چه کار کنیم که همیشه نماز بخوانیم؟

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0




سؤالی که اغلب جوانها می پرسند این است که: «چکار کنیم که به صورت مداوم نماز بخوانیم و در خواندن آن کوتاهی نکنیم».


جواب بنده به سؤال این گونه است: (البته شما هم اگر راهکار دیگری داشتید بیان بفرمایید)



1 .
توجه به اهمیت نماز در زندگی و عواقب ترک آن.

نماز در میان اعمال واجب جایگاه ویژه­ای دارد تا جایی که در معرفی آن فرموده­اند: «نماز ستون دین است». ساختمانی که در آن سکونت دارید ممکن است

بدون لامپ و آشپزخانه و حتی بدون در و پنجره قابل تحمل باشد؛ اما سکونت در ساختمان بدون ستون امری غیر ممکن است. چرا که با حذف ستون چیزی از ساختمان باقی نمی­ماند،

که بتوانیم در آن سکونت کنیم. ستون ساختمان دین ما، نماز است و اگر مسلمانی نماز نداشته باشد در واقع ساختمان دینش فرو ریخته و دینی ندارد

تا در پرتو آن، اعمال صالحش مورد قبول خداوند متعال قرار گیرد. روی همین اصل مهم است که در قیامت اوّلیلن عملی که مورد سؤال قرار می­گیرد نماز است.

حال اگر نماز مورد قبول واقع شد (معلوم می­شود که آن مسلمان دیندار بوده است) به مابقی اعمال خیرش هم رسیدگی می­شود. اما اگر نمازی نداشت

و یا نمازش مورد قبول واقع نشد به هیچ وجه پرونده­ی دیگر اعمال خوبش را باز نخواهند کرد چرا که انسان بی دین هر کار خیری که انجام دهد (به علت نداشتن نورانیت)

در دنیای خاکی جا می­ماند و اثری از آن در آخرت نمایان نخواهد شد. به همین دلیل است که همواره نماز، آخرین سفارش همه­ی انبیای الهی بوده است
.

اما عقوبت ترک نماز: گفتیم که نماز برای دین، همانند ستون برای ساختمان است. حال تصور کنید ساختمانی که در آن سکونت دارید برای

چند لحظه ستونهایش از جا کنده شوند. چه اتفاقی رخ می­دهد؟ بله! همه­ی ساختمان با اسباب و اثاثیه­اش فرو می­ریزد و همه­ی سرمایه­ای

که در طول دهها سال جمع کرده­اید به یکباره از دستتان خواهد رفت. کسی هم که فقط یک نماز واجب را از روی عمد ترک کند

روی همه­ی اعمال خوب گذشته­اش پوشیده شده و خود را به یکباره دست خالی خواهد دید
.


2.
کنار گذاردن گناه و معصیت.

توضیح: نماز معراج مؤمن است و گناه در بند کشنده­ی روح آدمی. حالا کسی که اهل گناه و معصیت است وقتی نماز می­خواند دچار تعارضی عجیب می­شود.

چرا که از یک سو، نماز می­خواهد او را به عالم بالا ببرد و از سوی دیگر، گناه او را به قعر زمین می­کشاند. در این کشمکش روح انسان خود را در فشار عجیبی می­بیند

که تحمل آن برایش بسیار سخت است. به همین دلیل است که وقتی گنه کاران وارد نماز می­شوند همانند کسی که در زندان افتاده به سرعت خم و راست می­شوند

تا اینکه نماز خود را به آخر برسانند. حتی بعد از اتمام نماز هم حاضر نیستند برای چند دقیقه­ای که شده، در مکان نماز بنشینند و بلافاصله جای خود را ترک می­کنند.

در این کشمکش عجیب، ممکن است برخی گمان کنند راه رهایی از آن فشار روحی، ترک نماز است در حالی که نماز عبادتی نورانی و ملکوتی است

و با کنار گذاردن آن نه تنها مشکل انسان حل نمی­شود بلکه پیچیده­تر هم خواهد شد. حالتی که نماز برای نمازگزار آشکار می­کند

واقعیتی تأسف بار از درون او و چشمه­ی بسیار کوچکی از فشار قبر است که بعد از مرگ برایش رخ خواهد داد. نماز به او هشدار می­دهد

که در درونش چه می­گذرد و با زبان بی زبانی به او گوشزد می­کند که چه درون آلوده و سیاهی دارد. پس راه صحیح این است که

هشدار نماز را جدّی بگیریم و با استعانت از نماز به جنگ شیطان درونی خود برویم و با عزم جدی بر ترک گناه، خود را از جهنم درونی خود نجات دهیم
.



3.
تقید به نماز اوّل وقت .

توضیح: تصور ما از نماز در وقتی که آن را در اول وقت می­خوانیم کاملا متفاوت از وقتی است که آن را در آخر وقت می­خوانیم.

کسی که نماز خود را به تأخیر می­اندازد، مدام احساس دلشوره و دلواپسی دارد و بار سنگین نماز را بر دوش خود احساس می­کند

تا اینکه نمازش را بخواند. اما کسی که مقید است که نمازش را در اوّل وقت بخواند چنین تصوری از نماز بخواهد داشت
.

فرض کنید رضا نماز خود را نخوانده است. وقتی مشغول میل کردن ناهار است احساس بدی در وجود او راه پیدا می­کند. هنگامی که به نهان خود مراجعه می­کند

می­فهمد علت آن دلشوره نخواندن نماز است. بعد از نماز که ـ مثلا ـ می­خواهد استراحت کند باز دلشوره دارد. وقتی از خواب بیدار شد

این دلشوره همچنان همراهش است و خلاصه تا آخر وقت بار نماز را به دوش می­کشد تا اینکه از ترس قضا شدن نماز تکلیفش را ادا کند.

شب هم به همین صورت نگرانی نماز مغرب و عشاء را دارد تا اینکه در آخر وقت نمازش را بخواند
.

اما علی به محض شنیدن صدای اذان نماز ظهر و عصر خود را می­خواند. علی مشغول صرف ناهار است که به یکباره به یاد نماز خود می­افتد.

در این صورت احساس رضایت می­کند چون نمازش را خوانده. و خلاصه در تمام وقت نماز که یاد نماز خود می­افتد همین احساس خوش آیند را تجربه می­کند
.

وقتی به نحوه­ی نماز خواندن رضا و علی نگاه می­کنیم متوجه می­شویم که:

1.
نماز برای رضا کاری بس سخت و تکلیفی ناراحت کننده است، اما برای علی کاری آسان و تکلیفی دوست داشتنی می­باشد.

2.
رضا نماز می­خواند تا تمام شود. به همین دلیل لذتی از آن نخواهد برد. ولی علی نماز می­خواند تا وظیفه­ی بندگی خود را به جای اورده باشد.

3.
علی برنامه­ی منظمی برای نماز دارد. به همین دلیل سنگینی و کلفت عمل از او برداشته می­شود.امّا رضا به دلیل نداشتن برنامه­ی منظم همواره مشقت آن عمل را به دوش می­کشد.

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahdi km

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر