مانی این چنین بود...

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
سیری کوتاه در احوال و افکار مانی

مانی همچون بودا از خانواده ای اشرافی بود و وابسته به طبقه نجبای ایرانی.
در هنگام تولد وی اشکانیان بر ایران حاکم بودند و پدر مانی "فاتک" (پاتک/پاتیگ/پاپک؟/بابک) و همچنین تمام خانواده مادرش منسوب به آنها بودند. فاتک از اهالی همدان بود (برخی وی را از اهلی ری میدانند) که بعدها به دلایلی نامعلوم به بابل مهاجرت کرد و در قریه ای در مرکز میشان ساکن شد. آنها با طایفه ای به نام مغتسله که در نواحی بین دجله و فرات زندگی می کردند مسکن گزیدند. و مانی به سال 215 یا 216م. در همین مکان که تیسفون نام داشت متولد شد.

چنانچه بر می آید پدر و مادر مانی پیرو مذهب ماندایی ها و یا صابیین بودند و بدین ترتیب مانی از کودکی با پیروان این آیین اشنا شد و به آیین اینان زیست و بزرگ شد. صاائبین غسل تعمید می یافتند و طریقه گنوسی(وابسته به شناخت یا عرفان) مخلوط با عقاید ایرانی و بابلی در آنها راه یافته بود.

گفته می شود زمانیکه مانی شش ساله بود پدرش ترک همسر کرد و به همراه فرزندش زندگی در میان گنوسیان را آغاز کرد, چراکه دوری گزیدن از زن و شراب و گوشت جزء اعتقادات و وظایف دینی بسیاری از فرقه‌های گنوسی بود و بنابراین کودکی مانی در میان گنوسیان سپری گشت و آموزه‌های کودکی او متأثر از اعتقادات آنان شد, همچنانکه بعدها, دین خودش نیز متأثر از عقاید گنوسی بود.

مانی کودکی با استعدادهای استثنائی بود که سرشت تصوف گون را از پدر به ارث برده بود. وی انسانی جوینده بود و با تمامی ادیان پیشین من جمله کیش زرتشتی و مسیحی آشنا بود.

مانی در دوران نوجوانی مدعی بود که پس از جویندگی بسیار میان احوال و عقاید دیگران فرشته ای به نام"صاحب و قرین " بر وی نازل شده و تمامی اسرار عالم و حقایق بیرونی و درونی را به وی عرضه کرده است.

مانی نخستین اندیشه های خود را در هند بیان و اشکار کرد. گویی سفر او به هند بدلیل آشنایی با مذاهب دیگر بود و نه صرفا برای تبلیغ عقاید خویش. لیکن مانی پس از باز گشت از هند خود را "فارقلیط" معرفی کرد. فارقلیط کسی بود که عیسی مسیح بشارت ظهور او را داده بود. چنین ادعایی نشان از آشنایی مانی با مسیحیت دارد.
 

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
وضعیت ایران هنگام ظهور مانی

ظهور مانویت در ایران همزمان بود با تلاش شاهان ساسانی برای ایجاد وحدت دینی در ایران به قصد استفاده از آن در ایجاد یکپارچگی ایران و بازگشت به عظمت دوران کوروش پیامبر خدا و حاکم قلوب مردم در سرزمینهایی که اطاعت از آیین الهی و منش والای کوروش و زندگی زیر پرچم ایران هخامنشی را امنیت راستین و افتخار می شمردند. شاهان ساسانی آنچه از ظاهر حکومت هخامنشی و کورش کبیر شنیده بودند را نه قلبا" بلکه تنها برای ابزاری در وسعت بخشیدن به مرزها وایجاد حکومتی مقتدر به کار می بستند . چون کورش شمشیر به کار می بردند اما نه برای آزادکردن مردمان حتی در سرزمینهای دور بل برای به بند کشیدن ، اسارت و خراج ستاندن از آنان . در این میانه آنان نیز می خواستند همچون کورش دینی واحد برای تمامی سرزمینهای زیر یوغ بیاورند اما آنها در این میان یک کلمه را فراموش کرده بودند : خدا
کورش همه را به خدای واحد می خواند و نه به دین واحد و نه به زور شمشیر .


شاهان ساسانی می کوشیدند برداشتی یکسان ازآموزه های اوستا ؛ آیین زرتشتِ پیامبر، بدانگونه که توجیه کننده ی حکومت آنان و مشروعیت بخش هر حرکت و دستورشان باشد فراهم آورند و حاکم کنند.همان آیینی که با گذشت زمان ازسوی مغانی که اینک لباس هیربُد و موبد و... روحانیت زرتشتی به تن کرده بودند، دگردیسی یافته بود و آماده بود تا به ایدئولوژی ابزاری و دین رسمی - حکومتی آنان در آید. هر چند کوشش شاهان ساسانی به کمک روحانیتی چون کرتیر و تحت نفوذ آریستوکراسی خانواده های قدرتمند چون مهرنرسی و دیگران منجر به تشکیل دولتی مقتدر و مستقل گردید و نفوذ آنان را بر پهنه ی ایران و حتی بعضی کشورهای هم مرز قطعی کرد، اما نتوانست راه بر اندیشه های مخالف و تفکر خداجویانه و متکامل ایرانیان که همواره در تفکر دینی و شناخت الهی پیشرو و جستجو گر بوده اند ببندد.

به رغم کشتارهای بیرحمانه ی پیروان ادیان دیگرتوسط روحانیت دین رسمی- حکومتی (همچون کُرتیر به گواه سنگ نبشته های باقیمانده و اعتراف افتخارآمیزو صریح خود او در آنان) و تصفیه های خونین دینی، نه روحانیت سنتی زرتشتی موفق به محو آثار فکری دیگراندیشان شد و نه ترفندهای حکومتی شاهان ساسانی کارساز در ایجاد حکومتی ماندگار وجلوگیرنده از گرایش مردم به حقیقت و تفکر الهی.
مانی در این روزگار پدید آمد. روزگاری سخت و پر تنش از تقلای بی امان برای بدست آوردن قدرت. درزمانه ای که بیراه،راه می نمود و راه ، گم شده در میان هزاران بیراه بود. و انسان چشم براه صدای زنجیر خدا یا کورسوی نوری از سوی جانشین او در زمین. مانی در این روزگار پدید آمد .
 

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
دستگاه آفرینش در آئین مانی

مانی پیامبر ایران باستان پدید آورنده آیینی بود که در فارسی امروز به نامهای مانویگری،آیین مانی مانویت و...خوانده می شود.

مانويت جزو اديان ثنويت (دو گانگي) شناخته شده يعني ادياني که منشا عالم را از دو اصل متقابل نور و ظلمت يا خير و شر مي دانند برخلاف اسلام ، يهود و مسيحيت که همه بر پايه توحيد مطلق استوارند. مانی منبع وجود جهان را در دو اصل میداند. به عبارت دیگر وی معتقد است آغاز جهان با دو اصل بوده است یکی "نیکی" و دیگری "شر". وی خدا را نماینده نیکی و هیولا(Hyle) را مظهر شر می داند. این گونه است که متوجه شباهتی خاص میان مانی و عقاید زرتشت می شویم. هرچند که چنین شباهتی نیز غیر منتظره نیست.

در عقاید مانی دو نیرو وجود دارد.نخستین نیرو "پدر عظمت" یا "سروشاو " است که مانی او را "زروان" می نامیده است. "زروان" همیشه در "ارض نور" بود که "اثیر نور" بر آن مسلط است و روح اعظم در کالبد آن جاریست.

خدای نخستین که همان "سروشاو" یا "زروان" است پنج مقام دارد که مانی آنرا پنج"ائون" نامیده است. این پنج ائون عبارتند از ادراک, عقل,تامل, فکر و اراده.
در مقابل خدای نخستین خدای ظلمت است. او نیز 5عنصر ظلمانی را در وجود خود دارد. دخان(مه), آتش مخرب, باد مهلک, آب گل آلود, و ظلمت. مانی نیز همچون زرتشتیان بر این عقیده است که قلمرو این دو خالق از یکجانب بهم پیوسته و از سه طرف بیکرانه است.

در عقاید مانی آمده است که چون پادشاه سیاهی نور را مشاهده کرد بی محابا به او حمله کرد و بدین ترتیب پدر عظمت برای دفاع از خود نخستین مخلوق را آفرید." رام راتوخ"(Ramratukh) مادر حیات یا مادر زندگان بود. زروان با رام راتوخ آمیزش کرد و از آنان5 انسان متولد شد. بدین ترتیب پنج مهر سپند یا همان پنج عنصر نورانی در مقابل عنصر ظلمانی قیام کردند. این پنج عنصر عبارت بودند از اثیرصافی, نسیم, روشنایی, آب وآتش تطهیر کننده. پس از نبرد فرزندان نور با عناصر ظلمت رام راتوخ فرمان میدهد که ارکان دولت ظلمات را کشته و پوست برکنند. رام راتوخ از پوست آنان آسمان را ساخت و جسد آنان را در زمین تاریکی افکند و از گوشت آنها خاک و ازاستخوانشان کوهها را آفرید. آنچه مشخص است شباهت بی پرده این روایت به برخی آثار زرتشتی ست.

در عقاید مانی جهان بی سرانجام نمانده او معتقد بود که پدر برای مراقبت از آنچه که خلق کرده پیامبر را آفرید. پیامبر را " نَرَیسه"(وریسه)نیز گفته اند. در عقاید مانویان آمده که پس از اتمام ماجرای پدر عظمت با جهان ظلمت دو "بان اعظم" را آفرید و او نیز روح زنده را. پنج فرزند روح زنده عبارت بودند از : زینت شکوه، پادشاه شرافت، آدم نورانی، پادشاه افتخار و حامل Omophoros. این پنج فرزند روح به همراه وریسه ( پیامبر ) و رام راتوخ هفت ایزد را تشکیل می دهند. می توان گفت این هفت ایزد مشابه هفت امشاسپندان زردشتی است.

البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که کلدانیان زمان مانی به خدایان هفت گانه که مرکب از دو تثلیث و یک خدای واحد بود اعتقاد داشتند. وریسه دوازده دختر نورانی داشت. ( همچون فرزندان دوازده گانه زئوس یونانی ) سلطنت، نصرت، اعتقاد، طهارت، حقیقت، ایمان، صبر، صدق، احسان، عدل و نور دوازده فرزند وریسه بودند.

پس از بررسی هایی بر روی آثار مانوی، دستگاه آفرینش یا جهان ورایی و ماورایی مانی را می توان این گونه ترسیم کرد:
نخست، کشور روشنایی
پدر عظمت
اثیر نور و پنج تجلی آن ( پنج ائون )
ارض نور و پنج عنصر نورانی ( روان زنده )
نخستین دوره آفرینش
مادر زندگان ( رام راتوخ )
انسان نخستین و پنج عنصر نورانی او
دومین دوره آفرینش
دوست انوار
بان اعظم یا سازنده بزرگ
روح زنده با پنج ایزدان یاورش
اندیشه زندگی ( که از "فریاد" روح زنده در "پاسخ "انسان نخستین پدید آمد )
سومین دوره آفرینش
الف. یاوران آفتاب
۱.پیامبر
۲.دوازده دختر نورانی
۳. ستون شکوه
ب. یاوران ماه
۱. عیسی نورانی
۲.دوشیزه روشنایی
۳. نفس نورانی
این دستگاه با معاد و آخرالزمان تکمیل می شود. در آخرالزمان عیسی چون داوری عادل ظهور می کند ( بازهم اقتباس از مسیحیت ) باظهور عیسی سراسر عالم می سوزد و نبرد میان جهان آغاز می شود. این خیزش ۱۴۶۸ سال ادامه دارد تا سرانجام سدی کامل میان جهان نور و جهان ظلمت کشیده می شود و عالم نور در صلح و آرامش ابدی فرو می رود.
 

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
عقاید مانوی

مانویگری آیینی بود آمیخته از دینهای کهن جهان باستان؛زرتشتی،ترسایی،مندا یی، بودایی. اثر آیینهای یاد شده را در تار و پود دین نو به سادگی می شد دید. چنانکه اصطلاحاتی مانند مسیح و بودا که از دو آیین ترسایی و بودایی ستانده شده بود به گستردگی در این آیین به کار می رفت. در مقابل مانويت دين يهود را طرد مي کرد و موسي و انبياي بني اسراييل را به منزله شياطين تلقي مي نمود و خداي ايشان را خداي ظلمت تلقي مي کرد.

آن گونه که پیداست مانی رسالتی جهانی را برای خود ترسیم کرده. به همین جهت آثار خود را با دیگران تطبیق می داده، شباهت بی چون و چرای عقاید او با دیگر مذاهب و ادیان از بودای هندیان تا زردشت ایرانی و سپس عیسویت موید این نکته است که مانی هوشمندانه به خواست مردم حرکت کرده و به زبان آنان سخن گفته. سریانی زبان مادری مانی است اما وی رسالاتی هم به زبان های ایرانی از جمله پهلوی نگاشته است. کتاب « شاهپورگان » ( شاپورگان ) به زبان پهلوی ساسانی است. همچنین سرودهایی از وی به زبان پهلوی اشکانی نیز موجود است. مانی با وجود آنکه مدعی آئین جدیدی است اما در بسیاری از روایات خود از نام ایزدان مزدیسنی استفاده کرده و حتی در بسیاری اوقات صریحا برخی از عقاید و آرا خویش را به زردشت منتسب می کند.

به جز زردشت عقاید عیسوی نیز در افکار مانی تاثیر بسیاری داشت به عنوان مثال نام هایی چون پدر عظمت یا انسان اول و یا مادر زندگان آشکارا منتسب به مسیحیان است. این تثلیث سه گانه شباهت بسیاری به سه گانگی مسیحیت در ازای پدر، پسر و روح القدس است. در عقاید مانی عیسی مقام شاخصی دارد. قرار دادن او در ردیف سومین دوره آفرینش نگاه ویژه او را به مسیح نشان می دهد که بازهم حکایت از آشنایی او با مسیحیت است.

جامعه ی مانوی مرکب از پنج طبقه است. طبقه ی اول ۱۲ پیامبر ( فریشتگان ) طبقه ی دوم ۷۲ تن اسقف ( اِسپَسَگان ) طبقه سوم ۳۶۰ شیوخ ( مَهِستگان ) طبقه چهارم برگزیدگان ( وزیدگان ) طبقه پنج مردمان عادی یا سماعون ( نیوشاگان ) (۹). وزیدگان و نیوشاگان طبقه ای بدون حد جمعیتی بودند و در منابع مانوی بیش از دیگران از آنان نام برده شده.

قاعده « هفت مهر » یکی از قواعد حکمت عملی مانی است. از این هفت مهر چهار مهر آن مربوط به امور معنوی . سه مهر دیگر متعلق به اعمال شخصی است. این سه مهر عبارتند از ۱. احتراز از ادای سخنان کفر آمیز و ناپاک ۲. اجتناب از عمل یا پیشه ای که برای انوار جهان زیان آور است. ۳. پرهیز از شهوات و آرزوهای پلید. (۱۰) زندگی برگزیدگان شباهت زیادی به زندگی کشیشان مسیحی دارد. آنان می بایست از تمام امیال دنیوی از جمله ازدواج دوری کنند. بر خلاف آنان اجرای امور دنیوی به جز « هفت مهر » یاد شده برای نیوشاگان مباح است.

پرداخت زکات و ادای نماز و روزه از واجبات آئین مانی است. هفت روز از هر ماه را می بایست روزه بگیرند و چهار بار در هر بیست و چهار ساعت نماز می خواندند.

عرفان مانوی ریشه در کیش گنوسی دارد و معرفت، آگاهی و خرد مهم‌ترین ویژگی کیش مانوی است. به همین سبب مانی جهانشناسی گسترده و ژرف داشت. جهان شناسی او هرچند با اساطیر درآمیخته بود، ساختار پیچیده و ژرفی داشت و متکی به نجوم و دانش‌های دیگر بود. در نگره مانوی همان قدر که روح والاست، تن فاسد، اهریمنی، حقیر و پلشت است.


یکی از بارزترین اعتقادات مانویان، اعتقاد به سمسارا - به معنی تناسخ - است، یعنی روان‌هایی که هنوز از رده نیوشندگان به رده برگزیدگان ارتقاء نیافته‌اند، محکومند آنقدر در دنیای مادی از جسمی به جسم دیگر منتقل شوند تا به مرحله برگزیدگی یا بالاتر برسند.

به باور مانَويان، زناشويي و داشتن فرزند اسير کردن دوباره نور در ظلمتِ مادّه و تن است. بنابراين، برگزيدگان مانَوي از ازدواج پرهيز داشتند. با اين همه زنان درجوامع مانَوي مورد احترام بسيار بودند. در تاريخ روم از زني به نام جوليا ياد مي شود که يکي از مبلّغان معروف ماني بود. وي در دربار امپراتور با شجاعت و زبان آوري تمام از عقايد خويش دفاع کرد و عاقبت چون ديگر مانَويان جان بر سر اعتقادات خود گذاشت.
 

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
روند گسترش مانویت
مانویت یکی ازدو جنبش ( دیگری مزدکی ) مهم درایران دوره ی ساسانی است که دراوایل سده ی سوم میلادی پدیدار شد و از همان آغاز در ایران از سوی زردشتیان سنتی با مخالفت روبرو شد .ماني تبليغات خود را از سن 15 سالگي و در زمان اردشير و شاپور ساساني آغاز کرد . وي در کتاب کفلايه ئر شرح حال خود مي نويسد : پس از مراجعت از هند به حضور شاپور رفتم و او با احترام فراوان مرا پذيرفت و اجازه مسافرت درکشور خود مرحمت کردتا کلمه حيات را تبليغ کنم من چندين سال صرف کردم و در مرکب او ساليان دراز در ايران و در کشور پارت تا آديابن و ممالکي که با دولت روم مجاور است مسافرت نمودم .


بنابر روايت الفهرست : روزي که شاپور ماني را به حضور پذيرفت بر دوش ماني چيزي مشتعل بود که شاپور در دل خود احترامي عميق نسبت به ماني احساس کرد شاپور سبب آمدنش را پرسيد و وعده داد که آيين او را بپذيرد ، آنگاه ماني که از شاه طلب مساعدت کرد و از جمله آن که پيروانش در پايتخت و ساير قسمت هاي کشور مورد احترام عمومي باشند و آزادانه بهرجا بروند و شاه درخواست او را پذيرفت . نوشته اند که دو برادر شاپور مهرشاه حاکم مسن در بابل و پيروز شاه شرق به او گرويدند .

ماني در روز تاجگذاري شاپور کتاب شاپورگان را که به زبان جنوب غربي ايران تحرير شده بود و مطالب آن مربوط به مبدا و معاد بود به شاپور تقديم کرد ، در اين مورد دياکونوف در تاريخ ايران باستان مي نويسد : او از طرف شاپور با لطف و عنايت خاصي مورد استقبال قرار گرفت و اجازه ترويج و انتشار انديشه هاي نوين او در ايران به وي اعطا گرديد ، ولي هنگامي که تبليغات آنان جنبه ضد دولتي گرفت تضيقات شديدي عليه اين مذهب و پيروانش آغار گرديد . برخي نوشته اند که ماني از علم طب آگاهي داشت و شاپور علاج فرزند بيمار خود را از او خواست ولي طفل در آغوش وي جان داد و همين امر موجب بدبيني شاپور به ماني شد . اما بر طبق کتيبه کرتير شاپور به ماني بدبين و وقتي او احساس خطر کرد به آسياي مرکزي فرار کرد . در تاريخ يعقوبي آمده است ماني در زمان بهرام اول به ايران بازگشت تا اينکه وهرام اول برادر هرمز اول که پادشاهي عشرت طلب و سست عنصر بود ماني را بدست موبدان زردشتي واگذاشت . مجلس مباحثه عمومي تشکيل شد و ماني با موبدان موبد که هم خصم بود و هم قاضي به گفتگو پرداخت ، شکي نيست که ماني مجاب و محکوم گرديد و او را بعنوان خروج از دين به زندان افکندند و چندان عذاب دادند تا بدرود حيات گفت و اين واقعه در سال 276 در اواخر سلطنت وهرام اول اتفاق افتاد .

معلوم مي شود در زمان هرمز اول گرفتاري شديدي براي مانويان نبوده ولي در زمان بهرام اول که کار بدست روحانيون زردشتي افتاد ، اذيت و آزار مانويان آغاز شد و ماني را به زندان دنوش بردند و در سن 60 سالگي در غل و زنجير کشيدند تا بدرود حيات گفت . نويسنده حدودالعالم مرگ ماني را در رامهرمز نوشته است و اکثر نويسندگان هم به تبعيت و تاسي از يکديگر اعدام ماني را در گندي شاپور نوشته اند . درصورتي که گندي شاپور اردوگاه اسراي رومي بود و بهرام اول در مقر سلطنتي خود يعني بيشاپور ماني را بدست کرتير و قضاوتهاي او سپرد و اين مطلب در متاب التنبيه و الاشراف مورخ موثق مسعودي که قديميترين سند محسوب مي شود ( 345 ه ش ) به صراحت آمده است . وي در اين مورد مي نويسد : بهرام پسر هرمزد سه سال و سه ماه پادشاهي کرد و ماني و گروهي از پيروان او را کشت و اين کار در شاپور فارس انجام گرفت . به نظر مي رسد نويسندگاني که کشتن ماني را تحريف کرده اند و پوست آن را پر از کاه کرده اند ، بهتر آن دانسته که پوست کاه شده ماني را هم در دروازه جندي شاپور آويزان کنند ، چون پيروان ماني علاقمند بودند که قتل او را بوسيله دار به تقليد از مسيحيان عنوان کنند .

پس از مرگ ماني جانشين وي سيسي نوس مدت 10 سال به تبليغ مانويت مشغول بود ولي سرانجام او نيز دستگير و به مرگ محکوم گرديد .

مانويت در غرب بويژه در روم باعث تشويق مسيحيت گرديد و در شرق ( چين ) تا قرن 14 ميلادي طرفداراني داشته است . درروم به هنگام اشاعه و گسترش ، مانویت با ستیزومخالفت قطعی از سوی مسیحیت ارتدوکس روبرو گشت . ستیزی که قرنها به طول انجامید و تا کاتارسوزی بیرحمانه ی قرن 12 میلادی در اروپا ادامه یافت. پيروان ماني را صديقون و سماعون ذکر کرده اند ، صديقون بر خلاف سماعون همسر اختيار نمي کردند .
 

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
معجزه مانی

معجزه مانی هنر است.
وی یکی از ابزار مهم تبلیغی خود را کتابت می دانست، بر خلاف سنت شفاهی رایج در ایران. آثار اصلی مانوی که متعلق به مانی شمرده می شود، هفت اثر بود که به زبان آرامی شرقی، زبان محلی مانی، نوشته شده بود: اونجیلون زیندگ (انجیل زنده)، نیان زینده گان (گنج زنده گی)، رسالات، رازان (اسرار)، کوان (غولان)، دیبان (دیوان، نامه ها)، مزامیر و نیایش ها. همان طور که می بینیم نام یکی از آثار مانی، انجیل زنده است، از آن رو که مانی خود را به منزله ی حواری مسیح و ادامه دهنده ی راه او می دانست. در نظر او، انجیل مسیحیان دست برده شده و انجیلی که خود آورده، انجیل زنده بود. این هفت کتاب، کتاب های آیینی مانوی به شمار می آیند. افزون بر این ها، مانی کتابی به فارسی به نام «شاپورگان» داشت که به زبان فارسی میانه نگاشته و در آن چکیده ی اندیشه های خود را برای شاپور اول ساسانی بیان کرده بود. مانی به یاری برادران شاپور، «پیروز» و «مهرشاه» که به آیین مانی گرویده بودند، توانست سه بار به حضور شاپور پذیرفته شود. ابن ندیم در الفهرست نخستین دیدار آن ها را در روز یک شنبه اولین روز ماه نیسان که آفتاب در برج حمل بود، یاد می کند و می نویسد این تاریخ برابر با روز تاج گذاری شاپور بود و در این دیدار، مانی «شاپورگان» را که تنها کتاب اش به زبان فارسی میانه است، تقدیم شاپور می کند. در نوشته های مانوی آمده که شاپور سخت تحت تأثیر پیام مانی قرار گرفت و به او اجازه داد آزادانه در سراسر ایران تبلیغ کند و به این ترتیب، مانی سال ها جزو ملازمان شاپور شد و حتا در لشکر کشی شاپور در جنگ با والرین، امپراتور روم، چونان کرتیر موبد در کنار او بود، موبدی که بعدها از دشمنان سرسخت مانی و موجب دست گیری و محاکمه ی وی شد.

کتاب دیگر مانی کفالایا یا سخن رانی هاست که مجموعه ی گفتارها و تا حدودی پیش گویی های مانی ست. اشعار و ترانه ها و زمزمه های مانوی از شاه کارهای ادبی آن زمان به حساب می آید. سرود مروارید مانی که تازه یافته شده است، منظومه یی عارفانه و دل نشین است.

اما مشهور ترین کتاب مانی آردهنگ است که در فارسی ارتنگ و ارژنگ خوانده می شود و سراسر تصویری ست.
ارژنگ شامل شش بخش است.
فصل اول گل اشتباه،فصل دوم انتظار و اشک،فصل سوم اسارت،فصل چهارم شمع محراب،فصل پنجم پنجرهای به بهشت و فصل آخر تنهای محزون.
مانی تمام اساطیر مانوی، داستان آفرینش و اصول اعتقادی آیین خود را در این کتاب به تصویر کشیده است. مانی بر این باور بود که سخنان اش باید به گونه یی بیان شود که برای همه ی مردم قابل فهم باشد. کتاب آردهنگ را می توان ابتکار مانی برای تکمیل آموزش آیین خود به توده ی مردم به ویژه کم سوادان و بی سوادان دانست. این کتاب شاه کاری هنری بود از هنر خاص مانویان که با کوچ آنان به چین بر هنر این سر زمین تأثیراتی شگرف بر جای گذاشت.

با آن که تنها یک کتاب مانی مصور گفته شده، اما در سایر کتاب ها نیز برای پرهیز از یک نواختی تزییناتی در حاشیه ی نوشته ها و حتا استفاده از رنگ های مختلف دیده می شود. وی در خط فارسی اصلاحات زیادی انجام داد.
مانی پیامبری نقاش بود. نقاشی های مانی سخن از دوستی می گفت . او پیامبر بزرگ و پاکدل و صلحجوی ایرانی و پيام آور آیین مانوی بود.
مانی همه عمر شصت و یکساله خود را صرف گسترش پیام دین مانوی کرد.
دین مانی آیین زیبائی هاست ،او پیامبر دینی به تمام معنا در پیوند با فرهنگ و هنر بود که خود و پیروانش بیش از همه ادیان دیگر از خود کتاب و آثار مکتوب و نگارههای بیهمتا باقی گذاشتند.
 

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
در نخستین سال‌های آغاز پادشاهی ساسانیان و با پشتیبانی اردشیر بابکان، دین تازه‌ای به نام «بهديني» یا «مزديسنا» (مزداپرستي) بدست موبد کرتير به وجود آمد که پس از حدود 1700 سال و در قرن اخیر به «دين زرتشتي» تغییر نام داده و ارتباطی با شخص زرتشت ندارد.
نفوذ و دخالت موبدان زرتشتی عصر ساساني در هنجارهای دینی مردمان، تحریف و تباهی فرهنگ و تاریخ ایران زمین، کشتار و نابودی پیروان ادیان دیگر و نیایشگاه‌های آنان (که کرتیر در کتیبه معروف خود در نقش رستم به صراحت به آن اشاره کرده است)، موجب تضعیف هویت ملی، پیشینه تاریخی و همبستگی ایرانیان می‌شود و آنچنان بنیادهای فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را تباه می‌کند که راه را برای غلبه مهاجمان آزمند به ایران هموار می‌سازد.
در تمام مدت سلطه‌گری دینی عصر ساسانی، جنبش‌های گوناگونی برای رهایی جامعه ایرانی از چنگال انحصارطلبان دینی و سرکوبگران آزادی‌های اجتماعی و فردی روی داد که تمامی آنها با دو ابزار پر توان و نیرومندی که همواره در ایران و جهان روایی داشته، سرکوب و نابود شدند: نخست، بهره‌گیری از قدرت نظامی و زور سرنیزه؛ دوم، بهره‌گیری از قدرت دینی و اتهام‌ ارتداد و بی‌دینی و کفر.
یکی از چنین جنبش‌هایی، برنامه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مزدک و یاران پرشمار او بود که توانست در کوتاه زمانی، منافع ملی جامعه ایرانی را از تصاحب تمامیت‌خواهان خارج کند؛ اما در نهایت، جنبش مردمی آنان قربانی صاحبان قدرت، ثروت و نیرنگ شد. هر چند که مزدکیان پس از این رویداد خونبار که یکی از فجیع‌ترین کشتارهای دسته‌جمعی و نسل‌کشی‌ها در تاریخ بشریت و به فرمان انوشیروان عادل است، دیگر موفق به کوشش فراگیر دیگری نشدند، اما سایه آنان همواره در دوره‌های گوناگون تاریخ عصر اسلامی و در مبارزه با خلفای عرب و تمامیت‌خواهان تازه به دوران رسیده که ناهنجاری‌های پیشین را با نامی تازه در پیش گرفته بودند، دیده می‌شود. جنبش رهایی‌بخش بابک خرمدین (که نام خود را از «خرمه» بانوی دلاور ایران زمین و همسر مزدک گرفته، نمونه‌ای از آن است.
منابع بررسی در تاریخ جنبش مزدک و باورهای آنان بسیار اندک است و همان شمار معدود نیز منابعی هستند که به دست دشمنان و بدخواهان او نوشته شده‌اند و عملاً هیچ نوشته‌ای از آنان و یا از مدافعان آنان وجود ندارد تا محقق بتواند تنها به قاضی نرفته باشد. تنها اثری که در آن از مزدک به نیکی یاد شده و او را گرانمایه مردی با دانش و رای نامیده و در عین‌حال از زرتشتیگری ساسانی دفاع نکرده است، همانا شاهنامه فردوسی و چند بیت کوتاه، اما پرمعنای او است.
اما یکی از مهمترین منابع در زمینه باورهای مزدکیان و اختلاف آنان با زرتشتیان، عبارت است از کتاب پهلوی «دینکرد» که بزرگترین متن بازمانده به زبان پهلوی بوده و دایره‌المعارف مزدیسنا شناخته می‌شود. در آغاز کتاب سوم دینکرد، پرسش و پاسخی میان کسانی که از سخنان آنان، باورهای مزدکی آنان دانسته می‌شود با روحانیت زرتشتی آمده است. با اینکه این منبع نیز از دید گروه دوم یعنی روحانیت زرتشتی تحریر شده، اما با این وجود آگاهی‌های مفیدی در باره برخی واقعیت‌ها و اختلاف‌های میان آنان را عرضه می‌دارد. از جمله از خلال همین پرسش و پاسخ‌ها است که دریافته می‌شود مفهوم و منظور واقعی از عبارت اشتراک زنان و اموال توسط مزدکیان، مخالفت آنان با ترویج ازدواج با محارم توسط موبدان و نیز یکتاپرستی مزدکیان در برابر ثنویت موبدان زرتشتی بوده است.
در دینکرد، دوازده پرسش و پاسخ میان مزدکیان و روحانیت زرتشتی بازگو شده که دو پرسش نخستین از بین رفته‌ و تنها پرسش‌های سوم تا دوازدهم بازمانده‌اند. به همین دلیل دانسته نیست که این گفتگو در چه زمان و مکانی اتفاق افتاده است، اما از آنجا که مزدکیان در پرسش‌های خود رعایت ادب و احترام را می‌کنند و سخن تندی بر زبان نمی‌آورند، اما موبدان زرتشتی آنان را با واژه‌ها و توصیف‌های زشتی بمانند: تباه‌خو، فریب‌گر و شهوت‌ران خطاب می‌کنند، به نظر می‌آید که از پشتیبانی سرنیزه برخوردارند. همچنین در این متن، همگی مردمان به دو گروه «بهدین» (زرتشتی) و «بددین» (غیر زرتشتی) تقسیم شده‌اند.
به چکیده کوتاهی از این گفتگو می‌پردازیم:
در پرسش سوم، شخصی مزدکی (که در همه جای کتاب آنان را «آشموغ» به معنای فریبکار و شرور نامیده‌اند)، می‌پرسد که چرا شما مزداییان، ما را بخاطر آنکه تنها اهورامزدا را ستایش می‌کنیم و نه چیز دیگری را، نکوهش می‌کنید؟ موبد در پاسخ این پرسش و پس از چند توهین و خطاب‌های ناپسند، به بازگویی سخنانی در باره دیو و دروغ و تبه‌خویی و روان آلوده و غیره می‌پردازد و بجای پاسخ منطقی به موضوع پرسش، سؤال‌کننده را از مظاهر روان بد و بیمار می‌داند که می‌باید با او و دیوپرستان مبارزه کرد تا جهان قرین پاکی و آراستگی شود. این روشی در گفتگو و مناظره است که تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد. در این روش، شخصی که از پاسخ منطقی و مستدل ناتوان می‌شود به شعاردادن بی‌مورد با واژه‌های زیبا، و نیز توهین و تخریب شخصیت طرف مقابل روی می‌آورد. چنانچه این شخص قدرتی کافی نیز داشته باشد، به کشتن طرفی که از پاسخ پرسش او ناتوان است، روی می‌آورد (بنگرید به پاسخ پرسش ششم).
در پرسش چهارم، به بستن اجباری پوزه‌بند (پدام) در جلوی دهان که برای همه زرتشتیان واجب بوده است، انتقاد می‌شود و اینکار لازم دانسته نمی‌شود. موبد در پاسخ این پرسش و پس از اعتراض بر چنین خرده‌گیری‌های کم ارزش، بدن و بازدم آدمی را نجس و کثیف می‌شمارد که لازم است با بستن جلوی دهان، مانع رسیدن نجاست و کثافت به هوا شد. او کسانی که پوزه‌بند نمی‌بندند را پیرو اندیشه بدِ آشموغی می‌داند.
در پرسش و پاسخ پنجم، به بحثی پیرامون این نکته پرداخته شده است که اگر کسی با مردار آدم یا سگ نجس شده باشد. می‌باید که چند بار با گُمیز (ادرار) و آب شسته شود تا پاک شود.
در پرسش ششم، شخص مزدکی از نهادن خوراک نزد آتش و محروم‌کردن مردم نیازمند به غذا انتقاد می‌کند و موبد در پاسخ، ضمن طفره رفتن از پاسخ منطقی و مرتبط با موضوع، می‌گوید که از بین بردن همه دیوپرستان و کشتن همه دین‌ستیزان، کاری عادلانه و قانونی است. او همچنین می‌افزاید که لاشه مردم پلید و بد‌دین را نمی‌باید در نزد بهدینان گذارد، بلکه می‌باید آنان را در بیابانی دار زنند و بر دار بمانند تا بپوسند.
در پرسش هفتم، مزدکی از موبد زرتشتی می‌پرسد که ما از آموزه‌های کتاب زرتشت دانسته‌ایم که می‌باید ثروت و زن از آن همگان باشد و در انحصار گروهی خاص نباشد، چرا شما ما را نکوهش می‌کنید؟ موبد به شیوه پیشین خود در پاسخ می‌گوید که اینها سخنانی فریبکارانه است و کیهان را به سوی ویرانی می‌برد و موجب درهم شدن نژاد می‌گردد. این کار موجب آسیب به دارایی‌های طبقات خاص می‌شود و جایگاه‌های طبقاتی مردم از میان خواهد رفت. دیو پرستی رواج می‌یابد و دروغ بالنده می‌شود.
از متن کامل این پرسش و پاسخ و نیز از بخش‌های بعدی کتاب دینکرد که ازدواج با محارم و آمیزش پدر و مادر با دختر و پسر و نیز خواهر با برادر را ترویج و توصیه می‌کند و آنرا موجب حفظ دودمان و نژاد، و نیز حفظ دارایی‌ها و ثروت در درون دودمان می‌داند، دانسته می‌شود که منظور مزدکیان از اشتراک بر زن و دارایی که همواره بگونه‌ای تحریف‌شده معنا و بازگو شده است، عبارت بوده از لغو جامعه طبقاتی و ایجاد فرصت‌های برابر در فعالیت‌های اقتصادی، لغو مالکیت دستگاه دینی بر زمین‌های زراعی، اجازه و امکان اینکه هر کس بتواند همسر خود را بدون رعایت محدودیت‌های طبقاتی انتخاب کند و دختران نیز بتوانند همسر کسی غیر از پدر یا برادر خود بشوند. به ویژه که در عصر ساسانی، هر یک از پادشاهان و درباریان و صاحب نفوذان، دارای حرمسراهای بزرگی بوده‌اند که هر دختری را برای خود دست‌چین می‌کرده و عملاً آنان را تنها از آن خود می‌دانسته‌اند و نه انسانی که اجازه و فرصت داشته باشد تا بنا به حقوق انسانی، انتخاب کننده همسر و شغل خود باشد.
در پرسش هشتم، مزدکی از موبد زرتشتی می‌پرسد که چرا برای رواج دین خود پیکار می‌کنید؟ و موبد در پاسخ می‌گوید که نبرد ما با تباه‌خویان و بددینان، به پیروی از دستور دین است. آیین شما آشموغان (که با جنگ‌هایی برای رواج دین مخالفت می‌کنند)، بدترین آیین‌ها است.
در پرسش نهم، مزدکی می‌پرسد که ما تنها گفتارهای شخص زرتشت را «گفت اورمزدی» می‌دانیم و نه دیگر بخش‌ها را. چرا شما بخش‌های دیگری که تحریف هم بدان راه یافته را «گفت اورمزدی» می‌دانید؟ موبد در پاسخ می‌گوید که اینها با دانشی استنباط و تفسیر می‌شود که فهم آن در توان هر کسی نیست و مردم نمی‌توانند به کوچکترین درکی از آن برسند. او در ادامه، پرسش و خوی پرسش‌‌گر را ناشی از منش شهوترانی او می‌داند.
در پرسش دهم و یازدهم، گفتگویی در باره گذاردن هیزم تر و خشک بر آتش، و نیز مباح‌دانستن ‌نوشیدن می نزد زرتشتیان انجام می‌شود که نکته خاصی در بر ندارد.
در پرسش دوازدهم، مزدکی می‌گوید که خواندن روزانه بخش‌هایی از گاتهای زرتشت برای مردم کافی است و نیازی به این‌همه زمزمه‌ها، لب‌خوانی‌ها و ذکرگفتن‌ها نیست، چرا که اینها موجب تلف‌شدن وقت مردم و کارهای روزانه آنان می‌شود. موبد در پاسخ دلایلی می‌آورد که خواندن فراوان ذکرها و دعاهای روزانه، خواست اهورامزدا است و رستگاری روان را در پی دارد. او همچنین می‌گوید که اینکار موجب شکست آشموغان و دوری گزند آنان بر دین و حکومت می‌شود.
همانگونه که گفته شد، این گفتگو در کتابی که از سوی دستگاه روحانیت زرتشتی نوشته شده، آمده است و احتمالاً تنها پرسش‌ و پاسخ‌هایی گلچین‌شده در آن ثبت شده‌اند که از دید موبدان موفقیت‌آمیز بوده است. بی‌تردید اگر منابع مزدکیان نیز از بین نرفته و موجود بودند به آگاهی‌های کاملتری از کوشش آنان برای جلوگیری از تحریف دین، برای ایجاد جامعه‌ای غیرطبقاتی که امکانات و فرصت‌های برابر برای همه مردمان وجود داشته باشد، برای لغو مجازات اعدام در رفتار با کسانی که دین زرتشتی را تأیید نمی‌کرده و نسبت به آن مرتد شناخته می‌شدند (دینکرد، کتاب سوم، فصل یازدهم)، برای دوری از تنگ‌نظری و تعصب‌ها و جنگ‌های بی‌حاصل دینی که دستاوردی جز تضعیف بنیادهای اقتدار ایران را در بر نداشت، و همچنین دیگر نابسامانی‌هایی که در نهایت موجب سقوط کشور شد، پی برده می‌شد.
این روایت دينکرد با همه کوتاهی و گزارش دست‌چین‌شده آن، به اندازه‌ای کامل و صریح هست که بتوان به آسانی به دیدگاه‌های کلی آنان و دلایل اختلاف آنان با زرتشتیان پی برد. خواننده به زودی در می‌یابد که اتفاقاً رفتارهای مزدکیان بیشتر بر پایه آیین‌‌های دیرین و آموزه‌های زرتشت بوده است تا کسانی که دین نوظهور خود را به زرتشت منسوب می‌کرده‌اند.
خواست مزدکیان، آنگونه که از این سخنان دانسته می شود، عبارت است از: اجازه پرستش اهورامزدا به عنوان تنها خدای بزرگ، نبستن پوزه‌بند، خوراک دادن به مردم نیازمند بچای سپردن آن به آتش، صلح‌جویی و خودداری از گسترش دین با زور سلاح و جنگ افروزی، خودداری از تحریف اوستا، خودداری از رواج بی‌رویه عبادت و ذکرگویی، لغو جامعه طبقاتی و امکان استفاده از فرصت‌های برابر شغلی برای همه مردم، امکان ازدواج‌های بیرون از خانواده و خودداری از تصرف زنان و دختران.
همین خواسته‌ها کافی بوده است تا به بازگوکنندگان آن تهمت‌های دشمنی، دروغ‌گویی، بی‌دینی، دیوپرستی، آشموغی، فریب‌کاری، شهوت‌رانی، بیمار روانی، تباه‌خویی و پلیدی داده شود و آنان مستحق اعدام و پوسیده‌شدن بر بالای دار باشند.
با اینکه مزدکیان به خشونت‌بار‌ترین شکل ممکن سرکوب شدند، اما آموزه‌های مزدکیان بیشتر رو به گسترش بوده است تا فرمان‌های موبدان. امروزه نیز همه زرتشتیان مطابق با آموزه‌های مزدکیان که برگرفته از آیین‌ها و فرهنگ ایرانی بوده است، تنها اهورامزدا را ستایش می‌کنند، پوزه‌بند نمی‌بندند، خوراک نثار آتش نمی‌کنند، خود را با گمیز نمی‌شویند، مرتدان را شایسته اعدام نمی‌دانند، با جنگ‌های دینی مخالفت می‌ورزند و از ازدواج با محارم و جامعه طبقاتی دوری می‌جویند. چنانچه از تحریف گاتهای زرتشت نیز دست برداشته شود، این اندازه از خواست مزدکیان که به موجب دینکرد از آن آگاهی داریم، عملی شده است.
آموزه‌های مزدک و مزدکیان همواره در طول تاریخ بدست صاحبان سیاسی و دینیِ قدرت و ثروت که اندیشه‌های آنان را مانع رفتارهای سلطه‌جویانه و تمامیت‌خواهانه و منافع شخصی خود می‌دانسته‌اند، تباه و تحریف شده است.
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر