خواجه عبدالله انصاري
ابو اسماعيل عبدالله پسر ابومنصور محمد انصاري هروي غروب روز جمعه دوم شعبان 396 هـ.ق در كهندز هرات از مادري كه اهل بلخ بود تولد يافت. خانوادهاش نسب به ابوايوب خالد بن يزيد انصاري (وفات: 5 هـ.ق) صحابي معروف ميرسانيد. اين ابوايوب همان كسي است كه رسو ل اكرم (ص) هنگام هجرت از مكه به مدينه در خانهآش فرود آمد و به همين مناسبت ميزبان خوشبخت را صاحب رحل خواندند.
عبدالله كه فرزند محبوب خانواده بود، از همان سالهاي كودكي از استادان فن، علم حديث و تفسير آموخت. از جمله استادانش يحيي بن عمار شيباني را نام بردهاند كه از شيراز به هرات آمده و به تعليم و تدريس مشغول بود و سعي داشت كه سنت عرفا را با شريعت تطبيق دهد و اين راه و روش در مشرب شاگردش نيز اثري پايدار به جا گذاشت. بنا بر مشهور در همان سنين، به يمن حافظه قوي جلب نظر كرد و در كسب مقدمات و حفظ قرآن و اشعار عربي امتيازي يافت.
هر چند استادانش شافعي مذهب بودند ديري نگذشت كه مذهب حنبلي اختيار كرد. به سال 417 هـ.ق در 21 سالگي براي تكميل تحصيلات به نيشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر كرد و به سماع و ضبط حديث همت گماشت. در سال 423 هـ.ق عازم سفر حج شد و بر سر راه مكه در بغداد توقف كرد تا مجلس درس ابومحمد خلال بغدادي (وفات: 439 هـ .ق) را درك كند. در بازگشت از سفر حج به زيارت ابوالحسن خرقاني (وفات: 425 هـ.ق) صوفي نامور نايل شد. اين ملاقات در وي سخت مؤثر افتاد و ذوق عرفاني او را كه به بركت تلقين پدر در وجودش جوانه زده بود به بار آورد. از ديگر مشايخ صوفيه عصر خود مانند شيخ ابوسعيد ابوخير نيز درك فيض كرد.
سرانجام به زادگاه خود بازگشت و در آنجا مقيم شد و تعليم مريدان مشغول گرديد. در روزگاري كه امام الحرمين، فقيه شافعي مشهور، در نظاميه نيشابور فقه شافعي و كلام اشعري درس ميداد با علم كلام مخالفت ورزيد و درذم آن، كتاب نوشت. به همين سبب چند بار تهديد به قتل شد و حتي به فرمان خواجه نظام الملك از آن شهر تبعيد گرديد. وزير پركفايت سلجوقيان هرچند به پاس تقوا و دانش پيرهرات، حفظ حرمت وي ميكرد و او را از تعرض معاندان مصون ميداشت، اجازه نميداد بر اثر وجود وي در شهر آتش فتنه برانگيخته شود.
خواجه عبدالله كه شيخ الاسلام لقب گرفته و مريدان بسياري در هرات به هم زده بود در پايان عمر نابينا گرديد. وي صبح روز جمعه 22 ذي الحجه سال 481 هـ.ق به سن 85 سالگي در گذشت و در گازرگاه (ده كيلومتري هرات) به خاك سپرده شد. آرامگاهش در همان محل برجاست.
ابو اسماعيل عبدالله پسر ابومنصور محمد انصاري هروي غروب روز جمعه دوم شعبان 396 هـ.ق در كهندز هرات از مادري كه اهل بلخ بود تولد يافت. خانوادهاش نسب به ابوايوب خالد بن يزيد انصاري (وفات: 5 هـ.ق) صحابي معروف ميرسانيد. اين ابوايوب همان كسي است كه رسو ل اكرم (ص) هنگام هجرت از مكه به مدينه در خانهآش فرود آمد و به همين مناسبت ميزبان خوشبخت را صاحب رحل خواندند.
عبدالله كه فرزند محبوب خانواده بود، از همان سالهاي كودكي از استادان فن، علم حديث و تفسير آموخت. از جمله استادانش يحيي بن عمار شيباني را نام بردهاند كه از شيراز به هرات آمده و به تعليم و تدريس مشغول بود و سعي داشت كه سنت عرفا را با شريعت تطبيق دهد و اين راه و روش در مشرب شاگردش نيز اثري پايدار به جا گذاشت. بنا بر مشهور در همان سنين، به يمن حافظه قوي جلب نظر كرد و در كسب مقدمات و حفظ قرآن و اشعار عربي امتيازي يافت.
هر چند استادانش شافعي مذهب بودند ديري نگذشت كه مذهب حنبلي اختيار كرد. به سال 417 هـ.ق در 21 سالگي براي تكميل تحصيلات به نيشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر كرد و به سماع و ضبط حديث همت گماشت. در سال 423 هـ.ق عازم سفر حج شد و بر سر راه مكه در بغداد توقف كرد تا مجلس درس ابومحمد خلال بغدادي (وفات: 439 هـ .ق) را درك كند. در بازگشت از سفر حج به زيارت ابوالحسن خرقاني (وفات: 425 هـ.ق) صوفي نامور نايل شد. اين ملاقات در وي سخت مؤثر افتاد و ذوق عرفاني او را كه به بركت تلقين پدر در وجودش جوانه زده بود به بار آورد. از ديگر مشايخ صوفيه عصر خود مانند شيخ ابوسعيد ابوخير نيز درك فيض كرد.
سرانجام به زادگاه خود بازگشت و در آنجا مقيم شد و تعليم مريدان مشغول گرديد. در روزگاري كه امام الحرمين، فقيه شافعي مشهور، در نظاميه نيشابور فقه شافعي و كلام اشعري درس ميداد با علم كلام مخالفت ورزيد و درذم آن، كتاب نوشت. به همين سبب چند بار تهديد به قتل شد و حتي به فرمان خواجه نظام الملك از آن شهر تبعيد گرديد. وزير پركفايت سلجوقيان هرچند به پاس تقوا و دانش پيرهرات، حفظ حرمت وي ميكرد و او را از تعرض معاندان مصون ميداشت، اجازه نميداد بر اثر وجود وي در شهر آتش فتنه برانگيخته شود.
خواجه عبدالله كه شيخ الاسلام لقب گرفته و مريدان بسياري در هرات به هم زده بود در پايان عمر نابينا گرديد. وي صبح روز جمعه 22 ذي الحجه سال 481 هـ.ق به سن 85 سالگي در گذشت و در گازرگاه (ده كيلومتري هرات) به خاك سپرده شد. آرامگاهش در همان محل برجاست.