خدای رحمان، انسان را آفرید و بیان را به او آموخت.
این بدان معناست که یکی از نعمتهای بزرگ خداوند رحمان
تعلیم و آموزش بیان به انسان است
تا بتواند آنچه در دل و باطن دارد آشکار کند.
این یکی از تواناییهای انسان است که او را از دیگر آفریدههای الهی متمایز میکند؛
زیرا میتواند به صورت آشکار نه گنگ و مبهم هر چیزی را بیان کند
و مطالب و خواستههای خویش را هویدا نماید.
البته این توانایی نیازمند ابزاری است
تا بتواند با استفاده از آن، بیانی داشته باشد،
زیرا انسان دارای روان و نفسی است که برای انجام کارهایش
نیازمند اسباب و ابزار است و همانند روح و جان مجرد محض نیست
تا نیاز به ابزارهای مادی نداشته باشد.
پس همان طوری که برای دیدن به چشم و برای شنیدن به گوش نیاز دارد،
برای بیان، نیازمند زبان است.
از همین رو خداوند در آیات ۸ و ۹ سوره بلد میفرماید:
الم نجعل له عینین و لسانا و شفتین؛
این ابزار گوشتی در دهان آدمی به نام زبان که در عربی لسان گفته میشود،
کارکردهای چندگانهای چون چشیدن، بلعیدن و گفتار دارد.
ولی آنچه مقصود و منظور ما از زبان در اینجاست همان کارکرد گفتاری آن است
که انسان را قادر میسازد تا بیانی داشته و ما فیالضمیر و منویات خویش را آشکار کرده
و خواستهها، نیازها، مطالب و مقاصد خود را بدان بازگو کند
و اسرار باطنی را بدان هویدا نماید.
براساس آیات قرآنی، سلامت و نقص این عضو گوشتی به نام زبان،
در رسایی و شیوایی بیان و ابراز کلمات نقش دارد و
به طور طبیعی فصاحت سخن و بیان به آن نیز بستگی پیدا میکند.
(طه، آیه ۲۷؛ قصص، آیه ۳۴؛ شعراء، آیه ۱۳؛ روایات تفسیری)
البته نقش اصلی در فصاحت زبانی و بیانی از آن قلب است
و قلب مدیریت تفهیم و تفهم را برعهده دارد.
هر چند که سلامت عضو گوشتی در حقیقت، گویای، رسایی و روانی بیان واژگان نقش دارد؛
ولی این قلب است که فصاحت و بلاغت را تحقق میبخشد.
به نظر میرسد که فصاحت به حوزه انتخاب واژگانی و رسایی آن
در هنگام ادا و بلاغت به ترکیب جملات و شیرینی،
شیوایی و رسایی معانی جمله ناظر است.
لذا میتوان گفت که رسایی و شیوایی و روانی از یک سو در کنار شیرینی و زیبایی،
بیان مبین خواهد بود. پس میتوان گفت سلامت زبان ابزاری در کنار قلب سالم
و توانا از درک و فهم فقیهانه است که میتواند «بیان مبین» را بیافریند.
پیامبر(ص) در تعریف بهترین نوع سخن گفتن میفرماید:
خیر الکلام ما دل و جل و قل و لم یمل؛
بهترین سخن، آن است که قابل فهم و روشن و کوتاه باشد و خستگی نیاورد.
(انوار العلویه، ص ۴۸۹).
خداوند در آیات قرآنی از جمله آیه ۱۸ سوره ق میفرماید:
ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید؛
آدمی هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد مگر اینکه
مراقبی آماده نزد او، آن را ضبط میکند.
در اینجا مطلق کردار و اعمال به لفظ و سخن نسبت داده شده
در حالی که فرشتگان همه کردارها و اعمال انسانی را
که از او خارج میشود و به لفظ عمل در میآید مینگارند.
پس انسان هیچ کردار و گفتاری ندارد
مگر آنکه فرشتگان آماده و مراقب، آن را میبینند و مینگارند.
مفسران تفسیر نمونه مینویسند:
در آیه گذشته سخن از ثبت تمامی اعمال آدمی بود
و در این آیه روی خصوص الفاظ و سخنان او تکیه میکند،
و این به خاطر اهمیت فوقالعاده و نقش موثری است
که گفتار در زندگی انسانها دارد،
تا آنجا که گاهی یک جمله مسیر اجتماعی را به سوی خیر یا شر تغییر میدهد؛
و هم به خاطر اینکه بسیاری از مردم سخنان خود را جزو اعمال خویش نمیدانند،
و خود را در سخن گفتن آزاد میبینند،
در حالی که موثرترین و خطرناکترین اعمال آدمی همان سخنان او است.
خداوند در میان اعمال آدمی،
به عمل قولی و زبانی توجه ویژه مبذول داشته
به طوری که آن را جداگانه پس از عام ذکر میکند
و یا آنکه دیگر اعمال را حتی به زبان و سخن نسبت میدهد
تا چیرگی و غلبه زبان از نظر کثرت در میان اعمال بشری مورد تاکید قرار گیرد؛
زیرا سخن گفتن، آسانترین و راحتترین کار در کارها و اعمال انسانی است
و بیشترین تاثیر مثبت و منفی را به جا میگذارد.
از این رو امام سجاد(ع) میفرماید:
زبان آدمیزاد، هر روز به اعضای او نزدیک میشود و میگوید:
چگونهاید؟ آنها میگویند: اگر تو ما را به خودمان واگذاری، خوب هستیم!
و میگویند: از خدا بترس و کاری به ما نداشته باش
و او را سوگند میدهند و میگویند:
ما فقط به واسطه تو پاداش
مییابیم و به واسطه تو،
مجازات میشویم.
(خصال، شیخ صدوق، ص۶، ح ۱۵).
پیامبر(ص) نیز درباره جایگاه خطیر زبان میفرماید:
خداوند! زبان را عذابی دهد که هیچ یک از اعضای دیگر را چنان عذابی ندهد.
زبان گوید: ای پروردگار! مرا عذابی دادی که هیچچیز را چنان عذاب ندادی!
در پاسخش گفته شود:
سخنی از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید
و به واسطه آن خونی بناحق ریخته شد
و مالی به غارت رفت
و ناموسی هتک شد.
(کافی، ج ۲ ص ۱۱۵، ح ۱۶)
در قرآن برای زبان و بیان آدمی ویژگیهای بسیاری بیان شده است.
خداوند در قرآن بسیاری از گناهان را به زبان نسبت میدهد.
از جمله این گناهان میتوان اذیت و توهین (ممتحنه، آیه ۲)،
افتراء و تهمت (نور، آیات ۱۵ و ۱۶)،
گناه بدعت و تغییر حلال و حرام خداوندی (آل عمران، آیه ۷۸؛ نحل، آیه ۱۱۶)،
تحریف حقایق از طریق تحریف لفظی و معنوی (نساء، آیه ۴۶)،
دروغ (نحل، آیه ۶۲؛ فتح، آیه ۱۱)،
دشنام و ناسزا (نساء، آیه ۴۶)،
قذف و اتهام ناروای زنا و روابط نامشروع (نور، آیات ۱۱ و ۱۵ و ۱۶ و ۲۳)،
غیبت (حجرات، آیه ۱۲)
و مانند آنها اشاره کرد.
در حالی که انسان میتواند زبان را به عنوان بهترین ابزار بیان مقاصد
و منویات نیک و خوب و زیبا به کار گیرد هر بار آن ذکر بگوید
و قرآن بخواند و کارهای مثبت فراوان دیگر انجام دهد. از این رو خداوند به انسانها درس میدهد و میفرماید:
قولوا للناس حسنا؛
با مردم به زبان خوش و نیکو سخن بگویید.
(بقره، آیه ۸۳)
امام باقر (ع) در تفسیر معنای قول نیک که خداوند در آیه سفارش کرده میفرماید:
بهترین سخنی که دوست دارید مردم به شما بگویند،
به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنتکننده، دشنامدهنده، زخم زبان زن بر مومنان،
زشت گفتار، بدزبان و گدای سمج را دشمن میدارد
و شخص با حیا و بردبار و عفیف پارسا را دوست دارد.
(امالی صدوق، ص ۳۲۶)
امام حسن عسکری(ع) نیز در تفسیر آیه فوق میفرماید:
یعنی با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف،
به زبان خوش سخن بگویید.
مؤمن، به هم مذهبان، روی خوش نشان میدهد
و با مخالفان، بامدارا سخن میگوید
تا به ایمان، جذب شوند و حتی اگر نشدند،
با این رفتار، از بدیهای آنان در حق خود و برادران مؤمنش،
پیشگیری کرده است
امام علی(ع) در بیان خصلتهایی که از راه زبان و گفتار
آشکار میشود میفرماید:
ای مردم! انسان ده خصلت دارد که زبانش آنها را آشکار میسازد:
۱٫ زبان، شاهدی است که از درون خبر میدهد؛
۲٫ داوری است که به دعواها خاتمه میدهد؛
۳٫ ناطقی است که به وسیله آن به پرسشها پاسخ داده میشود؛
۴٫ واسطهای است که با آن حاجت برآورده میشود؛
۵٫ وصف کنندهای است که با آن اشیاء شناخته میشود؛
۶٫ فرماندهی است که به نیکی فرمان میدهد؛
۷٫ پند دهندهای است که از زشتی باز میدارد؛
۸٫ تسلیت دهندهای است که غمها با آن آرامش مییابد؛
۹٫ حاضری است که با آن کینهها برطرف میشود؛
۱۰٫ و دلربایی است که گوشها با آن از لذت برخوردار میشوند
یکی از کارکردهای مهم زبان و گفتار،
ایجاد ارتباط با دیگران و بهرهمندی از محبت و عواطف یکدیگر است.
البته مردان به دیدن زیبایی و زنان به شنیدن کلمات زیبا و نیک،
بیشتر گرایش دارند؛ با این همه باید آدمی بیاموزد
که بهترین راه ارتباطی با دیگران سخن نیک است؛
از این رو خداوند حتی به مؤمنان فرمان میدهد که در برابر جاهلان و بدکرداران،
با کرامت برخورد کرده و با آنانی که ناسزا و دشنام میگویند،
روی خوش نشان دهید و بزرگوارانه از کنار آنان عبور کنند
(فرقان، آیه ۷۲؛ فرقان، آیه ۶۳).
براساس آموزههای قرآنی انسان پیش از گفتن هر سخنی،
باید سلام کند و با تحیت و سلام با دیگران دیدار نماید.
چنانکه فرشتگان در هنگام ورود اهل بهشت
با تحیت و سلام به استقبال میآیند،
مؤمن نیز این گونه باید به استقبال دیگری برود
(نساء، آیه ۸۶؛ فرقان، آیه ۷۵؛ مریم، آیه ۶۲؛ واقعه، آیه ۲۶).
از کارکردهای نیک زبان، نصیحت دیگران است.
این عمل بسیار پسندیده و نیک است.
از این رو امام علی(ع) میفرماید:
ای مردم! بیاید یکدیگر را بر اطاعت خدا یاری کنید
و عدالتش را بپادارید و به عهدش (در عبودیت او و ترک طاعت شیطان)
وفا کنید و در تمامی حقوق الهی منصفانه رفتار کنید،
زیرا که بندگان خدا به چیزی نیازمندتر از این نیستند
که در این امور یکدیگر را نصیحت و خوب یاری کنند
(کافی، ج ۸، ص ۳۵۴، ح ۵۵۰)
البته چنانکه در جای خود آمده،
نصیحت در مسایل جزئی و شخصی و نسبت به اشخاص
در موارد خاص و نسبت به مسأله و واقعهای انجام میگیرد؛
از این رو، امری شخصی است و نمیبایست در جمع گفته شود
و گفتن آن در جمع در حقیقت ضایع کردن شخص و تباه کردن شخصیت اوست؛
اما موعظه که یکی دیگر از نیک گفتاریهای بشر است،
میتواند عام و عمومی گفته شود؛ زیرا موعظه، پندهای عام در مسائل کلی است
و ناظر به رفتار خاص و شخصی و واقعهای نیست؛
از این رو موعظه در جمع و به صورت کلان گفته میشود
و فایده آن عامتر و گستردهتر است.
البته گاه موعظه به همان معنای نصیحت نیز به کار رفته است
که در این صورت میبایست اصول و آداب نصیحت مراعات شود.
از جمله جاهایی که موعظه به معنای نصیحت به کار رفته
این سخن امام حسن عسکری(ع) است
که در آن به آداب نصیحت توجه میدهد تا کلام به شکل نیکو و تأثیرگذار باشد
و به زشت گفتاری نینجامد.
آن حضرت(ع) میفرماید:
من وعظ اخاه سرا فقد زانه و من وعظه علانیه فقد شانه؛
هر کس برادر (دینیاش) را پنهانی نصیحت کند،
او را آراسته و اگر آشکارا نصیحتش نماید،
ارزش او را کاسته و به او عیب زده است
(تحف العقول، ص ۴۸۹).
اصلاح میان کسانی که اختلاف و درگیری دارند،
بهرهگیری از نیک گفتاری است.
این شیوه موجب میشود تا بسیاری
از مشکلات جامعه حل و فصل شود
و به دادگاه و محاکم رسمی کشیده نشود.
پیامبر(ص) نقش اصلاحگری با گفتار را
از روزه و صدقه و نماز نیز بالاتر دانسته و میفرماید:
الا اخبرکم بافضل من درجهً الصیام و الصلاهْ و الصدقهً؟
صلاح ذات البین، فان فساد ذات البین هی الحالقه؛
آیا به چیزی با فضیلتتر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاهتان نکنم؟
و آن اصلاح میان مردم است،
زیرا تیره شدن رابطه بین مردم ریشه کن کننده دین است
(نهجالفصاحه، ح ۴۵۸).
برای اصلاح میان افراد گاه لازم است که نجوا انجام گیرد
و این همان نجوای درست و مثبت است
که مورد تأیید خداوند در قرآن است.
خداوند میفرماید:
لا خیر فی کثیر من نجواهم
الا من امر بصدقهًْ او معروف او اصلاح بینالناس
و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله فسوف نؤتیه اجرا عظیما؛
در بسیاری از رازگوئیهای ایشان خیری نیست،
مگر کسی که بدین وسیله به صدقه یا کار پسندیده
یا سازشی میان مردم، فرمان دهد.
و هر کس برای طلب خشنودی خداچنین کند،
به زودی او را پاداش بزرگی خواهیم داد
(نساء، آیه ۱۱۴).
مؤمن به کار خیر سبقت و سرعت میجوید
(آل عمران، آیه ۱۳۳؛ حدید، آیه ۲۱؛ بقره، آیه ۱۴۸)
پس یکی از کارهایی که باید انجام دهد،
سبقت در کار خیری به نام اصلاح ذات البین است.
پیامبر(ص) در این باره میفرماید: ایما مسلمین تهاجرا فمکثا ثلاثا لایصطلحان
الا کانا خارجین من الاسلام،
و لم یکن بینهما ولایهًْ فایهما سبق الی کلام اخیه
کان السابق الی الجنهًْ یوم الحساب؛
دو مسلمانی که سه روز با هم قهر کنند و آشتی ننمایند،
هر دو از اسلام بیرون میروند
و میان آنان هیچ پیوند دینی نیست
و هر کدام از آنها پیش از دیگری با برادرش حرف بزند،
در روز قیامت زودتر به بهشت میرود
(کافی، ج ۲، ص ۳۴۵، ح ۵)
شکر دارای اقسامی است که از جمله آنها
شکر قلبی و فعلی و زبانی است.
انسان اگر نتوانست پاسخ خوبی دیگران را در عمل دهد
دست کم به زبان، شکرگزار باشد.
امام سجاد(ع) درباره این نیک گفتاری میفرماید:
حق کسی که به تو نیکی کرده،
این است که از او تشکر کنی و نیکیاش را به زبان آوری
و از او به خوبی یاد کنی و میان خود و خدای عزوجل
برایش خالصانه دعا کنی، هر گاه چنینی کردی
بیگمان در پنهان و آشکار از او تشکر کردهای.
سپس اگر روزی توانستی نیکی او را جبران کنی،
جبران کن.
(خصال، ص ۵۶۸)
امر به معروف دارای مراتبی است
که زبانی آن یکی از اقسام و مراتبی است
که هر کسی میتواند انجام دهد تا این گونه جامعه
به سمت هنجارها رود و از نابهنجاریها دور شود.
پیامبر (ص) درباره این عمل گفتاری نیک میفرماید:
تا زمانی که مردم، امر به معروف و نهی از منکر کنند
و در کارهای نیک و تقوا به یاری یکدیگر بشتابند،
در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند،
برکتها از آنان گرفته شود
و گروهی بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند.
نه در زمین یاوری دارند و نه در آسمان.