Taken Aback
معادل پارسی:
جا خوردن
معنا
زمانی که فردی از چیزی یا کسی جا بخورد و مبهوت شود از این اصطلاح استفاده می شود.
نکته: aback به تنهایی قید بوده و به معنای «در پشت» یا «پشت سر» می دهد.
[LEFTDIR]There are Britons in Berlin who get taken aback by the directness of Germans. [BBC News]
[/LEFTDIR]انگلیسی های برلین از صراحت آلمانی ها جا می خورند. بی بی سی
[LEFTDIR]We’re often taken aback when a respected governor, political candidate, husband or wife is caught cheating. [NPR]
[/LEFTDIR]همواره وقتی مچ یک دولت مرد، کاندیدای سیاسی، شوهر و یا یک زن محترم در حال خیانت گرفته می شود، انسان حیرت زده می شود. ان پی آر
[LEFTDIR]It was recognizable as self-replicating spam, but still, I was terribly taken aback in that first moment. [Edmonton Journal]
[/LEFTDIR]تشخیص اسپم بودن این ایمیل ها ساده است، اما همواره در لحظه ی اول از دیدن آنها جا می خورم.
منبع: yadbegir.com
معادل پارسی:
جا خوردن
معنا
زمانی که فردی از چیزی یا کسی جا بخورد و مبهوت شود از این اصطلاح استفاده می شود.
نکته: aback به تنهایی قید بوده و به معنای «در پشت» یا «پشت سر» می دهد.
[LEFTDIR]There are Britons in Berlin who get taken aback by the directness of Germans. [BBC News]
[/LEFTDIR]انگلیسی های برلین از صراحت آلمانی ها جا می خورند. بی بی سی
[LEFTDIR]We’re often taken aback when a respected governor, political candidate, husband or wife is caught cheating. [NPR]
[/LEFTDIR]همواره وقتی مچ یک دولت مرد، کاندیدای سیاسی، شوهر و یا یک زن محترم در حال خیانت گرفته می شود، انسان حیرت زده می شود. ان پی آر
[LEFTDIR]It was recognizable as self-replicating spam, but still, I was terribly taken aback in that first moment. [Edmonton Journal]
[/LEFTDIR]تشخیص اسپم بودن این ایمیل ها ساده است، اما همواره در لحظه ی اول از دیدن آنها جا می خورم.
منبع: yadbegir.com