روزی خواهم آمد

Maryam

افتخاری
2013-06-19
253
275
0
شهر قاصدک ها
روزی خواهم آمد

وپیامی خواهم آورد

در رگ ها نور خواهم ریخت

و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پرخواب! سیب آورده ام ، سیب سرخ خورشید.

خواهم آمد

گل یاسی به گدا خواهم داد

زن زیبای جزامی را

گوشواری دیگر خواهم بخشید

کور را خواهم گفت:

چه تماشا دارد باغ!

دوره گردی خواهم شد

کوچه ها را خواهم گشت

جار خواهم زد: آی شبنم، شبنم، شبنم

رهگذاری خواهد گفت:

راستی را، شب تاریکی است،

کهکشانی خواهم دادش


روی پل دخترکی بی پاست

دب اکبر را بر گردن او خواهم آویخت

هرچه دشنام از لب ها خواهم برچید

هرچه دیوار از جا خواهم برکند

رهزنان را خواهم گفت: کاروانی آمد بارش لبخند

ابر را پاره خواهم کرد

من گره خواهم زد

چشمان را با خورشید

دل ها را با عشق

سایه ها را با آب

شاخه ها را با باد

و به هم خواهم پیوست

خواب کودک را با زمرمه زنجره ها

بادبادک ها به هوا خواهم برد

گلدان ها آب خواهم داد

خواهم آمد

سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت

پای هر پنجره ای

شعری خواهم خواند

هر کلاغی را

کاجی خواهم داد

آشتی خواهم داد

آشنا خواهم کرد

راه خواهم رفت

نور خواهم خورد

دوست خواهم داشت.


"سهراب سپهری"
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر