نیاز به تجربه دینی و واقعیت آن

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


نیاز به تجربه دینی و واقعیت آن



مقدمه

(( پرده های انوار خویش را بر من افکند ... و به نور ذات خویش مرا روشنی بخشید و گفت ای حجت من ! گفتم تویی حجت نفس خویش و به من حاجتی نیست. )) [1]

با بررسی پدیدار شناسانه تجربه دینی می توان حضور دو ویژگی مشترک را در تمام آنها دید : 1- وقوف به امر متعالی 2- سرسپردگی تام به آن . سرسپردگی تام به امر متعالی آن را از تجربیات اخلاقی و زیبا شناختی جدا و امر متعالی را تبدیل به امر غایی می کند. شاید بهترین بیان از معنای سرسپردگی تام چیزی باشد که شلایرماخر[2] آنرا احساس وابستگی مطلق می نامد . [3] در این که انسان ها دارای تجربه دینی هستند نمی توان شک کرد حداقل پیامبران قدیسان و عارفانی بوده اند که این تجربیات را از سر گذرانده باشند اما مساله اصلی احراز واقعیت تجربه دینی است . منطور از واقعیت تجربه دینی آن است که " امر متعالی " چیزی بیش از اذهان انسانی دارای وجود مستقل و عینی است. نورمن گیسلر [4] استدلال می کند که تجربه دینی نیاز اساسی انسان و بنابراین امری واقعی عینی و مستقل است. مدعای من در این جستارنشان دادن این امراست که نیاز اساسی به تجربه دینی نشان دهنده واقعیت آن نیست . می کوشم نشان دهدم که دلایل گیسلر برای درستی یکی از مقدمه هایش نه با تجارب انسانی و نه با تعریف خودش از واقعی بودن و امر واقعی نمی سازد و " واقعی بودن تجربه دینی " را نمی توان از استدلال او نتیجه گرفت.

***

1. گیسلر بیان می کند که : (( آنچه انسان ها نیاز دارند واقعا وجود دارد. این مقدمه به دو طریق مبتنی بر تجربه انسانی است . اول اینکه بر پایه انتظارات اساسی انسان استوار است. تجربه به ما می آموزد که انسان ها این توقع را دارند که برای مشکلاتشان راه حل هایی وجود دارد ... تاییدی دیگر از تجربه به نفع این اصل وجود دارد که نیازهای واقعی بر آورده شدنی اند... انسان ها واقعا نیازمند خدا هستند . احساس حدوث و وابستگی ای هست ، یعنی همان نیاز به امر متعالی در درون انسانها .اگر انسانها واقعا نیازمند امر متعالی باشند پس باید امر متعالی وجود داشته باشد.)) [5] بگذارید استدلال گیسلر را به صورت منطقی در آوریم :

Fx : X نیاز اساسی انسان است ،
Gx : X واقعی است ،
Fa : تجربه دینی نیاز اساسی انسان است ،
Ga : تجربه دینی واقعی است

A. (x)(Fx → Gx)
B. Fa
_____
Ga

بر اساس قاعده حذف سور کلی مقدمه A به Fa→Ga تبدیل شده و از B و قاعده وضع مقدم می توان Ga را از دو مقدمه فوق نتیجه گرفت . بنابراین استدلال گیسلر از نظر صوری درست است اما نتیجه هنگامی صادق است که مقدمات نیز صادق باشند . در این نوشتار صدق مقدمه B را فرض گرفته و به بررسی مقدمه A می پردازیم .گیسلر دلیل زیر را مبتنی بر تجارب انسانی برای نشان دادن صدق مقدمه A ذکر می کند:
"همه نیازهای اساسی انسان برآورده شدنی هستند."
در تایید این مدعا وی بیان می کند که : (( اینکه انسانها نیازمند اب هستند و توقع دارند که در جایی قابل دسترس باشد ، ناظر به این است که واقعا در جایی آب وجود دارد. توقعات و تجربه های اسای انسانی ، بشر را به این باور می رسانند که اگر انسان ها نیازمند اب باشند ، در جایی اب وجود دارد . اگر انسان ها نیازمند غذا باشند غذایی که بتوان یافت وجود دارد ... بنا براین می توانیم نتیجه بگیریم که آنچه انسانها واقعا نیاز دارند ، در واقعیت هم وجود دارد.)) [6]
در واقع گیسلر از یک استدلال استقرایی برای اثبات ادعای کلان خویش استفاده می کند " اگر نیازهای اساسی انسان از جمله نیاز به آب و غذا تا کنون بر اورده شده است پس تمام نیازهای اساسی انسان برآوردنی هستند و خواهند بود . " اما شرایطی را تصور کنید در اینده که زمین دچار خشکسالی و قحطی می شود به طوری که نه منبع آب شیرینی و نه غذایی برای خوردن وجود ندارد و انسانهای باقی مانده هم شدیدا احساس گرسنگی و تشنگی می کنند و نیاز به اب و غذا دارند آیا در این شرایط نیازهای اساسی انسان برآورده شدنی هستند؟ نیازی نیست به آینده خیلی دوری برویم هم اکنون انسانها از بیماریهای لا علاجی رنج می برند که درمانی برای آنها وجود ندارد نیاز به درمان قطعی برای این بیماریهای لاعلاج از جمله نیازهای اساسی انسان است که فعلا پاسخی برای آن وجود نداشته. با میل به جاودانگی به نظر می رسد از جمله نیازهای اساسی بشری است که تا کنون هیچ اکسیر یا داروی فنا ناپذیری نه ساخته و نه کشف شده است . البته امکان دارد در جواب بگویند که اگر تا کنون هم برآورده نشده در اینده می تواند بدست اید اما این پاسخ مشکلی را حل نمی کند باز می توان پرسید از کجا معلوم اگر تا کنون کشف نشده در اینده کشف خواهد شد ؟ در حال حاضر کسی از اینده خبری ندارد و هر ادعایی نسبت به اینده ناشی از حدس و گمان است. در ثانی این پاسخ ربطی به انتقاد من ندارد زیرا گیسلر از شرایط تجربی کنونی نتیجه کلان خویش را گرفته و قصد من نشان دادن این است که حتی در شرایط کنونی تمام نیازهای اساسی انسان پاسخ داده نشده که بتوان از ان نتیجه گرفت تمام شرایط اساسی انسان برآوردنی هستند.

***

2.استدلال استقرائی گیسلر حتی اگر معتبر باشد فقط در حوزه تجارب حسی انسانی صادق است یعنی تجربه ما از برآورده شدن نیازهای اساسی حسی از جمله اب ، غذا ، هوا ، تولید مثل و غیره ( هر چند نادرستی آن را در پاراگراف قبل نشان دادیم ) اما به نظر نمی رسد بتوان حکمی که بر نیازهای حسی انسان صادق است را به نیازهای معنوی او تعمیم داد . مگر این که بتوان جهت جامع اساسی میان نیازها و تجارب معنوی و نیازها و تجارب حسی نشان داد که بتواند تعمیم این حکم را موجه کند. اما حداقل می توان از یک جهت اختلاف اساسی میان تجارب دینی و تجارب حسی نام برد و آن تفاوت در متعلقات تجارب حسی و دینی است. به نظر می رسد متعلقات تجارب حسی از جمله نیاز به اب و غذا در میان انسان ها یکسان است اما متعلقات تجربه دینی این گونه نیستند تجربه دینی یک فرد مسیحی که بر حول محور عیسی مسیح ( ع ) میگردد با تجربیات دینی یک بودایی که بر حول مفوم نیروانا می گردد متفاوت است. هر چند می توان از اشتراکاتی مثل مواجه با امر متعالی نام برد اما به نظر می رسد تفاوت میان امور متعالی در تجارب دینی انقدر زیاد است که شاید نتوان آن ها را به یکدیگر فروکاست و مثلا مفوم " خدا " یا " نیروانا " را بر آن اطلاق کرد. در هر صورت اگر هم جهت جامع و مشترک قوی میان تجربیات حسی و تجربیات دینی باشد باز هم هیچ الزام منطقی وجود ندارد حکمی که در یک ساحت صادق است در ساحت دیگر هم صادق باشد.

***

3.از طرف دیگر گیسلر تعریفی از واقعی بودن و امر واقعی ارائه می دهد : (( واقعی بودن به معنای وجودی مستقل داشتن است. اگر امر متعالی باید چیزی بیش از یک تجربه ذهنی صرف باشد و بیش از آنچه انسان ها عمیقا ارزومندند که حقیقی باشد و بیش از محدوده نا خود آگاه انسانی باشد ، پس باید به این معنا برسیم که امر متعالی چیزی است که وجود مستقلی از آن خویش دارد. یعنی امر متعالی باید بیرون از تجربه های انسان هایی که آن را تجربه می کنند باشد. ))[7]
مقدمه A یعنی " اگر هر X که X نیاز اساسی انسان است آنگاه X واقعی است " آشکارا " واقعی بودن " را مقید به یک تجربه انسانی یعنی " نیاز اساسی انسان " می کند و آن را وابسته به خواست انسان ها نشان می دهد . این مقدمه حتی با تعریف گیسلر از امر واقعی نمی سازد و از یک ناساز گاری در تفکر گیسلر پرده بر می دارد.

***

نتیجه

اگر دلایل من معتبر باشد آنگاه نشان داده ام که مقدمه A یعنی : " تمام نیاز های اساسی انسانی برآورده شدنی هستند " در استدلال گیسلر کاذب است و نمی توان Ga یعنی " واقعی بودن تجربه دینی " را از ان نتیجه گرفت . زیرا نتیجه هنگامی معتبر است که تمام مقدمات صادق باشند . البته نمی توان از این جا کذب Ga را نتیجه گرفت زیرا رد این استدلال صرفا به این معناست که صدق Ga را نمی توان با مقدمات گیسلر بدست آورد اما امکان دارد صدقGa را یعنی " واقعیت تجربه دینی " را بتوان از مقدمات و استدلال های دیگر نتیجه گرفت. بنا براین نیاز اساسی به تجربه دینی نمی تواند نشان دهنده واقعیت آن باشد زیرا نه با تجارب کنونی انسانی و نه با تعریفی که گیسلر از واقعیت ارائه می دهد سازگاری ندارد . البته باید توجه داشت که گیسلر مدعی استلزام منطقی میان نیاز اساسی انسان و واقعیت ان نیست بلکه خودش هم استدلالش را بر پایه تجربه انسانی بنا می دهد و اینگونه استدلالها ناگزیر از استقراء و تشبیه است و آنچه در این جا مهم است درجه قانع کنندگی است اما به نظر می رسد استدلال گیسلر حتی از درجه قانع کنندگی مطلوبی بر خوردار نبوده و با تجارب انسانی نمی سازد و از آن بالاتر نظام فکری وی از ناسازگاری درونی رنج می برد.

________________________________

[1] دفتر روشنایی : از میراث عرفانی بایزید بسطامی/ گردآورنده محمد بن علی سهلگی ؛ ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی.-تهران : سخن ، 1384

[2] Schleiermacher( 1768-1834)

[3] برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به : فلسفه دین / نویسنده نورمن گیسلر ، مترجم حمیدرضا ایت اللهی ، تهران ، حکمت ، چاپ اول 1391 ، ص 28-127

[4] Geisler, Norman L

[5] فلسفه دین / نویسنده نورمن گیسلر ، مترجم حمیدرضا ایت اللهی ، تهران ، حکمت ، چاپ اول 1391، ص124-126

[6] همان ، ص 125

[7] همان ، ص 113
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر