قـنـــد پــهـــلـو ، {اشعار جالب طنز}

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


Hedye.gif
قـنـــد پــهـــلـو ، {اشعار جالب طنز}








71857317901730318587.gif



« قـنـــد پــهـــلـو »


{اشعار جالب طنز}




15465819325985822342.gif




مثنوی هفتاد «من»



مَن اگر با مَن نباشم می شَوَم تنها ترین

کیست با مَن گر شَوَم مَن باشد از مَن ماترین


مَن نمی دانم کی ام مَن ، لیک یک مَن در مَن است

آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن ، روشن است




مَن اگر از مَن بپرسم ای مَن ای همزاد مَن !

ای مَن غمگین مَن در لحظه های شاد مَن !


هرچه از مَن یا مَنِ مَن ، در مَنِ مَن دیده ای

مثل مَن وقتی که با مَن می شوی خندیده ای


هیچ کس با مَن ، چنان مَن مردم آزاری نکرد

این مَنِ مَن هم نشست و مثل مَن کاری نکرد


ای مَنِ با مَن ، که بی مَن ، مَن تر از مَن می شوی

هرچه هم مَن مَن کنی ، حاشا شوی چون مَن قوی


مَن مَنِ مَن ، مَن مَنِ بی رنگ و بی تأثیر نیست

هیچ کس با مَن مَنِ مَن ، مثل مَن درگیر نیست


کیست این مَن ؟ این مَنِ با مَن زمَن بیگانه تر

این مَنِ مَن مَن کنِ از مَن کمی دیوانه تر ؟


زیر باران مَن از مَن پر شدن دشوار نیست

ورنه مَن مَن کردن مَن ، از مَنِ مَن عار نیست


راستی ! این قدر مَن را از کجا آورده ام ،

بعد هر مَن بار دیگر مَن ، چرا آورده ام ؟


در دهان مَن نمی دانم چه شد افتاد مَن

مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد «مَن»


شاعر: ناصر فیض


15465819325985822342.gif

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina و Nafas

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
15465819325985822342.gif




ای دشمن خوش خیال، من سربازم

بر قلب تو بی تفنگ هم میتازم


انقدر مزاحمم نشو آمریکا
sm%2841%29.gif
sm%2841%29.gif
sm%2841%29.gif
sm%2841%29.gif
sm%2841%29.gif
sm%2841%29.gif
sm%2841%29.gif

قاطی بکنم ، بمب اتم میسازم!



15465819325985822342.gif
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Nafas

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


15465819325985822342.gif




او رفت به حجّ و ثروتش یارش بود

این بار برای چندمین بارش بود


با توشه ی اجناس تجاری برگشت

حاجی،
هدفش توسعه ی کارش بود!


15465819325985822342.gif

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
15465819325985822342.gif




جشن ازدواج




آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست

با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید

بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید

البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها
پیش فامیل مقابل آبروداری کنید

میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است
پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی
دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید

موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان
پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر
هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید

در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب
کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید

گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه
چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک
دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست
از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید

البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای
پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید

حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری
با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید

کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟
با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید

در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور
بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید

شاعر: گمنام


15465819325985822342.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
15465819325985822342.gif




پیاده آمده بودم سواره خواهم رفت
چه کاره آمده بودم! چه کاره خواهم رفت!؟

دو روزه آمده بودم، دو قرن خواهم ماند
شهاب آمده بودم، ستاره خواهم رفت


اگرچه آمده‌ام با سلام و با صلوات
ولی پس از دو سه تا استخاره خواهم رفت

اگرچه راه ندادند جام جم بروم
ولی به جان شما ماهواره خواهم رفت

در این معامله از بس که سود من بالاست
اگر فروش نرفتم اجاره خواهم رفت

شب مشاعره در رفته ضامن شعرم
دوبیتی آمده‌ام چارپاره خواهم رفت

به لطف هیئت قضات، با همین ابیات
به اختتامیه‌ی جشنواره خواهم رفت

دو دفعه آمده بودم، دو دفعه هم رفتم
اگر دوباره بیایم دوباره خواهم رفت


روح الله احمدی/ بلبل



15465819325985822342.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

15465819325985822342.gif






فضا را غرق عطر یاس کردی
دلم را مملو از احساس کردی
دل من ورشکست عاشقی بود
تو چکهای دلم را پاس کردی!




15465819325985822342.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

15465819325985822342.gif




دلم می‌خواست خواب موز ببینم

و یا رویای یک چیتوز ببینم

موز و چیتوز گران شد، ای .. به این شانس

همان بهتر که خواب بز ببینم!

فرزین کشاورز



15465819325985822342.gif

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
15465819325985822342.gif




بهترین ماشین ایرانی پراید

گرچه گاهی قاتل جانی پراید!


بینمت اکنون به هرجا و مکان

جانشین خوب پیکانی پراید


بسکه محکم هستی و سفت و قوی

مثل تانک جنگ میمانی پراید!


چشم بی پولان همه بر روی تو

چون که امید فقیرانی پراید


اغنیا سوی فراری می روند

درد ماها را تو درمانی پراید


هر کجا باشد ژیان یا که رنو

توی آنجا مثل سلطانی پراید


دارد اکنون اصغری و آتقی

مریم و مش مهدی و مانی پراید


یا که دارد بندری و ساوه ای

سیستانی و خراسانی پراید


گر که از مادرزنت سیری هنوز

هدیه اش کن بی پشیمانی پراید


من خجالت می کشم از وصف تو

بسکه داری حسن پنهانی پراید


شاعر: گمنام


15465819325985822342.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0



15465819325985822342.gif

عقل و تدبیر گر این است که ساقی دارد...



در دلم نیست از این پس هوس صهبایی
ساقیا بهر من آور سبد کالایی!

اولویت به خدا با من شیدا باشد
«در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی»

کیست مفلس‌تر از این شاعر‌ مسکین که منم؟
«خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی»

بی تعلل سبدم را بده و شادم کن
به‌خدا گر ندهی کِش بروم از جایی!

داخل خمره، برنج‌ام ده و در جام، پنیر!
روغنم را پس ازآن، در قدحی- مینایی!

ای به قربان تو و مرحمت والایت
کس ندیده‌ست چنین مرحمت والایی

گیرم اندر صف کالا و هجوم مردم
بشکند از منِ محنت‌زده، دستی- پایی!

دست و پایم به فدای سبد کالایت
سر من هم شکند، نیست مرا پروایی

دست و پا و سر من گر برود باکی نیست
باز صد شکر که باقیست دگر اعضایی

توی صف یکسره هل دادم و هل دادندم
نیست این جز کنش و واکنش زیبایی!

یک نفر از تهِ صف تا سرِ صف برد هجوم
مات ماندم که عجب حملۀ برق آسایی!

دیگری گفت:کجا؟گفت:شما را سنه‌نه!
ناگهان گشت به‌پا داخل صف، دعوایی

از سر و کلّۀ هم خلق چو بالا رفتند
پیری افتاد به زیر قدمِ بُرنایی!

آن کرامت که از آن دم زده‌ای جز این نیست
نیست در لطف تو یک ذرّه اگر-امّایی!

نازم این لطفِ کریمانه و شاهانۀ تو
کان بیرزد به چنین محنت جان‌فرسایی!

شکر گویم که خدا کرد دعایم را گوش
چون طلب کردم از او دولت روشن‌رایی

«این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت»
بر در میکده با هلهله یک بابایی(!):

عقل و تدبیر گر این است که ساقی دارد
«وای اگر از پس امروز بوَد فردایی»!

*
بس کن ای شاعر ناپخته که شعرت همه بود
شوخی بی‌مزه‌ای ،صحبت بی‌معنایی!


سعید سلیمان پور ارومی



15465819325985822342.gif

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

15465819325985822342.gif




شاعری تو! کتاب هم داری
تازه اشعارِ ناب هم داری!
توی اشعار، آب هم داری!
هوسِ انقلاب هم داری!
گرچه این کارها ضروری نیست!



شعر را زیر و روش هم کردی!
پاره کردی، رفوش هم کردی!
چاپ کردی، اتوش هم کردی!
فکر کن که فروش هم کردی!!
نه! فروش کتاب زوری نیست

چای‌ها را نخورده چاییدی!
شعرها را دوباره چاپیدی!
چند شب توی غرفه خوابیدی
روز و شب توی خواب می‌دیدی
راه شاعر شدن چه جوری نیست!!

توی «نیماژ» و «فصل پنجم» بود!
شاعری بود در خودش گم بود!
شعر او توی حلقِ مردم بود!
چاپ هفتم نبود، هشتم بود!
چاپ‌های کتاب صوری نیست!

طنز بلبل نه از ره کینه‌ست
کینه کارِ جناب بوزینه‌ست!
دل من صاف، مثل آیینه‌ست
دیدنی نیست چون که در سینه‌ست!
هدف از شعر، بیشعوری نیست!


روح الله احمدی/ بلبل



15465819325985822342.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
15465819325985822342.gif



از کجا آورده ای این ثروت سرشار را؟


از کجا آورده ای این نصفه ی سیگار را؟
از کجا آورده ای این وصله ی شلوار را؟

نیم تخت تازه ای کفش تو پیدا کرده است
از چه راهی کرده ای نو، باز، پای افزار را؟

تو که عمری بوده ای بی سایبان و سرپناه
از کجا آورده ای این سایه ی دیوار را؟

بچه ات کرده عبور از کوچه ی یک مدرسه
از کجا آورده ای سرمایه ی این کار را؟

می کنی با اختران آسمان راز و نیاز
از کجا آورده ای این گنبد دوّار را؟

اسکناس بیست تومانی به دستت دیده اند
از کجا آورده ای این ثروت سرشار را؟

دست داری توی بانکی یا که بنیادی، یقین
یا که غارت کرده ای سرتاسر بازار را

خوب می رقصی به ساز این و آن در هر طرف
از کجا آورده ای این وعده ی بسیار را؟

می روی با بچه ات هر روز دنبال دوا
از کجا آورده ای این کودک بیمار را؟

آستینت را خودم باید بگردم، بی گمان
کرده ای پنهان در آن صد بوق استکبار را

نیستی صاحب دلار بی نوا تا بگذرم
از گلویت می کشم تا آخرین دینار را

محمدعلی گویا



15465819325985822342.gif
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
15465819325985822342.gif



در دیدار سالیانه شاعران با رهبر انقلاب، سعید طلایی شعر طنزی را قرائت کرد.


فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیست

سجاده ی زر دوز که محراب دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

اندیشه سیال من ای دوست کجا نیست

از شدت اخلاص من عالم شده حیران

تعریف نباشد! ابداً قصد ریا نیست!

از کمیت کار که هر روز سه وعده

از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

یک ذره فقط کند تر از سرعت نور است

هر رکعت من حائز عنوان جهانی­ست...


در این جای شعر رهبری گفتند بدهید در گینس ثبت اش کنند.


این سجده سهو است و یا رکعت آخر؟

چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست

ای دلبر من تا غم وام است و تورم

محراب به یاد خم ابروی شما نیست!

بی دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد

تا فکر من از قسط عقب مانده جدا نیست

هر سکه که دادند دو تا سکه گرفتند

گفتند که این بهره بانکی­ست ربا نیست

از بس که پی نیم وجب نان حلالیم

در سجده ما رونق اگر هست صفا نیست

گویند که گنجی ست به هر سجده، بیایید!

من رفتم و پیدا نشد ای دوست، نیا! نیست...

به به! چه نمازی­ست همین است که گویند

راه شعرا دور ز راه عرفا نیست...(شعر از سعید طلایی)


در پایان بازهم رهبری به مزاح این جمله را بیان کردند: خدا ان شاء الله این نماز رو از شما قبول کنه!



15465819325985822342.gif
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر