نفقه زوجه در حقوق مدنی

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

مقدمه:

در عقد نکاح دائم، تأمین نیازهای اساسی زوجه طبق شرع و قانون بر عهده همسر وی است. در یک خانواده، مرد مسئوول پرداخت نفقه زوجه و فرزندان مشترک است

و بعید است این وظیفه با تحول جامعه به تعاون اجتماعی یا دولت سپرده شود.
موادی از قانون اساسی و سایر قوانین و مقررات، بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی بنا نهاده شده

و به تدریج با توجه به زمان و مکان
،راه تحول و تکامل را پیش گرفته است. برای نمونه اصل 43 قانون اساسی، تأمین نیازهای اساسی و امکانات لازم جهت تشکیل خانواده

برای همه را یکی از ظوابط استواری اقتصاد جمهوری اسلامی ایران برشمرده و در سال 1381 با اصلاح ماده 1107 قانون مدنی
، دامنه نفقه زن گسترش یافته،

به گونه ای که همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن بر عهده شوهر قرارداده شده است. بحث های فراوانی در مصادیق نفقه وجود دارد

که تحقیق و بررسی آن ها
، برای کسانی که به نحوی با این موضوع ارتباط دارند؛ مانند کارشناس نفقه، دادرس و وکیل، اجتناب ناپذیراست.


تعریف حقوقی نفقه

قانون مدنی ایران متأثر از روح فقه اسلامی، ماده 1107 فقه را شامل مجموع نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن به شرح زیر بیان داشته است:

نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غا، اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی

و خادم در صورت عادت و یا احتیاج به واسطه[SUP]ء [/SUP]نقصان یا مرض (امامی و صفایی، حقوق خانواده 1374 : 393) .
آن چه در این ماده آمده حصری نیست

و هرچه بر حسب عرف مورد احتیاج زن باشد، جزو نفقه است و مرد باید آن را برای زن فراهم آورد که از کلمه احتیاج به کار رفته در این ماده

نیز می توان این معنی را استنتاج نمود. همچنین فقهای بزرگ امامیه مانند صاحب جواهر، صاحب مسالک این نظر را پذیرفته و رجوع به عرف را برای تعیین نفقه مرجع می دانند.

نکته دیگر حائز اهمیت در این ماده آن است که وضعیت و احتیاجات زن به طور متعارف ملاک ارزیابی است و نه وضعیت مرد، پس اگر زن از خانواده متمکنی باشد

شوهر به ناچار باید وسائل زندگی او را آنچنان که شأن و وضع اجتماعی و خانوادگی او اقتضا می کند، فراهم آورد

که در تأیید این نکته می توان به رأی شماره 292/23 دیوان عالی کشور اشاره کرد.

شرایط وجوب نفقه زوجه

عقد دائم : دائمی بودن عقد ازدواج به عنوان شرط اول در وجوب نفقه زوجه مورد اتفاق فقها اسلام است نفقه برای زوجه در عقد منقطع پرداخت نمی گردد و الزامی هم وجود ندارد.

فقهای امامیه در وجوب نفقه زوجه، دائمی بودن عقد را لازم می دانند، در این زمینه رأی مخالفی مشاهده نشده و به نقل از صاحب جواهر

این جا هم اجماع منقول داریم هم اجماع محصل. (جواهرالکلام 1366، ج 31، ص 303؛ حدائق الناضر، ج 25، ص 97)
قانون مدنی در ماده1106 می گوید «در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است».

در ماده 1113 قانون مدنی در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر این که شرط شده یا آن که عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.

ادله تکالیف زوج بر انفاق زوجه

طبق ماده 1102 قانون مدنی، همین که نکاح به طور صحیح واقع شد، رابطه زوجیت بین طرفین ایجاد و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می شود.

از جمله حقوقی که با انعقاد عقد نکاح دائم، زن به دست می آورد،حق دریافت نفقه از همسرش است. طبق ماده 1106 قانون مدنی،در عقد دائم، نفقه[SUP]ء [/SUP]زن بر عهده[SUP]ء [/SUP]شوهر است.

الف) دلیل شرعی (قرآن) از آیاتی که به عنوان ادله وجوب نفقه زن بیان گردیده، آیه 34 سوره نساء است. این آیه به حق ریاست و نگهبانی مرد بر زن تصریح دارد.

این قاعده، قابل توجیه است؛ زیرا در هر جمعی باید رئیس وجود داشته باشد تا امور را هماهنگ نماید. این موضوع، مغایرتی با ضرورت برقراری صفا و صمیمیت بین زوجین در زندگی مشترک ندارد،

بلکه در صورت حدوث اختلاف سلیقه، نظر مرد اولویت خواهد داشت. در غیر این صورت زن و شوهر برای هر اختلافی ناگزیر باید به دادگاه مراجعه نمایند.

این امتیاز، برای مرد یک وظیفه اجتماعی محسوب می شود و مسئوولیت ساز است.

ب) دلیل قانونیهرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند،

مستحق نفقه نخواهد بود. (ماده 1108 قانون مدنی) اگر مرد از پرداخت نفقه زن استنکاف کند، زن می تواند از لحاظ کیفری و مدنی،

حسب مورد به دادسرا یا دادگاه حقوقی مراجعه، شوهر مستنکف را تعقیب نموده یا نفقه خود را از وی مطالبه کند.

ضمانت اجرای مدنی نفقه در ماده 1111 قانون مدنی مندرج است که می گوید: «زن می تواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه، به محکمه رجوع کند.

در این صورت، محکمه میزان نفقه را معین و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد.»

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

نفقه زن و اجزای آن


مهم ترین مسأله در رابطه با نفقه زوجه،اجزا و مصادیق آن است. بسیاری از فقهای امامیه اعتقاد دارند که مقدار لازم برای نفقه زوجه، عبارت از هر چیزی است که زن به آن نیاز دارد؛

یعنی نفقه شرعاً اندازه ای ندارد، بلکه قاعده این است که مرد به آنچه زن احتیاج دارد، قیام نماید. (موسوی خمینی،1368،ج 3،ص 561)

از نظر قانون مدنی نفقه عبارت از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن است که حصری ندارد؛ زیرا زندگی در حال تحول است و هر روز نیازهای جدیدی پیش می آید

که پاره ای از آن ها می تواند از مصادیق نفقه زن محسوب شود.
عبارت «همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن» بسیار گسترده و قابل توسعه است.

دراین قسمت مصادیق بحث برانگیز نفقه مورد بررسی قرارمی گیرد


.
1 مسکن

معمولاً زن و شوهر در یک منزل سکونت دارند و مرد مکلف است زن را در محل سکونت خود بپذیرد. مسکن مهم ترین و بارزترین مصداق نفقه است

که بخش عمده ای از هزینه های زندگی را بویژه در شهرهای بزرگ، به خود اختصاص داده است. هدف اصلی ازدواج تشکیل زندگی است که جز با تهیه سرپناه مشترک محقق نمی شود.

مسکنی که تدارک آن بر عهده شوهر است، باید متعارف و متناسب با وضعیت زن باشد که حسب زمان و مکان تغییر می یابد؛

مثلاً در شهری مانند تهران و در این مقطع از زمان، شوهر نمی تواند همسرش را به یک اتاق استیجاری ببرد یا وی را مجبور کند در خانه هایی که خانواده شوهر زندگی می کنند

و از استقلال کافی برخوردار نیست، زندگی نماید. با وجود آن که زن مکلف است در مسکن مناسبی که شوهر تعیین می کند، زندگی کند،

اما بعضاً زوج مکلف می شود مسکن جداگانه ای برای زن تهیه کند. این موضوع در ماده 1115 قانون مدنی آمده است:

«اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد، زن می تواند مسکن علیحده اختیار کند و در صورت ثبوت مظنه[SUP]ء [/SUP]مزبور،

محکمه حکم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد و مادام که زن در بازگشتن به منزل مزبور معذور است، نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.»

و طبق ماده 1116 «مادام که محاکمه[SUP]ء [/SUP]بین زوجین خاتمه نیافته، محل سکنای زن به تراضی طرفین معین می شود و در صورت عدم تراضی،

محکمه با جلب نظر اقربای نزدیک طرفین، منزل زن را معین خواهد نمود و در صورتی که اقربایی نباشد، خود محکمه محل مورد اطمینانی را معین خواهد کرد.»

در صورت عدم تراضی، مسکنی که شوهر برای سکونت زوجه تدارک می بیند، باید به طور متعارف با وضعیت و شو[SUP]ء[/SUP]ون اجتماعی زن تناسب داشته باشد

و الاّ زن می تواند از رفتن به آن مسکن امتناع نماید و این خودداری، مانع از استحقاق وی نسبت به نفقه اش نخواهد شد.
سوء رفتار شوهر و ابتلای او به امراض مسری،

از مواردی است که بیم ضرر بدنی، مالی یا شرافتی برای زن ایجاد می کند. برخی مبنای فقهی ماده[SUP]ء [/SUP]فوق را «قاعده لاضرر» دانسته اند که به موجب آن احکام و عمومات اولیه برداشته می شود.

در اینجا چون اطاعت از شوهر در خصوص سکونت در منزلی که شوهر تدارک دیده، باعث ورود ضرر به زوجه است، عموم وجوب اطاعت رفع می گردد.

(محقق داماد، 1365، ص 313)
در اجرای ماده 1116 قانون مدنی تصمیم دادگاه درباره[SUP]ء [/SUP]تعیین مسکن در قالب دستور موقت صادر می شود. (کاتوزیان، 1377، ص 682)

چون در این گونه موارد،دادگاه باید قراری صادر کند که جنبه[SUP]ء [/SUP]موقت داشته باشد. از آثار ریاست مرد، اختیار تعیین مسکن است

و این اصل، در ماده 1114 قانون مدنی مقرر شده: «زن باید در منزلی که شوهر تعیین می کند سکنی نماید، مگر آن که اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.»

این اصل مانع نمی شود که زن اختیاری در تعیین مسکن نداشته باشد؛ زیرا زوج می تواند اختیار تعیین مسکن مشترک را به زوجه واگذار نماید

و این اختیار می تواند ضمن عقد نکاح و یا به موجب قرارداد دیگری به همسر داده شود. در این حالت مرد باید در مسکنی که زن تعیین کرده است، ساکن شود.

اگر زن اختیار تعیین مکان زندگی مشترک را در شهر معینی داشته باشد، شوهر باید در منزلی که زن در آن شهر تعیین کرده است، ساکن شود

و اگر تنها اختیار تعیین شهر محل سکونت مشترک با زوجه باشد، در این صورت تعیین شهر با زوجه، ولی تعیین محل زندگی و مسکن در شهر مزبور با زوج خواهد بود.

اگر به نحو مطلق تعیین مکان با زوجه باشد، تعیین شهر و تعیین خانه در آن شهر، با زوجه است، به دلیل اطلاق که هر دو را شامل می شود.


2 اثاث منزل

در عرف ایران، معمولاً قسمت عمده اثاث منزل را زن به عنوان جهیزیه به منزل شوهر می برد، البته معمولاً این اشیا یا تکمیل کننده آن ها را شوهر در مسکنی که تهیه نموده، دارد.

به هر حال زن تکلیفی به تهیه و آوردن اثاث خانه به منزل همسر ندارد. اثاث البیت که توسط زوج تهیه شده، به زن تملیک نمی شود،

بلکه وی اذن استفاده از آن ها را در مدت زناشویی دارد. بنابراین ید او، امانی است و بدون اذن و اجازه همسر نمی تواند آن ها را به دیگری منتقل کند

یا حق انتفاع این اشیا را به دیگران بدهد. مع ذلک، زوج مکلف است مانند اجزای دیگر نفقه، وسایل زندگی و اثاث منزل زن را باتوجه به عرف محل و موقعیت زن فراهم کند و در اختیار وی قراردهد.


3 هزینه های درمانی و بهداشتی

مشهور فقها، برآنندکه دارو و هزینه مداوا بر عهده[SUP]ء [/SUP]شوهر نیست و خارج از نفقه است. (امامی ، پیشین، ص 434) بنابر اعتقاد برخی ظاهر آن است

دارویی که در معالجات سخت مصرف می شود و زن از باب انفاق احتیاج دارد، خصوصاً اگر به بذل مال زیادی محتاج باشد، جزو نفقه نیست. (موسوی خمینی، پیشین، ص 565)

یا حق معاینه پزشک و هزینه دارو و حجامت و خون گرفتن در صورت یسار(توانگری)، بر عهده خود زن است. (شیخ الاسلام کردستان، 1371، ج 2،ص 162)

حقوقدانان در تفسیر ماده 1107 قانون مدنی قبل از اصلاح، تلاش داشتند سکوت قانون را با کمک عرف به نفع زن تفسیر نمایند

و هزینه های درمان و دارو را جزء نفقه قراردهند. (کاتوزیان، 1371، ج 1، ص 187)
برخی اعتقاد دارند که مخارج سفر چنانچه برای امور حیاتی باشد؛

مانند مسافرت برای معالجه، بر عهده شوهر است ولی پرداخت مخارج مسافرتی که به خاطر ادای فریضه ای از فرائض شرعی مانند حج واجب انجام می شود،

بر شوهر واجب نیست. (محقق داماد، پیشین، ص 293)

4 خادم

طبق ماده 1107 قانون مدنی، شوهر در دو حالت باید برای همسرش خدمتکار بیاورد:اول: عادت زن به داشتن خدمتکار؛ مانند این که در خانه پدری خدمتکار داشته

و دوم: نیاز به خادم به دلیل نقصان اعضا یا بیماری. این قسم از نفقه نسبت به سایر اجزای نفقه منتلا به زنان نیست، هرچند اشتغال زنان در جامعه شهری،

نیاز به کمک و یاری دیگران را در امور خانه بیشتر نموده که این یاری گاه با کمک شوهر مرتفع می شود و بعضاً از خدمتکار برای برخی امور خاص و طاقت فرسا استفاده می شود.

به هرحال در موارد یاد شده، شوهر مکلف است متناسب با وضعیت اجتماعی زن یا به دلیل بیماری، نقص عضو یا حاملگی، برای وی خادم منظور نماید.

درمورد این که اگر زن به جای خادم، اجرت آن را درخواست نماید،گفته شده «اگر زن بگوید که خود خدمت خود را می نمایم و از برای من باشد اخراجات خادم، واجب نیست

اجابت و اگر پیشی گیرد به خدمت خود بدون اذن، برای او مطالبه اجرت نیست.» (محقق حلی، 1364، ج 2، ص 728)

5 سایر مصادیق نفقه زن

با اصلاح ماده 1107 قانون مدنی در سال 1381 مصادیق نفقه حصری نیست و هرچیزی که حسب متعارف، مورد نیاز و متناسب با وضعیت زن باشد،

جزء نفقه است و مرد باید آن ها را تهیه و در اختیار زن قراردهد. فقهای امامیه نیز نفقه را منحصر نکرده و به عرف، ارجاع داده اند.

کلام شیخ طوسی در کتاب مبسوط این است که: «هر کس نفقه اش بر دیگری واجب است، زکات فطره اش نیز بر او واجب می شود.» (شهید اول، 1372، ج 2، ص 774)


یا در مورد کفن، می گویند: «کفن زن بر شوهر است، اگرچه از خود مال داشته باشد و همچنین اگر زن را طلاق رجعی دهد و پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهر باید کفن او را بدهد.» (فاضل لنکرانی، 1375، ص 466)

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


ارتباط تمکین و نفقه

مراد از تمکین آن است که زن از شوهر فرمانبرداری کند و جز در مواردی که قانوناً معذور است، خود را در اختیار شوهر قراردهد. طبق ماده 1108 قانون مدنی،

هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود. با تجمیع این ماده و مواد 1102 و 1106 قانون مدنی این نتیجه حاصل می شود که عقد نکاح دائم،

موجب نفقه و نشوز، مسقط آن است. بنابراین با وقوع عقد، زن مستحق نفقه خواهد بود، مگر این که مانعی مانند نشوز، این حق را ساقط کند.

به بیان دیگر، پس از عقد دائم، نقه زن بر عهده مرد استقرار پیدا می کند و ادامه می یابد تا این که عذر غیر موجهی(نشوز) باعث سقوط آن گردد.

این نظر مخالفانی نیز دارد. بحث با این سو[SUP]ء[/SUP]ال آغاز می شود که آیا نفقه نیز مانند مهریه به محض عقد نکاح بر زوج واجب می شود و نشوز مانع و مسقط آن است

یا آن که نفقه با وجود تمکین وجوب پیدا می کند نه با عقد. مشهور فقها به نظریه دوم معتقدند و شرط وجوب نفقه را تمکین خاص دانسته اند.
بر هر یک از دو نظریه، آثاری مترتب می شود؛

اگر پیرو نظر مشهور باشیم،زوجه باید تمکین را اثبات کند؛ زیرا تمکین، شرط ثبوت نفقه است و تا زوجه حصول آن شرط را اثبات نکند، طلب او ثابت نخواهد شد.

بنابر نظر مشهور، تمکین صفتی وجودی است و بایستی از ناحیه زوجه واقع شود و بنا به نظر دیگر نشوز، صفتی عدمی و به معنای استنکاف است. (محقق داماد، پیشین، ص 298)

اثر این نظریه در دادرسی آن است که اگر زن دادخواست نفقه گذشته را تقدیم و تنها ازدواج خود با خوانده را به عنوان دلیل به دادگاه تسلیم نماید،

این دلیل برای اثبات زوجیت کفایت می کند؛ اما برای مطالبه نفقه گذشته کافی نیست و زن لازم است تمکین خود را نیز ثابت نماید و یا اثبات کند

که شوهر برای وی مسکن مناسب تهیه ننموده تا وی با او مشترکاً زندگی کند.
همان گونه که اشاره شد از مواد 1102 و 1108 استنباط می شود

که زن برای مطالبه نفقه خود، نیاز به اثبات تمکین ندارد. چون طبق ماده 1102 با وقوع عقد نکاح، حقوق و تکالیف زوجین در مقابل یکدیگر برقرار می شود.

برابر مفهوم ماده 1106 این قانون، شوهر باید نفقه زن دائم خود را بدهد و بر اساس ماده 1108 همین قانون، اگر زن بدون مانع مشروع، از ادای وظایف زوجیت امتناع کند،

مستحق نفقه نخواهد بود و اصل بر این است که زوجه تمکین می کند و شوهر که خلاف این اصل را ادعا می کند، باید برای آن دلیل بیاورد.

برخی از اساتید حقوق در این باره استدلال کرده اند که: در روابط زن و شوهر، انجام تکالیف ناشی از عقد، آرمان مطلوب هر انسان متعارف است.

این ظهور و غلبه، اماره[SUP]ء[/SUP] حقوقی است که بر «اصل عدم» حکومت دارد. قانون به آن حکم نکرده است، ولی چنان طبیعی پا گرفته است که دادرس برای نادیده گرفتن آن،

نیاز به استدلال و استناد به اماره[SUP]ء [/SUP]قضایی مخالف دارد و نمی تواند از زن دلیل تمکین بخواهد. (کاتوزیان، پیشین، ص 231)
در این باره،

اداره حقوقی قوه قضاییه طی نظریه مشورتی شماره 3838/7 مورخ 13/10/1378 آورده است: «از مجموع مواد 1117 و 1102 قانون مدنی، چیزی که دال بر آن باشد

که اصل تمکین است یا عدم تمکین، مستفاد نمی شود. مع ذلک، چون اثبات امر عدمی، رأساً و به طور مستقیم مقدور نیست و با اعلام زوج بر عم تمکین

از باب قاعده نافی را نفی کافی است، زوجه باید انجام وظایف زوجیت را که بر عهده اوست، اثبات کند.» از ماده 1108 اصل تمکین استنباط می شود؛

زیرا از واژه[SUP]ء [/SUP]«هرگاه» در ابتدای ماده، این معنا به ذهن متبادر می شود که زن مستحق نفقه است، ولی اگر از ادای وظایف زوجیت، آن هم بدون مانع مشروع، امتناع کند،

مستحق نفقه نیست. (میرزایی، 1385، ص 307)
علاوه بر نشوز، از موارد دیگر سقوط نفقه مسلمان، ارتداد زن است که پس از دعوت به اسلام، نفقه نیز برمی گردد،

در این صورت اگر زوج غایب باشد، مانعی برای تقدیر نفقه از طرف قاضی نیست و اگر موجبی برای دخالت قاضی پیدا نشود،

به محض دعوت به اسلام، نفقه تحقق می یابد. (موسوی خمینی، پیشین، ص 559)
روش های پرداخت نفقهبرخی از مصادیق نفقه، مصرف شدنی است و بعضی از آن ها با انتفاع باقی می ماند.

درمورد دسته نخست که مثال بارز آن غذای روزانه است، نحوه پرداخت به دو صورت انجام می شود؛ در یک طریق زن و شوهر حسب عرف وعادت با یکدیگر زندگی می کنند

و شوهر شخصاً یا به واسطه زن، مصادیق نفقه را تهیه می کند. در روش دیگر، زن نفقه خود را به طور روزانه مطالبه و دریافت می نماید. اگر زن تا آخر شبانه روز تمکین نمود،

استحقاق دریافت و مصرف نفقه روز را داشته است و در غیر این صورت باید به نسبت مدتی که ناشزه شده، نفقه را به مرد مسترد نماید.
برخی گفته اند:

زن می تواند از دادگاه بخواهد که مقدار نفقه[SUP]ء[/SUP] زمان آینده او را معین نماید و مقرردارد که شوهر روزانه آن را به او بپردازد. دادگاه به کارشناس رجوع کرده

تا مقدار هر روز آن را تعیین کند و سپس طبق نظریه کارشناس، شوهر را محکوم می نماید. (امامی،پیشین، ص 443)
امروزه رویه دادگاه ها بر تعیین نفقه ماهیانه زن است.

حال این سو[SUP]ء[/SUP]ال مطرح است که آیا شوهر می تواند رأساً روش اول را برگزیند یا این که انتخاب شیوه پرداخت با زوجه است؟ در این باره شوهر حق ندارد زن را به شکل اول، ملزم نماید،

پس زن حق دارد از خوردن با او خودداری کند و نفقه اش را از او مطالبه کند. (موسوی خمینی، پیشین، ص 567؛ محقق داماد، پیشین، ص 292)

دسته دوم از اجزای نفقه را که با انتفاع از آن همچنان باقی می ماند، مرد به زن نمی بخشد، بلکه به وی اذن استفاده از آن را می دهد.

نحوه مالکیت زن بر نفقه

پاره ای از اجزای نفقه مصرف شدنی هستند. این گونه اموال را معمولاً شوهر تدارک دیده، با زوجه مصرف می کند. حق انتفاع از این اموال تفکیک شدنی نیست

و ظاهراً شوهر آن را به اعضای خانواده از جمله زن تملیک می کند. بنابراین اگر به دلایلی زوجه، سهم خود را مصرف نکرد،مالک آن است و به هر نحو صلاح بداند،

می تواند در مورد آن عمل کند.
در روش دیگر که شوهر نفقه روزانه زن را با وجه نقد یا غیره تأدیه می کند، در صورت تمکین، زن مالک نفقه آن روز خواهد شد و مخیر است

نفقه را مصرف یا بخشی از آن را ذخیره کند. اگر بر اثر صرفه جویی اموال مصرف شدنی باقی مانده باشد، باید مالکیت زن را بر این قسم پذیرفت.

این نظریه را فقها و حقوقدانان پذیرفته اند و اختلاف چندانی راجع به آن نیست. (محقق حلی، پیشین، ص 728؛ شیخ الاسلام کردستان، پیشین،ص 162 و یارارشدی، 1379، صص 696 و 697)


راجع به هزینه تهیه مسکن که جزئی از نفقه است، چنانچه زوجه با همسرش در یک منزل زندگی نمایند، پرداخت هزینه مسکن به زوجه مصداق پیدا نمی کند

و الا اگر زوج، زوجه را از منزل اخراج کند، یا اجازه ورود به منزل مشترک را به وی ندهد، باید نسکن زوجه را تأمین نماید. در این مورد، اگر وجه نقد بابت نفقه معوقه برای مسکن باشد،

زن مالک مبلغ محکوم به می شود، در غیر این صورت زوج مکلف به تهیه مسکن مناسب برای همسر است و زن حق انتفاع نسبت به آن را خواهد داشت، نه حق مالکیت.

در خصوص اموالی که با انتفاع از آن، باقی می ماند، زن مالک نمی شود بلکه زوج اذن استفاده از آن را به زوجه می دهد. بدین ترتیب شوهر می تواند از اذن خود عدول کند

و مسکن و اثاث البیت را که تهیه نموده تغییر دهد. اما در هر حال باید این اموال عرفاً متناسب با وضعیت زن باشد.
لباس و زیوری که مرد برای زن خود می خرد،

به او می بخشد و زن مالک آن است. با وجود این، زن چون در مقام اجرای تکلیف قانونی خویش، این اموال را تملیک می کند، نباید او را نسبت به چگونگی تصرف آن ها بیگانه شمرد؛

پس باید پذیرفت که زن در تصرفات خود آزاد نیست و باید حدود عرف را رعایت کند. (کاتوزیان، پیشین، ص 19)

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


عدم پرداخت نفقه

عدم پرداخت نفقه زن به وسیله شوهر ممکن است در دو حالت اتفاق افتد؛ اول این که شوهر از ملائت کافی برخوردار است، با این حال از پرداخت نفقه همسر دائمی خود استنکاف می نماید.

در حالت دوم زوج قادر به پرداخت نفقه نیست؛ چه این عجز، سابق بر عقد نکاح باشد و یا لاحق بر آن.

1 - استنکاف شوهر از پرداخت نفقه

استنکاف شوهر از ادای نفقه، از نظر فقهی از مصادیق نشوز زوج است. (محقق داماد، پیشین، ص 306)طبق ماده 1111 قانون مدنی،

زن می تواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه به محکمه رجوع کند. در این صورت محکمه میزان نفقه را معیّن و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد.

چنانچه شوهر از اجرای حکم دادگاه خودداری کند، از طریق معرفی و بازداشت اموال وی، حکم اجرا می شود و در صورت عدم شناسایی اموال یا عدم دسترسی به آن،

محکوم له می تواند با استناد به ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 1377 بازداشت زوج را تا زمان اجرای حکم یا اثبات اعسار وی، تقاضا نماید.


اگر اجرای حکم مذکور در ماده 1111قانون مدنی ممکن نباشد، مطابق ماده 1129 رفتار خواهد شد. (1) در اینجا این بحث مطرح است

که آیا حکم مندرج در ماده 1129 قانون مدنی، ناطر به نفقه گذشته است یا نفقه آینده را نیز در برمی گیرد؟

برخی آن را ناظر به نفقه آینده می دانند (امامی، پیشین، ج 5، صص 32 و 33) و بعضی دیگر شامل هر دو. (کاتوزیان، 1370، ج 1، صص 192 و 193)


در اینجا دو سو[SUP]ء[/SUP]ال مطرح می شود؛ نخست این که آیا طرفین عقد می توانند ضمن عقد نکاح، پس از آن یا ضمن عقد دیگری تکلیف مرد را در این باب ساقط کنند؟

در این خصوص گفته اند در نکاح دائم وظیفه مرد ناشی از حکم قانون است و طرفین نمی توانند آن را اسقاط کنند. (همان ، ص 183)

البته زن می تواند نفقه ای را که مستقر شده و طلبکار است را مانند دیگر طلب ها، ببخشد یا با شوهر صلح کند.
سو[SUP]ء[/SUP]ال دوم در خصوص ادعای عجز مرد از پرداخت نفقه است؛

بدین شرح که آیا ادعای مرد در این خصوص مسموع است؟ گفته شده قول مرد با قسم مقدم است به شرط آن که زن بیّنه نداشته باشد، مگر این که مرد صاحب ثروت بوده،

لکن ادعا نماید که اموالش تلف شده، ولی زن آن را انکار نماید، پس در این صورت قول، قول زن است با قسم، و بر مرد است که بیّنه بیاورد. ( موسوی خمینی، پیشین،ص 596)

بحث دیگر، موضوع ماده 1205 قانون مدنی است که مقرر می دارد: «در موارد غیبت یا استنکاف از پرداخت نفقه، چنانچه الزام کسی که پرداخت نفقه بر عهده اوست ممکن نباشد،

دادگاه می تواندبا مطالبه[SUP]ء [/SUP]افراد واجب النفقه، به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنکف در اختیار آن ها یا متکفل مخارج آنان قراردهد

و در صورتی که اموال غایب یا مستنکف در اختیار نباشد، همسر وی یا دیگری با اجازه دادگاه می تواند نفقه را به عنوان قرض بپردازند

و از شخص غایب یا مستنکف مطالبه نماید.»
از ظاهر ماده مستفاد می شود که دادگاه ابتدا حکم به محکومیت منفق به پرداخت نفقه صادر می کند

و در صورت عدم امکان اجرای حکم می تواند از اموال نفقه دهنده، به مقدار نفقه در اختیار واجب النفقه قراردهد. اگر اموال مستنکف در دسترس نباشد،

دادگاه می تواند به زن اجازه دهد تا به حساب شوهرش، قرض کند. این کار با اذن دادگاه و به حساب شوهر انجام می شود. اذن دادگاه، برای جلوگیری از سوء استفاده زوجه است

تا وی هر چه را خواست و اراده نمود نتواند به حساب شوهرش قرض نماید و او را بدهکار کند.

2 - ناتوان بودن شوهر از دادن نفقه

ممکن است عدم پرداخت نفقه زن از سوی شوهر، ناشی از عدم توان وی از پرداخت نفقه باشد که این امر در دو حالت قابل بررسی است؛

نخست این که پیش از عقد نکاح نیز مرد فقیر و ناتوان از پرداخت نفقه دیگران بوده و دوم آن که پیش از نکاح ملائت داشته، اما پس از عقد قدرت پرداخت را از دست داده است.


1,2 ناتوانی مرد از پرداخت نفقه پیش از ازدواج

ممکن است گفته شود زن با علم به این که زوج قادر به تأمین نفقه نیست و تمکن مالی ندارد، با وی ازدواج نموده است، بنابراین زن عیه خود اقدام نموده

و نمی تواند پس از ازدواج و تمکین، از وهر مطالبه نفقه کند. این نظر قابل توجیه نیست؛ زیرا وظیفه تأمین نفقه[SUP]ء [/SUP]زن از طرف شوهر، حکم قانون است

و نمی توان بر خلاف حکم قانون تراضی نمود. به علاوه توقع طبیعی زن این است که شوهرش در پی کسب درآمد برای زندگی مشترک باشد.

قانون مدنی در این خصوص ساکت نیست و در قسمت پایانی ماده 1129، عجز شوهر از دادن نفقه را تحت شرایطی از موجبات طلاق می داند و ظاهراً تفاوتی ندارد

که عجز سابق بر عقد نکاح دائم باشد یا لاحق بر آن.


2,2 ناتوانی مرد از پرداخت نفقه، پس از ازدواج

وقتی مرد هنگام ازدواج، از ملائت کافی برخوردار بوده، اما پس از عقد به دلایلی، توانگری خود را از دست داده است، مستنداً به ماده 1129 قانون مدنی،

زن می تواند از دادگاه درخواست طلاق کند.
هنگامی که عجز زوج لاحق بر عقد نکاح باشد، فسخ نکاح ممکن نخواهد بود. تنها تفاوتی که ممکن است

بین عجز لاحق و سابق بر نکاح در مورد فسخ نکاح مطرح شود، ماده 1128 قانون مدنی[SUP](2)[/SUP] است. صرف نظر از این که طبق ماده 1131 قانون مدنی، حق فسخ فوری است،

این مورد نمی تواند از مصادیق فسخ نکاح باشد؛ زیرا در این قضیه، شوهر هنگام عقد نکاح قادر به پرداخت نفقه بوده است، ولی بعد به علّتی این توانایی را از دست می دهد.

بدین ترتیب، حتی اگر مرد پیش از ازدواج خود را متمکن معرفی نموده باشد یا عقد بر مبنای این تمکن بسته شده باشد، ولی بعد از نکاح مرد فاقد این صفت گردد،

زن حق فسخ نکاح را ندارد؛ زیرا شوهر هنگام عقد دارای این صفت بوده و طرف مقابل یعنی همسر خود را فریب نداده است.


ضمانت اجرای کیفری عدم پرداخت نفقه در قانون مجازات عمومی مصوب 1304 با اصلاحات بعدی هم پیش بینی شده بود؛ ماده 214 این قانون مقرر می داشت:

«هرکس حاضر برای دادن مخارج ضروری زن خود در صورت تمکین زن نشود و طلاق هم ندهد، به حبس تأدیبی از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد... .»

با تصویب قانون حمایت خانواده مصوب 1353، ماده 214 قانون مجازات عمومی ملغی گردید. طبق ماده 22 قانون حمایت خانواده:

«هرکس با داشتن استطاعت نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع نماید، به حبس جنحه ای از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.

تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت استرداد شکایت یا وقوع طلاق در مورد زوجه، تعقیب جزایی یا اجرای مجازات موقوف خواهد شد.»
ب

عد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1362 قانون مجازات اسلامی(تعزیرات) به تصویب رسید که ماده 105 آن مقرر می نمود:

«هرکس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین ندهد و یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع نماید،

دادگاه می تواند او را به شلاق تا هفتادوچهار ضربه محکوم نماید.»
در این قانون مجازات حبس به شلاق تبدیل و اختیار اعمال مجازات تا هفتادوچهار ضربه شلاق به قاضی داده شد

.
متعاقب آن قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 در ماده 642 این گونه مقررنمود: «هرکس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین ندهد

یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع نماید، دادگاه او را از سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم می نماید.»

طبق ماده 729 قانون مجازات اسلامی، کلیه قوانین مغایر با این قانون ملغاست. بنابراین، ماده 105 قانون تعزیرات با تصویب این قانون لغو گردید.


جرم ترک انفاق، جز با شکایت شاکی خصوصی تعقیب نمی شود و در صورتی که شاکی خصوصی گذشت نماید، دادگاه می تواند در مجازات مرتکب تخفیف دهد

یا با رعایت موازین شرعی از تعقیب مجرم صرف نظر نماید؛ کیفر مقرر در ماده مزبور، ناظر به نفقه آینده است؛

زیرا از کلمه «ندهد» استفاده می شودکه خودداری از نفقه گذشته که دینی است بر عهده زوج و دارای ضمانت اجرای مدنی، جرم نیست.

تفسیر به نفع متهم و تفسیر مضیق مقررات کیفری، این نظر را تأیید می کند. (صفایی، 1385، ج 1، ص 291؛ فهیمی، 1385، ص 135؛ کاتوزیان، 1377، ص 91)

طبق مفهوم مخالف ماده 642 قانون مجازات اسلامی، کسی که استطاعت مالی ندارد به مجازات مندرج در این ماده محکوم نخواهد شد

و زن وی می تواند از ضمانت اجراهای مدنی استفاده کند. در این خصوص اگر شوهر مدعی نداشتن استطاعت مالی باشد، چون امور عدمی قابل اثبات نیست،

ناگزیر باید معتقد بود که شاکی باید ملائت وی را اثبات نماید.
نفقه زن در عده وفات شوهرطبق ماده 1110 قانون مدنی قبل از اصلاح سال 1381،

در عدّه[SUP]ء [/SUP]وفات، زن حق نفقه نداشت و این اطلاق باعث می شد ناگزیر زن باردار را نیز در مدت حمل یا عدّه، مستحق نفقه ندانیم. اصلاحیه این ماده مقررنمود:

«در ایام عدّه وفات مخارج زندگی زوجه عندالمطالبه از اموال اقاربی که پرداخت نفقه به عهده آنان است (در صورت عدم پرداخت) تأمین می گردد.»

بنابراین، وفق مفاد ماده 1154 قانون مدنی، در ایّام عدّه[SUP]ء[/SUP] وفات که چهار ماه و ده روز است، مگر این که زن حامل باشد که در این صورت عدّه[SUP]ء [/SUP]وفات تا وضع حمل است،

ظاهراً زن حامل نیز از نفقه برخوردار خواهد شد؛ زیرا از جمع مواد 1110 و 1154 قانون مدنی نتیجه گرفته می شود که زن حامل در مدت حمل و عدّه،

استحقاق نفقه را دارد.
قول مشهور آن است که زن حامل در مدت عدّه وفات مستحق نفقه نیست و قول دیگر که از شیخ و پیروان او آن است

که نفقه حامل در مدت عدّه برای حمل است و بدین جهت زن حامل در مدت عدّه وفات مستحق نفقه خواهد بود. (امامی، پیشین، ص 96؛ شیخ الاسلام کردستان، پیشین، صص 168 تا 169؛ یارارشدی، پیشین، ص 115)

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

نفقه زن قبل از عروسی

با وقوع عقد نکاح دائم و تمکین زن، نفقه[SUP]ء [/SUP]زوجه باید پرداخت شود. بر این اصل، استثنایی در ماده 1085 قانون مدنی وارد شده که به حق حبس مشهور است؛

زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده، از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد، امتناع کند، مشروط بر این که مهر او حال باشد. این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.

فقهای امامیه معتقدند زن می تواند از شوهرش تمکین خاص نکند تا مهر را اگر حال باشد بگیرد. (موسوی خمینی، پیشین، ص 533؛شهید اول، پیشین، ص 197؛ محقق حلی، پیشین، ص552)

با این حال، اگر زن قبل از اخذ مهر به اختیار خود به ایفای و ظایفی که در مقابل شوهر دارد، قیام نمود، دیگر نمی تواند از حکم ماده قبل استفاده کند.

اداره حقوقی قوه قضاییه طی نظریه ای گفته است: «با توجه به مواد 1085، 1102 و 1108 قانون مدنی، زنی که مهر او حال باشد، می تواند پیش از اخذ مهریه،

از ایفای کلیه وظایفی که در مقابل شوهر دارد اعم از روابط یا تکالیف ناشی از زوجیت خودداری نماید.»
این نظریه با ظاهر ماده 1085 و 1086 قانون مدنی همخوانی دارد؛

چون در هر دو ماده به وظایفی که زن در مقابل شوهر دارد، اشاره شده و تمکین خاص، تنها یکی از وظایف زا در برابر شوهر است، اما به این نظریه اشکالی هم وارد است؛

زیرا اگر زن به اختیار تمکین خاص نمود، حق حبس او از بین می رود واگر با شوهر حسن معاشرت داشت، با او معاضدت کرد و حتی در خانه شوهر سکونت نمود،

حق حبس وی از بین نمی رود. به علاوه حقوقدانان در تفسیر این ماده با توجه به نظر فقهای امامیه، گفته اند که زن می تواند تا گرفتن مهر،

از نزدیکی با شوهر یعنی تمکین خاص، امتناع نماید و مقصود از ایفای وظایف، مطلق نیست. به بیان دیگر، حق حبس در نکاح یک قاعده استثنایی است

و نباید آن را به موارد مشکوک (سایر وظایف زن در مقابل شوهر)،گسترش داد. ( صفایی و امامی، پیشین، ص 178)
اگر پیش از عروسی و پیش از این که زن تمام مهریه را بگیرد،

با اجبار و اکراه از طرف شوهر، تمکین نماید، حق حبس او از میان نمی رود و پس از رفع اکراه، زن می تواند از انجام وظایف خاص زناشویی خودداری کند تا مهر را دریافت نماید؛

زیرا زوال حق حبس، زمانی است که نزدیکی با اختیار صورت گرفته باشد و مفهوم مخالف ماده 1086 قانون مدنی که از کلمه «اختیار» استفاده کرده است، همین معنا را می رساند.

اگر شوهر از پرداخت نفقه چنین زنی امتناع کند، قابل مجازات نخواهد بود؛ زیرا آنچه در ماده 1085 قانون مدنی آمده، جنبه مدنی استحقاق زن بر نفقه است،

اما در قانون مجازات اسلامی، مجزات مرد، موکول به تمکین زن شده است. رأی وحدت رویه شماره 633 مورخ 14/2/1378 هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیز به این ابهام خاتمه داده
است

و در چنین حالتی حکم به مجازات شوهر داده نخواهد شد.




....................................


پی نوشت ها:

1- در صورت استنکاف شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به پرداخت، زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند

و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید؛ همچنین است در صورت عجز شوهر از پرداخت نفقه.


2 هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود؛

خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد بر مبنای آن واقع شده باشد.



فهرست منابع

1 الجبل العاملی، زین الدین(شهید اول )،اللمعه لدمشقیه، دارالناصر، 1406 .

2 محقق حلی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، انتشارات استقلال

3 شیخ السلام کردستان، سید محمد، راهنمای مذهب شافعی، جلد دوم، تهران، مو[SUP]ء[/SUP]سسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1371.

4 - صفایی، سید حسین و امامی، اسداله، حقوق خانواده نکاح و انحلال آن، جلد اول، تهران، انتشارات دانشگاه تهران

5 - فهیمی، فاطمه، حقوق مالی زن، مقایسه تطبیقی در حقوق اسلام، ایران و کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، قم، انتشارات دانشگاه قم، چاپ اول، 1385 .


6
فاضل لنکرانی، آیت الله محمد، جامع المسائل، چاپ اول، 1375 .

7 کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی - خانواده، جلد اول، تهران، شرکت انتشار با همکاری بهمن برنا، چاپ سوم، 1371 .

8 - کاتوزیان، ناصر،قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، تهران، نشر دادگستر، چاپ اول، 1377

.9 محقق حلی، شرایع الاسلام ، مترجم: ابوالقاسم ابن احمد یزدی، جلد دوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1364 .

10 - امامی،سید حسن، حقوق مدنی، جلد چهارم، کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، 1366 .

11 محقق داماد، سید مصطفی، تحلیل فقهی حقوقی خانواده، نکاح و انحلال آن، نشر علوم اسلامی،چاپ اول، 1365 .

12 - معین، محمد، فرهنگ فارسی(یک جلدی)، انتشارات اشجع، چاپ اول، 1385 .

13 موسوی خمینی(ره)، آیت الله روح الله، تحریرالوسیله، جلد سوم، مترجم: علی اسلامی، دفترانتشارات اسلامی

14 - میرزایی، علیرضا، محشای قلنون مدنی، تهران، انتشارات بهنامی، چاپ دوم، 1385 .

 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر