بسم الله الرحمن الرحیم
صلوات الله علی محمد و آله الطاهرین
صلوات الله علی محمد و آله الطاهرین
1-در قرآن کریم در سوره مسد می خوانیم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ.
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ.
سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ.
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ.
فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ.
ترجمه:
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد (۱)
دارايى او و آنچه اندوخت سودش نكرد (۲)
بزودى در آتشى پرزبانه درآيد (۳)
و زنش آن هيمهكش [آتش فروز] (۴)
بر گردنش طنابى از ليف خرماست (۵)
2-در روایات اسلامی می خوانیم:
ابولهب پس از بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله برخلاف سنت عربى به سیره خاندان خویش عمل نكرد و به رغم همراهى بنى عبدالمطلب با رسول خدا، او به دیگر تیرههاى قریش پیوست و از در دشمنى و ستیزگى با پیامبر صلی الله علیه و آله درآمد و به شیوههاى گوناگون به آزار حضرت پرداخت.
السیرة النبویه، ج 2، ص 415ـ416.
ابولهب هنگام دعوت عمومى چون پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز كوه صفایا مروه رفت و از مردم خواست تا خداى واحد را بپرستند، حضرت را از اینكه آنان را براى چنین پیامى به آنجا كشانده، نفرین كرد كه خداوند در پاسخ او سوره مسد را فرو فرستاد و نفرینى ابدى را براى او ثبت كرد.
السیرة النبویه، ج 1، ص 351؛ البدایة والنهایه، ج 3، ص 31.
ابولهب، پس از شنیدن خبر شكست مشركان در بدر، پس از 7 یا 9 روز بر اثر بیمارى پوستى درگذشت . فرزندانش از ترس سرایت مرض از جنازهاش دورى جسته، در نهایت او را در بالاى مكه كنار دیوارى نهاده و از دور بى آنكه لمسش كنند بر او سنگ ریختند تا مدفون شد.
الخصائص الكبرى، ج 1، ص 343.
تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 46.
المعارف، ص 125.
الاغانى، ج 4، ص 206.
طبرسى این آیه (سَیَصلى نارًا ذاتَ لَهَب) را دلیل بر صدق گفتار پیامبر صلى الله علیه و آله مىداند كه از مرگ ابولهب در حال كفر خبر مىدهد.
مجمعالبیان، ج 10، ص 852.
تذکر:دعوت عمومی پیامبر صلی الله علیه و آله سه سال پس از بعثت بود(نزول سوره المسد).
غزوه ی بدر دو سال پس از هجرت بود.
پس بین نزول این سوره و مرگ ابولهب 10 سال فاصله بود.
نکات:
دو سوال مطرح می شود:
1-آیا این سوره، زمینه ایمان آوردن ابولهب را مسدود نمىكند و او را در كفرش مجبور نمىسازد؟
پاسخ:
خداوند مىداند كه هر كس با استفاده از اختیار و آزادىاش چه كارى را انجام مىدهد؛ مثلاً در آیات مورد بحث خداوند از آغاز مىدانسته كه ابولهب و همسرش با میل و اراده خود هرگز ایمان نمىآورند نه با اجبار و الزام. به تعبیر دیگر عنصر آزادى اراده و اختیار نیز جزء معلوم خداوند بوده، او مىدانسته است كه بندگان با صفات اختیار و با اراده خویش چه عملى را انجام مىدهند؛ بنابراین، چنین علمى و خبر دادن از چنان آیندهاى تأكیدى است بر مسأله اختیار، نه دلیلى بر اجبار.
تفسیر نمونه، ج 27، ص 424.
مهم ترین سوال:
2-بسيارى از مشركان مكه واقعا ايمان آوردند ، و بعضى ظاهرا ، اما از كسانى كه نه در واقع و نه در ظاهر ايمان نياوردند اين دو نفر(ابولهب و زنش) بودند.چرا؟
آیا این دو نفر حتی با ایمان ظاهری خود نمی توانستند باعث بطلان و تناقض در قرآن شوند؟بگویند ما که ایمان آوردیم پس چرا خدای محمد-صلی الله علیه و آله- دروغ گفت؟(نعوذبالله)
ابولهب که اینقدر سعی داشت که مانع تبلیغ پیامبر صلی الله علیه و آله شود و همیشه به فکر آزار مسلمانان و توهین به پیامبر (جادوگر و دیوانه و ...) بود.چرا این کار به ذهنش نرسید؟
آیا نمی توانست باعث ایجاد تشکیک در آیات قرآن شود؟!