چکامه هایی را که آدولف هیتلر سروده اند

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
چکامه ای با نام "مادر":
این چکامه در سال 1923 سروده شده است:
آن هنگام که مادرت پیرتر میشود؛
و چشمان گرانبها و با ایمان او،
زندگی را آنگونه که [زمانی میدید] نمیبینند؛
زمانیکه پاهایش فرسوده میگردند،
و برای گام برداشتن نمیخواهند او را یاری دهند؛

در آن هنگام بازوانت را برای یاری او به کار گیر،
با خوشی و سرمستی از او نگاهبانی کن،
زمانی که اندوهگین است،
بر توست که تا آخرین گام او را همراهی کنی،

اگر از تو چیزی میپرسد،
او را پاسخگو باش،
و اگر دوباره پرسید،
باز هم پاسخگو باش،
و اگر دگربار پرسید، دگربار پاسخش گو،
نه از روی ناشکیبایی، بلکه با آرامشی مهربانانه،

واگر تو را به درستی درنمی یابد،
شادمانه همه چیز را برای او بازگو،
ساعتی فرا میرسد، ساعتی تلخ،
که دهان او دیگر هیچ درخواستی را بیان نمیکند.


بانو کلارا هیتلر، مادر بزرگوار پیشوا آدولف هیتلر


در گفتگویی با بانو پائولا هیتلر، خواهر پیشوا آدولف هیتلر،ایشان در مورد رفتار پیشوا با مادرشان چنین میگویند:
"در این دوران مادرم بسیار بیمار بود، بسیار اندوهگین بودیم. با یاری من، برادرم آدولف با مهربانی و دلسوزی تمام ،در این دوران زندگی مادرم، از او پرستاری میکرد و در این کار خستگی ناپذیر بود. او میخواست تمامی آرزوهایی را که احتمالاً مادرم داشت، بر آورده سازد و تمامی اینها را برای نمایاندن عشق سرشار خود به او میکرد."


بانو پائولا هيتلر در جواني


بانو پائولا هيتلر در سالهاي پاياني زندگيشان

این را با رفتار امپریالیست های کمونیست و لیبرال دموکرات کنار هم بنهید. آنان با پرداختن برنامه هایی که گسترنده ی تباهی و فساد است، تنها در راستای نابودی بنیان خانواده و خاموشی چراغ این نهاد ورجاوند گام مینهند که نمونه های فراوان و برآیند آن را در دنیای کنونی میبینیم. برای نمونه در روزهای نخستین ماه سپتامبر سال 2007 ، خبرنگاری زبده برای تمجید از شیوه نازی ها در اهمیت دادن به خانواده و ارزش "مادری" از کار برکنار شد . باشد که با پیروی از فرهنگ گرانسنگ و گوهربار ایران زمین و آموختن از پیشوا آدولف هیتلر (هر چند که عده ای از او تنفر دارند )تلاش این جنایتکاران (شاید این کار از بزرگترین جنایات آنان باشد) را ناکام گذاریم. امیدواریم که جایگاه مادر را در زندگی خود دریاببیم و بیش از پیش این هستی بهشتی و آسمانی را گرامی بداریم


چکامه دوم با نام "در بیشه جنگل آرتویس":



این چکامه را پیشوا آدولف هیتلر در دوران جنگ نخست جهانی و در 1916سروده اند. در زیر آن نوشته شده بود "مبتنی بر داستانی راستین"، این پرسش به ذهن میرسد که آیا این چکامه بیانی از رویدادی است که برای خود پیشوا رخ داده است؟

در بیشه جنگلهای آرتویس بود،
در میان درختان، در زمینی غرق در خون،
سرباز زخمی آلمانی خفته،
و نوای گریه های او در شب طنین انداز ،
در پوچی... هیج بازتابی پاسخگوی درخواست او نیست،
آیا آنقدر خون از او میرود تا چون جانوری بمیرد،
آن تیر در شکم تنها خواهد مرد؟

سپس ناگهان
گامهای سنگینی از سمت راست [به سمت او] می آیند،
می شنود که چگونه بر کف جنگل میکوبند،
و امید تازه ای در روانش شکل میگیرد،
و حال از چپ...
و حال از دو سوی...

دو مرد به خوابگاه تیره روز او نزدیک میگردند،
یکی آلمانی و دیگری فرانسوی
هر یک بدبینانه دیگری را مینگرد
و با اسلحه خود دیگری را می ترساند،
مبارز آلمانی میپرسد:
"تو اینجا چه میکنی؟
نوایی نیازمند مرا برای کمک فرا خواند"

"او دشمن توست"
"او مردی است که رنج میبرد"

و هر دو بی کلام سلاحشان را پایین آوردند
و دستهایشان را در هم پیچیده
و با ماهیچه های در هم تنیده، به دقت
سرباز زخمی را بلند کردند، به مانند آنکه در برانکاردی [خفته] باشد،
او را از میان جنگل بیرون بردند.

"تا زمانیکه به پایگاه آلمانها رسیدند"
"هم اکنون همه چیز به پایان رسیده است، از او به خوبی مراقبت میگردد"
و مبارز فرانسوی به جنگل باز میگردد،
ولی مبارز آلمانی دست او را در چنگ میگیرد،
نگاه میکند، گام برمیدارد، در چشمان غمبار [او]
و با دلگرمی شومی به او میگوید:
"نمیدانم چه سرنوشتی ما را چشم در راه است،
که بر طبق قواعد درنیافتنی در ستاره هاست
شاید من بمیرم، قربانی گلوله تو
شاید [گلوله] من در ماسه به تو برخورد،
و بسته به شانس در جنگ دارد،

ولی به هر روی هر آنچه که است و خواهد آمد،
ما در این هنگامه های روحانی زیستیم،
جاییکه بشر خود را در بشر یافت...
و هم اکنون بدرود و پروردگار با تو باشد!
منبع:وقایع نگاری رایش سوم - صفحه 4
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر