درهای بهشت و دوزخ از دیدگاه ملاصدرا

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


درهای بهشت و دوزخ از دیدگاه ملاصدرا


درهاي بهشت و دوزخ از ديدگاه ملاصدرا

درهاي بهشت درهايي است كه در قرآن بدانها اشاره شده ، چنان كه خداوند مي فرمايد :

"
فرشتگان از هر دري بر آنان وارد مي شوند ( رعد 23 ) " و فرمود :

"درهاي آسمان به رويشان گشوده نمي گردد و وارد بهشت نمي شوند ( اعراف 40 )"

و فرمود :
"بهشت هايي جاويد كه درها برايشان گشوده است ( ص 50 )" و درهاي جهنم را اشاره كرده

و فرموده :
"از درهاي جهنم وارد شويد و جاودانه در آن باشيد ( غافر 76 )"

و فرمود :
"و چون به جهنم رسند درهاي آن گشوده شود ( زمر 71 )"

و فرمود :
"جهنم هفت در دارد كه به هر دري پاره اي از آنان قسمت شده است ( حجر 44 )" .

بدان كه در تعيين اين درها اختلاف نظر واقع شده است ، گفته اند كه آنها مدارك هفتگانه انسانند

كه عبارت از حواس پنجگانه و دو حس باطني اند –
يعني خيال و وهم – يكي مدرك صورت ها است

و دومي مدرك معاني جزيي ، اين درها همان گونه كه درهاي دخول به جهنم اند ، همين طور درهاي دخول به بهشت هم مي باشند ،

اگر انسان آنها را در طاعات و كسب خيرات و انتزاع معاني كليات از محسوسات و جزييات در كار گيرد ،

خلاصه آن كه انسان آنها را در آن چه براي آن آفريده شده اند در كار گيرد .

بهشت را در هشتمي هم هست كه بدان اختصاص دارد و آن در قلب مي باشد ،

و گفته اند : آن اعضاي هفتگانه است كه بدانها تكليف واقع شده است ، و گفته اند :

آنها خوي هاي زشت است مانند حسد و بخل و تكبر و غير اينها –
براي جهنم و مقابل اينها از خوي هاي نيك مانند

علم و كرم و شجاعت و جز اينها
براي بهشت – و بعيد نيست كه صفات زشت را هفت موضع باشد

كه هر يك از آنها را شعبه هايي فراوان باشد ، و همين طور براي صفات نيك هشت مجمع باشد

و تحت هر كدام از آنها گروه هاي فراواني باشند ، چنان كه در كتاب هاي اخلاقي آمده اند ،

ولي قول اولي موافق تر است ، زيرا هر يك از مشاعر هفتگانه دري به سوي شهوات دنيايي اند

كه به زودي آتش هايي سوزنده و هيآتي شكنجه دهنده براي نفوس در آخرت مي گردند ،

و اگر آنها در راه خير استعمال شوند ، درهايي به سوي ادراك حقايق و معارف و فعل حسنات مي گردند

و در پايان كار بدانها پاداش داده مي شود و به ملكوت بالا مي روند و با زمره فرشتگان داخل بهشت مي گردند .

خلاصه آن كه هر يك از اين مشاعر و مدارك را باطن و ظاهري است ، باطنش در آن رحمت است و ظاهرش از روبرويش عذاب ،

پس ظواهر آنها درهاي بازي است به عالم دوزخ –
و يا بدانچه استحقاق دخول در دوزخ را دارند

و بواطن آنها درهاي بازي است به عالم بهشت و يا بدانچه استحقاق دخول در بهشت را دارند

و چون درهاي دوزخ قفل شد ، درهاي بهشت باز مي شود ، بلكه آنها به شكل دري هستند كه چون در موضعي باز شد ،

در موضع ديگر مسدود مي گردد ، پس قفل شدن درهاي يكي از آن دو ،

عين باز شدن درهاي ديگري مي باشد
جز در قلب كه در هشتم است زيرا آن در پيوسته بر اهل حجاب كلي و كفر قفل است

و اختصاص به اهل بهشت
از جهت ايمان و معرفت دارد ، و هيچ وقت براي اهل دوزخ باز نمي شود ، چون آنان در ازل بر قلب هايشان مهر خورده است ،

چنان كه خداوند ميفرمايد :
"خداوند بر دلهاشان مهر زده است ( بقره 7 )" و فرمود : "بر دلهاشان مهر خورده است

و آنان فهم نمي كنند ( توبه
87 )" آتش را دخول و يا تصرفي در قلوب و دل ها نيست ، و فقط نوعي از آن بر قلوب اطلاع ( تسلط ) دارد

و به جهت قفل بودن آن در بر آتش
مانند قفل بودن در بهشت بر كافران – در آن دخول ندارد

، پس درهاي هفتگانه اي كه خداوند بيان داشته ، انس و جن از آنها وارد مي شوند ،

اما در هشتمي كه قفل است و اهل كفر و احتجاب در آن وارد نمي شوند ، باطنش محل ايمان و عبوديت است

در حديث آمده كه : خاك محل ايمان را نمي خورد ، پس باطن آن ( قلب محل ايمان ) در دنيا و آخرت سعيد است

و عذاب و شقاوت را در آن مدخلي نيست ، بنابراين قلب مانند بهشت به سختي و رنج ها در نورديده شده و در باطنش رحمت است

و در ظاهرش عذاب ، و آن آتشي است كه بر دلها مسلط است .

اما منازل جهنم و دركات و روزنه هايش بر قياس ، آن چيزي است كه درباره بهشت – از منازل و درجات

و پنجره ها به گونه مقابله
– گفته شده است ، اما نام درهاي هفتگانه اش به اعتبار اضافه و نسبت به منازل آن است ،

مانند در جهنم و در حجيم و در سعير و در لظي و در سقر و در حوطمه و در سجين ، و در هشتمين قفل است و گشوده نمي شود

و آن حجاب و سد است ، اما روزنه هاي جهنم : آنها شعبه و شاخه هاي كفر و فسق اند ، و همين طور روزنه هاي بهشت عبارت

از شعبه ها و شاخه هاي ايمان و طاعت است ، پس هر كس عمل نيكي انجام داد آن را در آخرت مشاهده مي كند

و هر كه عمل بدي انجام داد آن را مي بيند و گاهي هم از او در مي گذرند .



كتاب اسفار اربعه – نوشته ملاصدراي شيرازي ترجمه محمد خواجوي – جلد 2/4
 
آخرین ویرایش:

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


در بیان ماهیت بهشت و دوزخ

بهشت چنان که کتاب و سنت بر آن دلالت دارد و برهان و کشف با آن مطابقت دارد ،

سرای بقا و پایداری و سلامتی است و در آن نه مرگ است و نه پیری و نه بیماری و نه غم و اندوه و پوسیدگی و زوال ،

و آن دار آرامش و کرامت و ارجمندی بوده است .

مبادی اکوان در عالم بهشت ، امور ادراکی و جهات فاعلیت می باشد و دخلی به مواد و اسباب قابلیت ندارد ،

زیرا وجود اشیاء در آنجا ، وجود صوری بدون ماده و حرکت و انفعال و تجدد و انتقال می باشد .

حال بدان که بهشت ، دو بهشت است : بهشتی محسوس و بهشتی معقول ، چنان که خداوند می فرماید :

- هر کس از حضور در برابر پروردگارش بیمناک باشد دو بهشت دارد (46 - رحمان ) و فرمود :

در آن دو بهشت از هر میوه ای دو زوج است ( 52 - رحمان ) { یعنی دو قسم است ، زوج گاهی بر یکی از آن دو و گاه دیگر

بر هر دو اطلاق می شود ، اینجا دو زوج یکی در بهشت صوری و دیگری در بهشت روحانی است ، یعنی یکی محسوس است و دیگری معقول . "سبزواری" }

اثبات عالم عقلی مشتمل بر صور عقلی و مثلی نوری مطابق با تمام انوار خارجی می باشد ،

و همین طور اثبات عالم صوری مشتمل بر صور حسی مجرد از ماده کاین فاسدی که وضع در جهات دارد می باشد ،

بنابراین بهشت محسوس خاص اصحاب یمین ( دست راستی ها) و بهشت معقول ، ویژه مقربان است که "علیون" می باشند .

همین طور آتش هم دو آتش است : آتش محسوس و آتش معنوی ، آتش محسوس خاص کافران است و آتش معنوی ویژه منافقان متکبر ،

محسوسش برای کالبدها و معنویش برای دل ها.

و هر یک از بهشت و دوزخ محسوس ، عالم مقداری است ، یکی از آن دو صورت رحمت الهی و دیگری صورت غضبش می باشد ،

چنانکه فرموده : و هر کس که غضبم بر او فرود آید هلاک شده است (81 - طه)

همان طور که رحمت ذاتی است و غضب عارضی ، چنان که با برهان دانسته می شود و بیان الهی (در حدیث قدسی)

بر آن دلالت دارد که فرمود : رحمتم بر غضبم پیشی گرفته ، و فرموده : رحمتم تمام موجودات را فرا گرفته است (156 - اعراف)

، همین طور آفریدن بهشت بالذات است و آفریدن دوزخ بالعرض ، و تحت این سخن رازی است .

آخرت را در این عالم مکانی نیست ، نه در بالایش و نه در پایینش ، زیرا تمام آنچه در مکان های این عالم است همگی متجدد

و نو شونده و کهنه شونده و دگرگون پذیر و فانی شونده اند ، و هر چه که چنین باشد از دنیا است ،

در صورتی که آخرت سرای پایداری است نه نابودی ، ولی داخل این عالم و در باطن پرده آسمان ها و زمین است ،

و منزلت و مقامش نسبت به دنیا ، منزلت و مقام جنین است نسبت به رحم مادر ، ولی هر یک از بهشت و دوزخ را در این عالم

به حسب رقایق و نشآت جزئیشان مظاهر و آینه هایی است .

لذا اخباری که در تعیین بعضی از مکان های یکی از آن دو وارد شده بر آن حمل می گردد ،

چنان که در بیان رسول خدا (ص) آمده : "بین قبر و منبرم ، بستانی از بساتین بهشت است ."

و فرمود : "قبر مومن بستانی از بساتین بهشت است و گور منافق گودالی از گودال های جهنم .

" و روایت شده : "در کوه الوند چشمه ای از چشمه های بهشت است ."


(ادامه دارد)
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0



جایگاه بهشت و دوزخ

بسیاری از اخبار دلالت بر این دارد که بهشت در آسمان هفتمین است .

تعدادی نقل قول در مورد جایگاه بهشت و دوزخ :

- روزیتان با آنچه شما را وعده می دهند در آسمان است (22 – ذاریات)
- بهشت در آسمان است ، اما اینکه در کدام آسمان است ، مشهور آنکه در آسمان هفتم است (حضرت محمد "ص")
- بهشت کجاست ؟ بالای هفت آسمان .... دوزخ کجاست ؟ زیر دریاهای طبقه طبقه (ابن عباس)
- بهشت در آسمان چهارم است و چون قیامت فرا رسد ، خداوند آن را هر کجا خواهد قرار می دهد . (عبدالله بن مسعود)
- بهشت درنوردیده و آویزان به شاخ های خورشید است و در هر سالی یک بار پخش می شود ، و ارواح مومنان در پرندگانی چون گنجشک و ساراند که میوه های بهشت را می دانند . (عبدالله بن عمر)
- نزدیک به سخن بالا ، بیان بعضی از پیشینیان از صاحب حکمت است که ارواح از شعاعات خورشید به این عالم فرود می آیند .
- و در بعضی اخبار دلالت دارد که آنها در آسمان دنیایند ، و آن در حدیث معراج روایت شده که رسول خدا(ص) آدم ابوالبشر را در آسمان دنیا مشاهده کرد که از جانب راستش دری است که از آن سو نسیمی خوشبو می وزد و از جانب چپش بادی بدبو ، جبرئیل بدان حضرت عرض کرد که یکی از آن دو ، بهشت است و دیگری دوزخ .
- و در بعضی اخبار دلالت دارد که آن در بعضی وادی های زمین است ، و آن نیز در حدیث معراج روایت شده که رسول خدا (ص) پیش از نماز کسوف جبرئیل گفت : این صدای بهشت است .
- و در بعضی اخبار دلالت دارد که دوزخ و بهشت را در بعضی اوقات در زمین است ، چنانکه در نماز کسوف روایت شده که رسول خدا (ص) فرمود : هر چه وعده و وعید به شما داده شده ، همه را در این نمازم دیدم ، جهنم را آوردند ، و آن هنگامی بود که مرا دیدید عقب کشیدم ، بیم آنکه حرارت آتشش به من اصابت کند .... تا آنجا که فرمود : سپس بهشت را آوردند ، آن هنگامی بود که مرا دیدید جلو رفتم تا آنکه در جای خود ایستادم و دستم را دراز کردم و می خواستم از میوه هایش بچینم تا آنها را مشاهده کنید ، ولی حالی برایم پیش آمد که این کار را نکنم .
- و نیز روایت شده که روزی رسول خدا (ص) نماز خواند و به منبر رفت و با دستش به قبله مسجد اشاره کرد و فرمود : هم اکنون که با شما نماز می خواندم بهشت و دوزخ را مشاهده کردم که از جانب این دیوار متمثل شدند ، و در خوبی و بدی مانند امروز چیزی ندیدم .
اما دوزخ : در زبان همگان است که در زمین هفتم می باشد .
- در حدیث معراج روایت است که رسول خدا(ص) فرمود : مالک دوزخ را در آسمان دنیا مشاهده کرد و برایش راهی از راه های دوزخ را گشود تا آن را ببیند ، به طوری که دود و شراره هایش و آنچه از جانب راستش بود از در دوزخ به سوی او بالا آمد .
- بعضی از اخبار دلالت دارد که آن در دریاست ، از آن جمله روایتی است از امیرالمومنین (ع) که آن حضرت از شخصی یهودی پرسید : محل دوزخ در کتاب شما کجاست ؟ گفت : در دریا است ، فرمود آن را راست گفتار می دانم ، چون تصدیق بیان الهی است که : سوگند به دریای آکنده از آتش (6 – طور) و نیز در تفاسیر روایت شده که "بحر مسجور" همان جهنم است .
- از آن جمله روایتی است که احمد بن حنبل در مسندش از رسول خدا(ص) روایت می کند که فرمود : دریا همان جهنم است .
- از آن جمله روایتی است که عبدالله بن عمر از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمود : هیچکس مسافرت دریایی نکند مگر برای جنگ و یا حج ، زیرا تحت دریا آتش است .
- از آن جمله روایتی است که ثعلبی در تفسیرش از رسول خدا (ص) نقل کرده فرمود : دریا آتش در آتش است .
- و از آن جمله روایتی است که نقلش گذشت ، و مجاهد از ابن عباس روایت می کند که گفت : جهنم تحت دریایی است که نامش "قیس" است و آن سویش دریایی است که نامش "اصم" است و آن سویش دریایی است نامش "مطبق" است و از آن سویش دریایی است نامش "مرماس" است و از آن سویش دریایی است نامش "ساکن" است و از آن سویش دریایی است نامش "باکی" است و آن آخرین دریای محیط به همه است ، و هر یک از این دریاها محیط به دریای جلوتر از خودش است .
- و از آن جمله از بعضی از پیشینیان در تفسیر بیان الهی که : عذاب را به شتاب از تو می خواهند ، اما جهنم کافران را فرا گرفته است (54 – عنکبوت) روایت شده که گفت : جهنم همان دریاست و به ایشان محیط است ، در آن ستارگان پراکنده می شوند و سپس آتش می گیرند و این جهنم می باشد .
- و از آن جمله در تفسیر بیان الهی که : غرقه گشتند و به جهنم در شدند (25 – نوح) روایت شده که گفت : آن در یک حالت در دنیا است ، از جانبی غرق می شوند و از جانب دیگر آتش می گیرند . (در علوم زمین شناسی جدید هم ثابت شده ، کتله ای که به نام زمین از خورشید جدا شده پس از سالیان دراز سطحش خنک و منجمد گردیده است ولی درونش پر از آتش سوزان است . چنانکه کوه های آتشفشان که فوران می کنند مواد مذابشان جز با مواد مذاب خورشیدی برابری نمی کند . یعنی چیزی از آن کم ندارد و آن فرضیه را تایید می کند . این مواد در زمین تا رستاخیز الهی هستند و به فرمان واحد قهار – اذاالبحار سجرت – می گردد و جهنم ظاهر می شود و الله اعلم . "مترجم") ، و همانندش پیش از این از سقراط حکیم نقل شد که : مرتکب گناهان در "طرطاووس" می افتد ، مترجم کتاب طرطاووس مرادش از آن دریاست و یا اقیانوسی است که در آن گردابی بزرگ است .
- و از آن جمله اخباری است که دلالت دارد جهنم درزمین است ، آنکه بنای خویش بر اطراف سیل گاهی نهاده که فرو ریختنی است که با وی در آتش جهنم سقوط کند . (109 – توبه) .
- امیرالمومنین (ع) : دشمن ترین مکان ها نزد خداوند برهوت است که در آن ارواح کافران می باشد و در آن ، چاه آبی سیاه و گندیده است که جایگاه ارواح کافران می باشد .
- جابر گوید : مردی معتقد است که او شبی را در وادی برهوت بسر برده و در سراسر شب صدای "یادومه" می شنیده است ، این را به مردی از اهل علم گفت ، وی گفته : فرشته ای که به ارواح کافران گماشته شده نامش "دومه" می باشد .

آگاهی و هشدار دادن
خلاصه آنکه دانستی بهشت و دوزخ در نشاًه دیگر و عالم دیگری است که موجوداتش اموری صوری – بدون ماده و انفعال و حرکت – می باشند ، و دنیا و هر چه که در دنیاست ، اموری فاسد و متجدد و کهنه شونده و زایل گردنده دارای اوضاع و جهات مکانی می باشند ، پس هر خبری که در آن بیان اینکه بهشت و یا دوزخ در مکانی از مکان های این دنیا و موضعی از مواضع این عالم قرار دارد آمده باشد ، یا این است که مراد باطن آن مکان می باشد ، چنان که گویند : بهشت در آسمان هفتم است و دوزخ تحت آسمان ، مراد این نیست که بهشت داخل در جسمیت آسمان ، دخولی وضعی دارد ، بلکه دخولی معنوی دارد – مانند دخول نفس در بدن – و حکم دوزخ هم این گونه است ، و دانستی که منزلت و نسبت بهشت و دوزخ به این عالم ، منزلت جنین است به رحم ، پس تا دنیا باطل نشود ، آخرت آشکار نگردد ، و تا بنای ظاهری منهدم نشود ، بنای باطنی آبادان نگردد ، و یا این است که مراد از آن حکم مظاهر رقایق و نشآت نسبی است به بهشت و دوزخ .
آیا نمی نگری ! آینه مظهر صور حسی است ، ولی صورت در آن موجود نیست ، بعضی از مواضع دنیا هم این چنین اند ، یعنی مظهر بهشت و دوزخ اند ، بنابراین همان طور که مابین قبر رسول خدا (ص) و منبرش بستانی از بساتین بهشت است ، یعنی مظهری است که بدان ، برای کسی که اهل کشف و شهود است بستانی از بساتین بهشت کشف و آشکار می شود ، مانند آینه ای که نفس بدان ، صورتی از صور محسوس را که مقابلش است مشاهده می کند ، همین طور بعضی از مواضع گفته شده به منزله آینه هایی هستند که بدانها احوال بهشت و یا دوزخ کشف و آشکار می گردد ، مانند دیوار مسجد رسول خدا (ص) که برایش بهشت و دوزخ تمثل پیدا نمود ، و مانند آب فرات و چشمه در کوه الوند ، و مانند وادی "برهوت" و غیر اینها از مواضع زمین ، و همین طور دریا – در آن حدیث که آمده : مرد مسافرت دریا نکند مگر .... – بنابراین مراد از اینکه بهشت و یا دوزخ در این مواضع اند ان است که : آنها مجالی و مظاهری می گردند که بدانها امثال یکی از آن دو آشکار می گردد .
اما آنچه از قول امیرالمومنین (ع) با یهودی روایت شده و تصدیق آن حضرت مرد یهودی را در اینکه جهنم در دریاست ، مراد از دریا ، این دریای محسوس نمی باشد ، بلکه چیز دیگری است که معنوی بوده و با این حواس که خداوند فرموده : و البحر المسجور ، یعنی سوگند به دریای آکنده از آتش (7 – طور) احساس نمی گردد ، و همین طور آنچه از ابن عباس و کعب الاحبار نقل شده که : این جهنم هفت دریا و یا تحت هفت دریا است ، مراد او از این سخن دریاهای این دنیا نیست ، بلکه مرادش از ان طبقات عالم طبیعت – به حسب جوهر و حقیقت – می باشد ، زیرا طبیعت در حقیقت آتش غیر محسوس است و سوزاننده اجسام و گدازنده و تحلیل برنده و تبدیل کننده پوست ها .
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0



بینش دادن و یادآوری کردن

بدان که باطن انسان در دنیا همان ظاهرش در آخرت است و مادام که انسان در این جهان است ، آخرت با قیاس به او عالم شهادت می گردد ، و اطلاق درهای بهشت بر این مشاعر ظاهری از باب توسعه دادن است – نه به گونه حقیقی – برای اینکه در خانه و دروازه شهر وقتی باز می شود ، بدون حجاب نسبت بدان باز می شود ، و دروازه هر شهری ناگزیر از جنس آن می باشد ، و در هر چیزی از جنس آن چیز می باشد ، در حالی که این حواس چنین نیستند ، آنچه که به سوی بهشت گشوده و باز می شود جز حواس محشور با نفس نمی باشد که درآخرت باقی به بقای نفس می باشند .

مکاشفه ای آگاهی بخش

بدان که خداوند تو را به پویش راه آخرت بر راه راست هدایت فرماید : بهشتی که هر کس اهلش هست بدان می رسد ، امروز از حیث محلش – نه از حیث صورتش – برایت مشهود است (و آن باطن نفس و ملکات علمی و عملیش می باشد) . و تو در حالی که هستی در آن می گردی و گردش می کنی و نمی دانی که در آنی ، زیرا صورت طبیعی تو را باز داشته و از مشاهده آن و مشاهده آنچه در آن از نعمت ها که هست محجوب و پوشیده می دارد ، ولی صاحبان کشف – آنان که آنچه از آنها پنهان است ادراک می کنند – ان محل را می بینند .
و اگر جهنمی باشد – به حسب سختی ها و رنج هایی که می کشد ، هر کس که از اهل کشف و بینش نباشد و در کوری حجابش مانده باشد ، آن را ادراک نمی کند ، مانند نابینایی که در باغی باشد ، چیزی به ذات خودش از وی پنهان نیست ، ولی آن را نمی بیند ، و از ندیدنش جیزی را لازم نمی آید که در آنجا نباشد .
همین طور بیشتر اهل بهشت هم اکنون هم در بهشت اند ، ولی آن را نمی بینند – در حالی که در آن در گردش اند 0 و همچنین اهل دوزخ هم هم اکنون در دوزخ اند ، در حالی که سرا پرده های آن گرداگردشان را فرا گرفته است ، اما ادراک نمی کنند ، چنانکه خداوند براین مطلب آگاهی داده و فرموده : دوزخ به کافران احاطه دارد (54- عنکبوت) و فرمود : بهشتی که پهنایش همانند پهنای آسمان و زمین است برای مومنان آماده شده است (21- حدید) و در حدیث قدسی فرموده : برای بندگان صالحم چیزها آماده کرده ام که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر دل بشری خطور نکرده است .
دانستی که بهشت مومن و یا دوزخ کافر ، امری بیرون از نفسش نمی باشد ، و چون امروز آماده است ، پس بدان اتصال دارد – اگر چه از آن پوشیده است – زیرا خداوند که بین انسان و قلبش حایل می شود (بنا به نص قرآنی) چگونه بین او و بین نعمت های قلبش و یا دوزخش حایل نمی شود ؟ و برخی از مردمان هستند که این کشف و شهود با آنان همراه است و برخی دیگر همراهشان نیست ، و او گاهی حالش از دیگری بهتر و برتر است ، این به جهت حکمتی است که خداوند در خلایق پنهانش داشته ، بنابراین اهل الله را دیدگانی است که بدانها می بینند و گوش هایی است که بدانها می شنوند و دل هایی است که بدانها تعقل و ادراک می کنند ، ولی آنان غیر این دیدگان و گوش ها و دل هاست – چنانکه هم اکنون دانستی – و اهل کفر و حجاب ، کر و لال و کورند و تعقلی از جانب خدا ندارند ، لذا به سوی خدا باز نمی گردند .

بیانی آگاهی بخش

بعضی از عرفا (شیخ محیی الدین عربی در باب هشتاد و هفت کتاب فتوحات مکی) در تفسیر بیان الهی که : از آتشی که افروزینه اش مردم و سنگ است بترسید (24- بقره) گوید : گاهی آتش برای بعضی از بیماری ها دارو می باشد و آن یک نوع بیماری است که جز با داغ کردن به آتش درمان نمی پذیرد ، چنانکه خداوند می فرماید : پیشانی ها و پهلوها و پشت هایشان را بدان داغ کنند (35- توبه) ، خداوند آتش را در این موطن (دنیا) سپر و مانعی برای بیماری ای که از آتش سخت تر و شدیدتر است – البته برای کسی که بدان مبتلا است – قرار داده است ، و چه بیماری ای سخت تر از گناهان کبیره است ؟ خداوند برایشان روز قیامت آتش را دارو قرار داده است – مانند داغ کردن به آتش در دنیا – لذا با دخولشان به آتش در رستاخیز ، بیماری بزرگی که از آتش بزرگ تر و هولناک تر است و ان غضب الهی است ، رفع می گردد ، لذا پس از آن از جهنم بیرون شده و به بهشت می روند ، چنان که خداوند آن را در حدود دنیایی ، سپر و مانعی از عذاب آخرت قرار داده است .
در این سخن تاییدی است مر آنچه را ما گفتیم که جهنم ، از آن حیث که سرای عذاب است ، وجودی حقیقی نیست ، بلکه منشاش وجود گمراهی و عصیان و سرکشی در نفوس است ، به طوری که اگر معصیت فرزندان آدم نبود ، خداوند جهنم را نمی آفرید .
بدان اهل عذاب کسانی اند که نفوسشان برای درجه ای از درجات بهشت استعداد و آمادگی داشته و سپس استعدادشان به سبب ارتکاب معاصی باطل شده است ، بنابراین حالشان مانند حال کسی است که مزاجش از اعتدالی که در خور او است و از صحتی که در شان او است برگشته باشد و در درد و رنجی شدید باشد ، تا آنکه به اعتدالی که داشته بازگردد و یا استعدادش به کلی باطل شده و مزاجش به مزاجی که در آن حالت ، موافق او و مخالف با مزاج اولش است ، و آن مزاج درباره او بیماری بود ، انتقال پیدا کند ، اذا بیماری برایش سلامتی و درد ، راحت او می شود ، و عذاب ، عذوبت گوارا می گردد ، این به سبب انقلاب و دگرگونی جوهرش است به جوهری پست تر ، بنابراین حال کسی که وارد دوزخ می شود و مدتی به واسطه اعمال زشت بدان عذاب و شکنجه می شود همین گونه است ، لذا اگر در قلبش نور ایمان باقی مانده باشد ، مانع می شود که ظلمت معاصی در باطن قلبش نفوذ یابد و سیئات بدو احاطه نمایند ، ناگزیر از دوزخ خارج شده و از عذاب رها می گردد .
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر