده است.
شگفتی های خلقت، متعجبند که سینه این خاک،
چگونه توانسته است، سینه شکافنده دانش را در بر بگیرد.
آری! گنبدی بزرگ تر از آسمان نیست که رویِ این خاک گذاشته شود.
آسمان، مستقیم از صفایِ این خاک توشه برمی دارد.
آسمانِ بقیع می بیند که تسلای خاطر ما،
دستانِ عادل خدا و چشمان آینده نگرِ اوست.
مصیبت زدگی اما تا آنجاست که افراشتگی پرچم های عزا
در قله هایِ رفیع بندگی،طبع شاعران را به خون نشانده است
و کور باد چشمِ فرومایگان
که این سیاه جامگی، روشن از پویایی و تعالی ست.
و زیر پوستِ این کلماتِ سیاه پوش،
نشانه های ارادت و شفاعت رفته است.
محمد کاظم بدرالدین
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
كسی كه بود شكافندهی تمام علوم
هزار حیف كه از زهر كینه شد مسموم
سر تو باد سلامت یا رسول الله
وصّی پنجم تو كشته شد، ولی مظلوم
گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانهاش از كینه خصم برد هجوم
بسان مادر و آباء رنج دیدهی خویش
همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم
به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم
هماره قصه مظلومیاش به خاك بقیع
بود ز غربت قبرش برای ما معلوم
ز دردهای نهانی كه بود در دل او
كسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم
حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت
كه بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم
نه طاقت است زبان را به وصف غمهایش
نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم
بگو به امت اسلام، این سخن (میثم)
به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم
غلامرضا سازگار
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
شهادت مظلومانه شاهد لحظه های تب آلود عاشورا
یادگار روزهای آمیخته با و عشق و اشک و عطش
تندیس خورشید، اسوه سجایای اخلاقی، مظهرکرامت
شکافنده ی دریای علوم ، پایه گذار انقلاب فرهنگی
پنجمين کوکب آسمان امامت وناخداي کشتي هدایت
حضرت محمـد بن علي ٬ امـام باقـر علیه السلام
بر شیعیان وسوگواران آن امام همام تسلیت باد!
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
«مظلومیت امام غریب»
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
صدای لا اله الا اللّه فرشتگان بلند میشود.
تابوتی روی شانهها به سمت بقیع تشییع میشود.
باز هم بقیع، چه قدر این خاک قداست دارد!
چه قدر این نقطه از زمین، مطهّر است!
آرامگاه آسمانیان زمینی، مأمن افلاکیان خاک نشین.
وای اگر لب باز کند، چه عقده ها که میگشاید، چه رازها که فاش
میکند و چه گنجهای پنهانی که آشکار میسازد!
امروز چه قدر مدینه بوی غربت و بی کسی میدهد!
انگار خاک بی پدری بر سرش ریخته اند.
از هر نقطه، صدای ناله می آید. کوچه ها، خانه ها، دیوارها، پنجره ها
همه و همه آرام آرام، مظلومیت کسی را میگریند.
لا اله الا اللّه، صدای فرشتگان است، صدای قدسیان که هم ناله
با زمینیان، تابوت ـ خورشید پنجم ـ را به میعادگاه میبرند.
در تابوت، آرام خفته ای، و هیچ کس نمیداند که زهر با جگرت چه کرده است!
لب فرو بسته ای و کسی از داغ جگر سوزت خبر ندارد.
چشم از زشتی ها بستی و اینک میروی، در حالی که دل نگران قرآنی!
که دیگر تغییرهای دل انگیزت را نخواهد شنید!
میروی و هنوز دلواپس اسلامی که زنده ماندنش را مدیون
دلسوزیهای معلّمی چون تو بوده است!
میروی و میدانی که شیعه، هنوز تشنه آموختن است!
ای کاشف قلمروهای نامکشوف معرفت!
شاگردانت، این نوآموزان مکتب آسمانیات را به که میسپاری؟!
تنها سر انگشتان دانش تو، گره از اسرار حقیقت میگشاید!
ای شکافنده بینظیر دانشها!
بمان و درد نادانی بشر را، به کلمهای از دانش الهیات، شفا ده،
و طومار نافهمی انسان را مچاله کن که بیحضور تو، انسان
در تاریک زار جهل به عصیان میرسد.
صدای لا اله الا اللّه در سکوت تیغ میپیچد، و پیکری مطهر، سوخته از
نازیبایی ها میهمان بهشت میشود، و هنوز بعد از گذشت سالها، همنوا
با عرفات، ضجه میزنیم مظلومیت امام غریب شیعه را.
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
خورشید نمیمیرد
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
هوای گریه دارم؛ بگذار فرو شکنم، بگذار کاروان دل را در این غربتِ جانکاه
همراه سازم با اشک و نغمه های سوزناکم را در گوشِ افلاکیان بخوانم.
به هر سو می نگرم، آخرین روزشمار خاموشی شمع
است و پروانگان، در حالِ طوافند.
آقاجان! تازه چشمهایم تو را باور کرده بودند؛
چشمهایِ نابینایی که جز جمالِ دلآرای تو، هیچ نمیدید.
پیشوای پنجم! شمعها را به یادِ تو هر غروب روشن میکردم
و گُلها را سحر به عشق تو آب میدادم.
ای زیباترین واژه ی من!
آمدی و پرده ی نادانی را کنار زدی و اینک
با رفتنت، مرا در غم نشاندی.
بی تو، پرنده ها نمیخوانند و نسترنها به طراوت نمینشینند.
بی تو، دریاها توفانی ترین لحظات را سپری میکنند
و موجها بهانه ای برای رقصیدن ندارند.
ای امام مظلوم وای پیشوایِ معصوم!
در این فضایِ تیره، روحِ پر اندوهم را، امیدوارانه راهی
حریم پاکت نموده ام؛ تا شاید در این لحظات، پیوندِ دستهای
متبرکت را با نور به نظاره بنشینم.
مرا لبریز از صفا کن، که صفای نورانی ات، هرگز از خاطرم نمیرود.
تو امشب به خوابِ ابدی می روی، شهادت را بوسه میزنی، در آغوش میفشاری؛
بگذار گریه کنم، بگذار بغضم را بشکنم و در دلتنگترین لحظه ام بگریم!
پروانه ی دلم را آورده ام تا به دور شمعِ جمالت بسوزانم و گُل امیدم
را با تو زیباتر نمایم؛
ای فانوس شبهای ظلمانی!
رفتنت چه دلگیر بود!
تو همواره زنده ای؛
مگر میشود خورشید بمیرد!
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
بپوش جامه عزایت را مدینه!
بپوش! که باید سوگ نشین لحظه هایی تلخ باشی،
لحظه هایی انده بار.
باید به سوگ بنشینی تکرار تاریخ را؛
تکرار سوگواری پیامبر صلی الله علیه وآله ، در آن روز فراموش ناشدنی را!
باز هم مدینه به سوگ «محمّد» می نشیند؛
«محمّد»ی از تبار «محمد» صلی الله علیه وآله .
بپوش جامه عزایت را مدینه، که غربت نشین داغی
غریبانه خواهی شد!
آغوش بگشا، ای حریم گهربار نبوت که اینک
«باقر علوم نبوی علیهالسلام » میهمان توست.
آغوش بگشا، ای «بقیع» که سروِ عالم آرای دانش، همجوارت
خواهد شد. آغوش بگشا، ای تربت پنهان زهرا علیهاالسلام که فرزند
مظلومی دیگر، به «غربت آباد بقیع» می پیوندد.
آغوش بگشا که اینک آخرین یادگار لحظه های ارغوانی عاشورا
را به دامان خواهی گرفت.
آه! ای بقیع!
ای غربت همیشه نشسته بر دل زخمی تاریخ!
تصویر غروبت را با کدامین حنجره فریاد بزنم آنگاه که
خورشید، برای بوسیدن تربتت سر به سریر خاک میگذارد؟!
با کدامین حنجره، آرامش نشسته در اندوهم را فریاد بزنم
تا بغض فرو مرده در گلو، جانی دوباره بگیرد؟!
امان از این گریستنِ خاموش! امان از این سکوتِ بارانی!
آه، ای بقیع؛ ای آیینه عرش الهی!
بگذار قبیله نامرد، تجاهل کنند فروغ لا یزالیِ آستانِ
حضرت امام محمد باقر علیهالسلام را؛
که آسمانیان التجا به بلندای آستانش می آورند و زمینیان
توسّل به نام شریف و آسمانیاش!
مولا جان؛ یا محمد بن علی علیهالسلام !
سوگند به غربت لحظه لحظه بقیع که روزگار چنین نخواهد ماند؛
شمشیر شب شکن فجر، پردههای سیاه جهالت را کنار خواهد زد
و آسمان غبار غربت را از آیینه نگاه بقیع خواهد زدود.
مولا جان! سوگند به نام زیبا و شکوهمندت که تو را تا ابد، خواهم گریست!
و تمام آرزوهای غربت کشیده ام را به دستهای توانمندت خواهم سپرد.
تو را خواهم گریست. هرگاه به یاد مدینه باشم، هرگاه به یاد بقیع.
تو را خواهم گریست، هرگاه به یاد کربلا باشم،
هرگاه به یاد مظلومیّتِ آل اللّه.
سید علی اصغر موسوی
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید