خلقت آسمانها و هستی شناسی

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


خلقت آسمانها و هستی شناسی

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
در این موضوع سعی می کنم راجع به خلقت هفت آسمان و زمین و عرش و بهشت و جهنم وجایگاه آنها، با نگاهی درون دینی مطالبی را عرض کنم که امیدوارم مفید باشند. از دوستان هم خواهشمندم به گسترش موضوع از نگاه درون دینی کمک کنند و دانسته های خود را چه از دیدگاه شخصی اما درون دینی و چه از روایات و تفاسیر به اشتراک بگذارند.
خلقت هفت آسمان و زمین
بر اساس آیات سوره فصلت سخن را آغاز میکنم.
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُ‌ونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْ‌ضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَٰلِكَ رَ‌بُّ الْعَالَمِينَ ﴿٩
وَجَعَلَ فِيهَا رَ‌وَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَ‌كَ فِيهَا وَقَدَّرَ‌ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْ‌بَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِّلسَّائِلِينَ ﴿١٠
ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْ‌ضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْ‌هًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿١١
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ‌ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢
بگو: آیا شما به کسی که زمین را در دو روز آفرید، کفر می ورزید، و برای او همتایانی قرار می دهید؟! [ساحت مقدسش از این پیرایه ها پاک است] آن [توانمندی که زمین را آفرید] پروردگار جهانیان است. 9 و در روی زمین کوه های استواری پدید آورد، و در آن منافع فراوانی آفرید و رزق [روزی خوارانش] را در آن به مدت چهار دوره [بهار، تابستان، پاییز و زمستان] تقدیر کرد [آن هم] یکسان و به اندازه برای خواهندگان 10 آن گاه آهنگ آسمان کرد، در حالی که به صورت دود بود، پس به آن و به زمین گفت: خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمانبردار آمدیم 11پس آنها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانید ، و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد، و آسمان دنیا را با چراغ هایی آرایش دادیم و [از استراق سمع شیطان ها] حفظ کردیم، این است اندازه گیری توانای شکست ناپذیر و دانا 12
نکته اول روزبه معنای هنگام یا معنای مشابه آن دانسته شده است.
نکته دوم خلقت زمین به معنای عمر زمین نیست چون عمر بعد از تولد محاسبه میشود و خلق از زمان ماده اولیه محاسبه میشود.
دو دیدگاه، جدای از بحث روایات به صورت خلاصه بررسی میشود.


دیدگاه اول:

اول ) ما هفت آسمان و هفت زمین داریم. و هر آسمان یک زمین دارد.
اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْ‌ضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ‌ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ‌ وَأَنَّ اللَّـهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿الطلاق: ١٢﴾
خداست که هفت آسمان و نیز مثل آنها هفت زمین را آفرید. همواره فرمان او در میان آنها نازل می شود تا بدانید که خدا بر هر کاری تواناست و اینکه یقیناً علم خدا به همه چیز احاطه دارد 12

دوم ) آسمان های هفت گانه در شش روز آفریده شده اند.
البته این به معنای آن نیست که هر کدام نتوانند کمتر از شش روز باشند مثلا آسمان دنیا یا زمین شش روز و آسمان های دیگر چهار روز ولی در مجموع شش روز بوده است.

إِنَّ رَ‌بَّكُمُ اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْ‌شِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ‌ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ‌ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَ‌اتٍ بِأَمْرِ‌هِ
ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ‌ ۗ تَبَارَ‌كَ اللَّـهُ رَ‌بُّ الْعَالَمِينَ ﴿٥٤
اعراف 54

سوم ) آسمان و زمین دنیا در دو روز آفریده شد.
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُ‌ونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْ‌ضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَٰلِكَ رَ‌بُّ الْعَالَمِينَ ﴿٩
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ‌ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢سوره فصلت

چهارم ) آسمان های دیگر قبل از آسمان دنیا خلق شده اند.

1 ) به کاربردن ضمیر جمع ( هنّ ) به جای ضمیر مفرد ( ها ) با توجه به معنای قضاهن ( مرحله پایانی و تکمیل کار) و آیه قبل.
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ فصلت 12
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْ‌ضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿٢٩بقره 29

2 ) تقدم لفظ سموات بر ارض را می توان اشاره ای به این مطلب دانست.

پنجم ) تقدیر اقوات به چهار روز یعنی چهار فصل
وَقَدَّرَ‌ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْ‌بَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِّلسَّائِلِينَ

ششم ) قضاهن مرحله آخر خلقت را نشان میدهد و مرحله نهایی کار.
با خلقت اسمان دنیا که اخرین مرحله خلقت هفت اسمان بود، حکم نهایی و مرحله اخر تکمیل شد و این مرحله ی اخر که اسمان دنیا بود در دو روز انجام گرفت.
وقتی از قضا استفاده میشود باید مراحل قبلی طی شده باشد.

هفتم ) ثم به معنای تاخر رتبی یا همراه با تراخی در نظر گرفته میشود. و گفته شده گاهی اینطور نیست.
ثم تاخر رتبی است و لذا بعد از خلقت آسمان و زمین دنیا، از ثم استفاده شده تا امر خداوند بعد از خلقت را بگوید چون خداوند هم خلق می کند و هم امر
أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ‌ اعراف 54 و وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا فصلت
لذا بعد از خلق ( بعد از ثم ) میفرماید فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْ‌ضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْ‌هًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ فصلت 11 یعنی امر بعد از خلق


هشتم ) السماء در ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ به معنای آسمان دنیا است.
1 ) به دلیل آیه بعد که میفرماید قضاهن
چون اگر ضمیر به لفظ قبل برگردد باید ( قضاها ) باشد.
و اگر به لفظ بعد برگردد باید جمع یعنی قضاهن باشد. حال اگر به لفظ بعد برگردد یا به اعتبار است یا به حقیقت. که اگر حقیقی باشد یعنی آسمان ها بوده اند.
و اگر به قراین حالیه و مقالیه نگریسته شود هن به آسمان ها بر میگردد. که گفته های ادیبان هم به میان می آید. و سخن از مرجع ضمیر حکمی و حقیقی ....
2 ) و نیز سخن از خلق زمین و آسمان است نه زمین ها و آسمان ها. و هم ارض و هم السماء مفرد آمده اند. و هر زمین،آسمان خود را دارد.
3 ) بعد هم به نظر می آید برای مشرکین سخن از خلقت همین آسمان و زمین دنیا محسوس تر و عینی تر باشد تا سخن از کیفیت خلقت آسمان ها اگر نگوییم مقام سخن با مشرکان، همین مراد را الزامی میکند. البته می توان گفت اگر درکنار خلقت دنیا از آسمانهای دیگر هم گفته شود، هم مفید است هم محسوس یعنی چو صد آمد نود هم پیش ماست.بلکه شاید بهتر هم باشد.


نهم ) آسمان دنیا بعد از زمین خلق نشده است.
1 ) استوی به معنای خلق آسمان دنیا نیست.
2 ) وقتی فرمود استوی یعنی آسمان را خلق کرده که حال آهنگ و قصد او میکند. ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ
3 ) باید آسمانی باشد تا به او خطاب شود. باید زمینی باشد تا مخاطب قرار گیرد. فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْ‌ضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْ‌هًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ

دهم ) 1 ) دخان یعنی آنچه در پی یک توقّد و احتراق حاصل میشود.
2 ) دخان به معنای نفی وجود سیارات یا کرات نیست.
اگر به دود، دخان گویند به این معنا نیست که اگر شما با دید یک میکروسکوپ به آنها نگاه کنید دارای ذرات با عظمت نباشد.
3 ) دخان به وجه کلی آسمان بعد از یک توقّد یا احتراق یا بدون لحاظ توقّد اطلاق شده است.

یازدهم ) بعد از خلق آسمان آخر، که آسمان دنیا است به هر آسمان وحی میشود. فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا 12
1 ) معمولا بعد از هر تغییر یا کار مهم، نیاز به یک دستورالعمل جدید است.
2 ) خداوند بعد از خلق، امر هم دارد. أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ‌ اعراف 54
3 ) و چون هدایتی در کار است وحی یا امر هم نیاز است.
4 ) یکی از اموری که نیاز است حفظ وحی و امر خداوند از دستبرد است که یک ابزارش مصابیح و شهاب ها هستند.
وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ‌ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢
پس در نگاه اول از جهت زمانی
1 ) آسمان های شش گانه در چهار روز خلق شده اند.
2 ) آسمان دنیا به همراه زمین در دو روز خلق شده اند.
3 ) تقدیر اقوات در چهار روز به معنای چهار فصل است.
4 ) نکته اگر تقدیر اقوات به معنای چهار روز و جدای از خلقت باشد پس خلق و تقدیر آسمان دنیا شش روز بوده است.
پس خلق آسمان ها شش روز و دو روز تقدیر هم اگر اضافه شود : خلق و تقدیر جمعا میشود هشت روز.
البته اگر تقدیری برای اسمانهای دیگر قائل نباشیم. که اگر آنها هم تقدیر بعد از خلقت داشته باشند زمان هم تغییر خواهد کرد.


دیدگاه دوم:

جدای از مشترکاتی که با نگاه اول دارد.
السماء در ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ به معنای همه آسمان ها با محتویاتشان قبل از تقسیم بندی یا تکمیل ( فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ ) است.
که در این صورت تکمیل شدن و تقسیم به هفت آسمان دو روز طول کشیده است که در مورد آسمان
الف )اگر خلقت را جدای از قضاهن بدانیم.
خلقت آسمان ها در شش روز و قضاهن در دو روز بوده که هشت روز میشود. که با خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ناسازگار می آید. چون در خلق سوره فصلت، کلمه ی السماء به صورت مفرد آمده و در خلق شش روز، به صورت جمع، مگر به اعتباراتی درست باشد.
به هر حال طبق این فرض خلق شش روز و خلق و تکمیل هشت روز است.
ب ) و اگرقضاهن را جزوی از سیر خلقت بدانیم پس خلقت اولیه آسمان (السماء ) یا همان آسمانها، چهار روز ( با توجه به سِتَّةِ أَيَّامٍ ) طول کشیده است. و تکمیل آنها ( تکمیل خلقت اولیه) دو روز که مجموعا شش روز می شود.
و در مورد زمین
الف )اگر خلقت را جدای از تقدیر بدانیم
اگر تقدیر اقوات به معنای چهار روز باشد، خلقت اولیه زمین دو روز و تقدیر آن چهار روز بوده است که مجموعا شش روز خواهد بود.
و اگر تقدیر اقوات به معنای چهار فصل باشد پس خلقت زمین دو روز خواهد بود.
ب ) و اگر تقدیر اقوات را جزوی از سیر خلقت زمین بدانیم.
خلقت زمین دو روز خواهد بود. و معنای چهار روز یا چهار فصل هستند یا چهار روز ( هنگام، دوره) در دل همان دو روز خلقت زمین.
نکته قضاهن یعنی تکمیل همان آسمان که دارای محتویات همه آسمان ها بوده ولی درست و تکمیل نشده بود.
نکاتی درباره دو دیدگاه
1 ) دردیدگاه اول، خلقت اسمان ها قبل از زمین بوده است و سخنی از تکمیل نیست.
در دیدگاه دوم، خلقت اسمان ها یا قبل از زمین بوده یا هم زمان. که اگر، هم زمان باشد با خلق شش روزه نمی سازد مگر دانشی یا اعتباری در کار باشد.
البته در دیدگاه دوم، تکمیل آسمان ها بعد از خلقت زمین است.
2 ) در هر دو دیدگاه، دخان نفی کننده وجود سیارات نیست.
3 ) در دیدگاه اول، السماء به معنای آسمان دنیا است. و در دیدگاه دوم، به معنای آسمان ها، در خلقت قبل از تکمیل.

ربّ زدنی علما
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
ادامه
در مورد آیه 12 سوره فصلت
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ‌ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢
و ترکیب نحوی آن چند مطلب مهم است.
الف ) مرجع ضمیر هنّ
نظر اول ) مرجع ضمیر هنّ ، لفظ السماء در آیه قبل است زیرا
1 ) اصل در مرجع ضمیر این است که مقدم باشد. و ضمیر هنّ به معنای السماء در آیه قبلی که شامل همه آسمان ها است برگشته است.
2 ) در آیه 11 می فرماید
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْ‌ضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْ‌هًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴿١١
لفظ طائعین به صورت جمع آمده است نه به صورت تثنیه، که نشان میدهد السماء شامل تمام آسمان ها بوده است.
3 ) فعل قضا به معنای خلق نیست بلکه مرحله بعد از خلق را نشان میدهد پس آسمان ها خلق شده بودند.
نظر دوم ) مرجع ضمیر را موخر می داند یعنی مرجع آن را سبع سماوات می داند. و مرجع ضمیر موخر در زبان عربی جایز است. و هم چنین
1 ) لفظ ( السماء ) در آیه قبل مفرد است و ضمیر (هنّ ) جمع است.
2 ) فعل ( قضا ) دو مفعولی نیست پس ( سبع سماوات ) در واقع مفسر ضمیر ( هنّ ) است.
ب ) فعل قضا چند مفعول دارد؟
نظر اول ) استعمالات فعل قضا نشان می دهد که دو مفعولی نیست. پس سبع سموات مفعول دوم نیست بلکه تمییز یا حال است. که بهتر آن است که آن را تمییز مفرد و مفسر ضمیر هن بدانیم.
نظر دوم ) فعل قضا را دو مفعولی دانسته و سبع سماوات را مفعول دوم می داند.
ج ) معنای فعل قضا ؟
نظر اول ) آن را متضمّن معنای صیّر می داند لذا آن را دو مفعولی می داند.
نظر دوم ) آن را به معنای خلق می داند و آنرا یک مفعولی می داند.
نظر سوم ) آن را به معنای استحکام و اتقان فعل می داند و آن را از معنای اصلی خود دور نمی کند و آن را یک مفعولی یا دو مفعولی می داند. و این نظر درست تر به نظر می آید. اگرچه ممکن است به معنای صیّر در بعضی صور نزدیک شود.
فعل سوّی در سوره بقره
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْ‌ضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿٢٩بقره 29
همان سخنان که درباره آیه 12 فصلت مطرح شد اینجا هم می توان مطرح کرد.
اما رابطه فعل سوّی با فعل خلق چیست؟
در قرآن وقتی این فعل ( سوّی ) را بررسی کنیم می بینیم که بعد از فعل خلق استعمال می شود یعنی مرحله ای است بعد از خلقت. البته در مورد اینکه آیا فعل خلق می تواند شامل تسویه و سوّی هم بشود جای بحث دارد. اما فعلا با این دید می توان گفت هر جا فعل تسویه به کار می رود به معنای خلق نیست و یک خلق کردن قبل از آن هست.
الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿٢ اعلی
ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿٣٨ قیامت
بَلَى قَادِرِ‌ينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿٤ قیامت
پس معنای تکمیل کردن، تنظیم کردن یا هماهنگ کردن یا ...را دارد. البته این مطلب را از خود معنای فعل سوّی هم می توان بدست آورد.
با توجه به این نکات می توان گفت اگر فرمود
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْ‌ضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿٢٩بقره 29
یعنی خلق سبع سماوات فسوّهن
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

معنای دخان


دخان از ریشه دخن به معنای آن چیزی است که از توقّد و احتراق حاصل میشود. و با توجه به مفهوم و معنایی که دارد در مصادیق خاصی استعمال میشود.
تبحّر یک لغت شناس در تشخیص اصل واحد و تشخیص مصادیق و جایگاه استعمال آنها، آشکار میشود. لذا خواندن معانی واژگان عربی یا انگلیسی، بدون شناخت فرهنگ و استعمالات آن لغت، در عمل کارایی قابل قبولی ندارد.
انسان ها واژه ها را در مصادیقش منحصر نمی کنند بلکه از مفاهیم آن در گسترش زبان استفاده می کنند. مثلا قبلا چیزی به نام دود ترقه و دود ماشین نبود ولی با توجه به معنا و مفهوم دود آتش ، این واژه را در مصادیق دیگر نیز استعمال می کنند. در مورد واژه دخان نیز همین طور است و دارای مصادیق و استعمالات است. مثلا علاوه بر دود به گرد وغبار ، فتنه و دشمنی و ... هم دخان میگویند و به دود ماشین و غیره هم دخان می گویند.
در کتاب مقاییس اللغة این چنین آمده است:
دخن
الدال والخاء والنون أصلٌ واحد، وهو الذي يكون عن الوَقُود، ثمَّ يشبَّه به كلُّ شيء يُشْبِههُ مِن عداوةٍ ونظيرها. فالدُّخَانُ معروفٌ، وجمعه دوَاخن على غير قياس.

ويقال دَخَنَتِ النّار تدخُن، إذا ارتفع دُخانها ، ودخِنَتْ تَدْخَنُ، إذا ألقيْتَ عليها حطباً فأفسَدْتَها حتى يهيجَ لذلك دُخانٌ وكذلك دَخِن الطَّعامُ يَدْخَن.
ويقال: دَخَن الغُبار: ارتفَعَ. فأمّا الحديث: "هُدْنَةٌ على دَخَنٍ"، فهو استقرارٌ على أمورٍ مكروهة.
والدُّخْنَةُ من الألوان: كُدرةٌ في سوادٍ. شاةٌ دَخْناءُ، وكبشٌ أدْخَنُ، وليلةٌ دَخْنانةٌ.
ورجلٌ دَخِنُ الخُلُق.
وأبناء دُخانٍ: غنيٌّ وباهلة.
والدُّخْنَة: بَخُورٌ يدخَّن به البيت.

و هم چنین علامه مصطفوی در کتاب التحقیق این چنین بیان می دارد
quotes1.png

أنّ الاصل الواحد فی هذه المادّة : هو ما یتصاعد من توقّد الحطب، أی أثر التوقّد . فهو بالنسبة إلی التوقّد الملازم للنور و الحرارة ، کثیف کدر ، و الحرارة هی النار الحاصلة من حرکة.
فبمناسبة الکدورة و الکثافة یطلق علی الفساد و العداوة و الشدّة و نظائرها ممّا یتحصّل من حرکات و أعمال لطیفة خاصّة.
quotes2.png

ترجمه : اصل واحد در این ماده عبارت است از آنچه از سوختن هیزم متصاعد میشود یعنی اثر احتراق. پس این ماده در مقایسه با احتراق و توقّد که ملازم با نور و حرارت است، کثیف و کدر است. و حرارت، آتشی است که حاصل از حرکت می باشد.
و به مناسبت کدورت و کثافت دخان ، این لفظ بر فساد و دشمنی و سختی و نظائر آن از چیزهایی که حاصل حرکات است و همچنین اعمال لطیف خاص، اطلاق می شود.
در تفسیر نمونه ذیل آیه یازده سوره فصلت این چنین بیان می شود که :
quotes1.png

جمله (( هى دخان )) : (( آسمانها در آغاز به صورت دود بود نشان مى دهد كه آغاز آفرينش آسمانها از توده گازهاى گسترده و عظيمى بوده است ، و اين با آخرين تحقيقات علمى در مورد آغاز آفرينش كاملا هماهنگ است .
هم اكنون نيز بسيارى از ستارگان آسمان به صورت توده فشرده اى از گازها و دخان هستند
quotes2.png

علامه طباطبایی ذیل همین آیه چنین بیان می دارند :
quotes1.png

" وَ هِيَ دُخانٌ"- اين جمله حال است از كلمه" سماء" و جمله چنين معنا مى‏دهد:
خداى تعالى متوجه آسمان شد، تا آن را بيافريند، در حالى كه چيزى بود كه خدا نامش را دود گذاشت و آن ماده‏اى بود كه خدا به صورت آسمانش در آورد و آن را هفت آسمان كرد، بعد از آن كه از هم متمايز نبودند و همه يكى بودند.

quotes2.png

اما نظر نویسنده کتاب مجمع البیان :
quotes1.png

ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ
آن گاه آهنگ آفرينش آسمان را نمود و اين در حالى بود كه آسمان به صورت دود و بخارى مى‏نمود. به باور «ابن عباس» منظور اين است كه: آسمان در آن هنگام بخار زمين بود.

quotes2.png

و در ادامه نیز می نویسد:
quotes1.png

نكته جالب و تفكّرانگيز در اينجا آفرينش تدريجى آسمانهاست، چرا كه از آيه چنين دريافت مى‏گردد كه آسمانها نخست به صورت توده‏اى از گاز و بخار پديد آمد، آن گاه به صورت آسمانهايى بر فراز يكديگر سامان يافت.
quotes2.png

پس از این سخنان و خود واژه می توان دریافت که هرجا دخان به کار میرود لزوما در پی یک احتراق و توقّد نیست. گر چه اصلش همین است.
حال کدام معنا یا مصداق بهتر خواهد بود؟ دود، گاز، بخار، چیزی که...
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
نظرات درباره تطبیق هفت آسمان

دانشمندان و صاحب نظران از دیرباز تطبیقاتی را مطرح کرده اند که ما خلاصه آن را بیان می کنیم.


1 ) آسمان اول همین دنیا است که دارای ستارگان می باشد. و نسبت به آسمان های دیگر اطلاع نداریم.
این نظر از همه نظرات منطقی تر به نظر می رسد و آیات قرآن هم به خوبی بر آن تطبیق دارند.
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا ۚ وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ‌ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢ فصلت
2 ) آسمان ها همان مدارها و سیارات منظومه شمسی هستند.
این نظر از دو جهت اشکال دارد
اول : لفظ فلک و سماء در قرآن متفاوت هستند و مدار معادل فلک است نه آسمان. و همچنین کواکب و مصابیح و شمس و قمر معادل آسمان دانسته نشده و نمی شود.
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ‌ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ‌ ۖ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿٣٣ انبیاء
دوم : وقتی در قرآن یکی از اوصاف آسمان دنیا را داشتن ستارگان و کواکب می داند دیگر درست نیست ما تمام آسمان ها را در منظومه شمسی خلاصه کنیم.
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿٦ صافات
3 ) عده ای آسمان ها را نوعی تقسیم بندی از همین آسمان دنیا می دانند. مثلا منظومه شمسی ، کهکشان راه شیری و ....
که باز اشکال نظر دوم مطرح میشود.
4 ) بعضی هم در گذشته هفت آسمان را با نه فلک بطلیموسی تطبیق دادند البته کرسی و عرش را به عنوان فلک یا آسمان هشتم و نهم تطبیق دادند.
و واضح است که قرآن، عرش و کرسی را به عنوان آسمان معرفی نکرده است. اگر چه شاید بتوان چنین چیزی را برداشت کرد.
قُلْ مَن رَّ‌بُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَ‌بُّ الْعَرْ‌شِ الْعَظِيمِ ﴿٨٦ مومنون
5 ) عده ای نیز عدد هفت را عدد کثرت می دانند لذا می گویند ما آسمان های زیادی داریم و اما راجع به اینکه آیا آسمان ها ، همان سیارات هستند یا ... نظرات می تواند متقاوت باشد.
البته اینکه عدد هفت را عدد کثرت بدانیم برخلاف ظاهر آیات قرآن کریم است.
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
تبیین آیات سوره فصلت از دیدگاه آیت الله جوادی آملی


بنا بر سخنان آیت الله جوادی آملی درباره آیات سوره فصلت می توان نظر ایشان را این چنین تبیین کرد.
1 ) منظور از یوم ، روز و شب زمینی نیست چون قبل از خلقت، خورشید و زمینی نبود تا این یوم باشد.
و بعد، این سوال را مطرح می کنند که آیا مراد از یوم در آیات خلق در شش روز ، می تواند به معنای دوره یا تطور باشد یا خیر؟
2 ) آیه هایی که درباره خلقت آسمان ها و زمین در شش روز سخن می گویند، آیات جامع هستند و آیات سوره فصلت در واقع شرح و تفصیل آن آیه یا آیات جامع است.
3 ) طبق آیه نهم سوره فصلت
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُ‌ونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْ‌ضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ۚ ذَٰلِكَ رَ‌بُّ الْعَالَمِينَ ﴿٩
زمین در دو روز خلق شده است.
4 ) طبق آیه یازده و دوازده
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا ۚ وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ‌ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢
آسمان ها در دو روز خلق شده اند.
5 ) قهرا خلق آنچه ما بین آسمان ها و زمین است و موجودات آنها، نیز در دو روز باقی مانده بوده است.
6 ) منظور از تقدیر اقوات و ارزاق، همان فصول چهار گانه هستند.
وَجَعَلَ فِيهَا رَ‌وَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَ‌كَ فِيهَا وَقَدَّرَ‌ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْ‌بَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِّلسَّائِلِينَ ﴿١٠
و این چهار روز جزو شش روز نیستند والا می شود هشت روز. بلکه درباره خود زمین است نه آن شش روز خلقت.
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
نظر آیت الله حاج شیخ مرتضی رضوی


آنچه آورده می شود صرفا چکیده ای از نظریات ایشان از سایت بینش نو و کتاب تبیین جهان و انسان می باشد.



زندگینامه
آیت الله حاج شیخ مرتضی رضوی فرزند ارشد شیخ محمد حسین رضوی در 26 دی‌ماه سال 1326 شمسی در خانواده‌ای فرهنگی، مذهبی و روحانی چشم به جهان گشود.پدر بزرگش مرحوم آیت الله حاج شیخ عباسقلی رضوی و جد بزرگوارش مرحوم آیت الله شیخ رضا قلی رضوی (اورموی) از فقهای برجسته زمان خود بودند. آیت الله شیخ رضا قلی علاوه بر فقه، در کیهان شناسی، تقویم نویسی، طب، ریاضیات و هنر معماری نیز تبحر داشت [ن. ک به: ایل قاراپاپاق، مسعود (مهدی رضوی) 1371]. در ایام جوانى معلم شاهزاده ملک قاسم میرزا و فرزندان او بوده، او در پی درگیری و مقابله باحاکم و سردار ارومیه، ناگزیر منطقه سولدوز را برای اقامت برگزیده بود. جد بزرگترش، حاج شیخ محمد علی کاظمینی از شهر کاظمین به ارومیه مهاجرت کرده بود و از علمای بزرگ آن دیار به شمار می‌رفت.
http://www.binesheno.com/

نظرات ایشان رو به صورت خلاصه از دو کتاب نقل می کنم.


نقل از کتاب با دانشجویان فیزیک و کیهان شناسی( در بررسی مصاحبه یکی از اساتید محترم دانشگاه شریف ) ( صفحه 80 )


1 ) جهان پیش از بیگ بنگ ( مهبانگ ) ی که کهکشان ها و نظام امروزی جهان از آن بر آمده، شش مهبانگ دیگر نیز به خود دیده است و فاصله میان هر مهبانگ 18/250/000/000 سال با سال های زمینی ما است.
2 ) از آخرین مهبانگ تا به امروز 13/668/750/000 سال می گذرد.
3 ) مهبانگ اخیر، در یک جهان شبیه جهان امروزی ما، اما کوچکتر، رخ داده است.
4 ) گسترش جهان بادکنکی نیست، جهان می خورد و بزرگ و گشترده می شود، و هرگز منقبض نخواهد شد. ( این مطلب در مبحث " هیچ " تکمیل خواهد شد) .
5 ) خوراک جهان از کجا و چگونه تامین می شود.
6 ) جهان و کهکشان ها ، منظومه ها و کرات به وسیله ی جاذبه مدیریت نمی شوند. اساسا جاذبه ای در جهان وجود ندارد، آن چه جهان را اداره می کند، دافعه است.
سرقت: سرقتی که مسروقه را به کل جهان پخش کردند . پیش از آن که کتاب تبیین جهان و انسان چاپ شود و پیش از آن که نسخه هایی از آن به دانشگاه های اروپا و آمریکا فرستاده شود ( سند ارسال و اعلام وصول، موجود است)، کیهان شناسان جهان، فاصله زمانی مهبانگ تا امروز را ، میان هشت میلیارد سال و بیست میلیارد سال، تخمین می زدند. و خارج از تخمین ، هیچ نظر جدی ای نداشتند.
با مشاهده محاسبات در کتاب مذکور ، رقم 13/668/750/000 ، را که از قرآن استخراج کرده بودم، به صورت روند در آورده و 13/700/000/000 سال اعلام کردند و امروز یک رقم مجمع علیه شده و همگان آن را پذیرفته اند. در چگونگی منشائی که این رقم را به دست آورده اند، هیچ توضیح قابل قبول علمی نداده اند و سرقت محض بود سپس به توجیهات فیزیکی پرداختند. اینک برای تصاحب اصول کیهان شناسی قرآن ، روند تدریج پیش گرفته و هر از گاهی گوشه ای از آن را تملک می کنند. ناچار در مقاله ی اساسی ترین اصول در کیهان شناسی ، 14 اصل اساسی را توضیح دادم که استخراج من از قرآن است به طور معین و مشخص بیان کردم که شاید از سرقت ها جلوگیری شود........
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

چکیده ای از نظرات ایشان ( مرتضی رضوی ) در کتاب تبیین جهان وانسان


منابع کتاب( صفحه 4 )
در این کتاب تعهد بر این است که تنها از سه منبع استفاده شود: قرآن ، اهل بیت- علیهم السلام- ، و اصول مسلم علمی. منابع دیگر و فرضیه های علمی در آن راه نیافته است. در مورد منبع حدیثی باید گفت در حقیقت دانه هایی چند از خرمن انبوه و گسترده ی بحار الانوار را پیش روی خواننده قرار داده ام.
سبک نوشتار( صفحه 4 )
.....اصول مطالب و به اصطلاح جان کلام در بالای صفحات ......و استدلال و دلایل به شکل پاورقی در ذیل متن اصلی قرار گرفته است.
قبل از پیدایش( صفحه 6 )
روزی بود روزی نبود غیر از خدا چیزی نبود، نه زمینی بود، نه زمانی ، نه جمادی و نه جانداری......
زمین و آسمان اولیه( صفحه 19 )
...جهان اولیه نیز یک پوسته داشت که به آن سماء یا آسمان گفته می شد، و یک محتوا داشت که ارض یا زمین نامیده می شد. یعنی به مجموع کرات و فواصل میان آن ها در درون آن، به طور یکجا کلمه ی ارض گفته می شد، نه به یکی از کرات درون آن.
ماده ، انرژی ، زمان( صفحه 19 )
تعریف ماده و انرژی را دوباره از این دیدگاه تکرار کنیم:
ماده = انرژی فشرده
انرژی = ماده بسیط
(صفحه 20)
گفته شد زمان عین ماده است.
چگونگی تشکیل پوسته ها یا آسمان ها( صفحه 20)
.....لابد تنه بریده درختی که به صورت افقی بریده شده است را ملاحظه کرده اید در جای بریده شده درخت، چندین قشر حلقه وار که در درون همدیگر قرار گرفته و ساختمان تنه را تشکیل می دهند دیده میشود. سن و سال درخت نیز از تعداد این قشرها معلوم و مشخص می شود.
در هر تحولی که در مغز تنه ( مرکز حلقه ها ) رخ می دهد، قشر جدیدی از آن جدا می شود. تحول درون جهان اولیه نیز همین گونه بوده و بیش از آن نبوده است. تفاوتی که هست در نسبت میان آن دو است. به نسبتی که جهان از درخت یا هویج بزرگ تر است، تحول آن نیز عظیم تر است.
مراد از ستة ایام( صفحه 21 و 22 )
خلق السموات و الارض فی ستة ایام
آسمان ها و زمین را در شش روز خلق کرد.
جهان امروزی شش روز از عمر خود را طی کرده و اینک در روز هفتم به سر می برد.
اما هفت آسمان ( یعنی هفت پوسته ) دارد. همان طور که دیدیم دومین پوسته در اولین تحول و سومین پوسته در دومین و چهارمین پوسته در سومین و پنجمین پوسته در چهارمین و ششمین پوسته در پنجمین ، و نیز هفتم در ششمین تحول به وجود آمد.
در مرحله ایجاد یک پوسته داشت و شش پوسته دیگر در شش تحول ، یا شش قیامت به وجود آمده اند. و مجموعا دارای هفت پوسته می باشد.
برای آمادگی بیشتر برای بحث های آینده اکنون باید نام این آسمان ها را عوض کنیم. طبق سبکی که تاکنون پیش آمده ایم، دورترین آسمان از هفت آسمان که در بالای سر ما هستند، آسمان اول نامیده شد که در مرحله ایجاد به وجود آمده بود و نزدیک ترین آسمان به ما آسمان آخر نامیده شد؛ یا باید می شد.
اما از اینجا به بعد نزدیک ترین آسمان به ما یعنی پایین ترین آنها را آسمان اول و آسمانی که بالای آن قرار دارد آسمان دوم و بالاخره آسمانی که در مرحله ایجاد بوجود آمده است، را آسمان هفتم می نامیم.
در تحول هفتم که پیش روی جهان بوده و خواهد آمد، نیز آسمان جدیدی پیدایش خواهد یافت. و بدین ترتیب تعداد آسمان ها به هشت خواهد رسید. امروز جهان دارای هفت آسمان و یک زمین ( ارض ) می باشد.
همچنان که قبلا گفته شد آنچه در داخل آسمان اول ( آسمان پایین ) است اعم از انرژی، ماده، کره و فضا مجموعا ارض نامیده می شود. که کره زمین ذره کوچکی در میان آن می باشد.
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
ادامه


چکیده ای از نظرات ایشان در کتاب تبیین جهان وانسان

مراد از ارض
( صفحه 23 و 24 )

نویسنده معانی ارض را بیان می کند و برای هر کدام آیاتی را ذکر کرده و دلایلی نیز برای نظر خود بیان می دارد.
لفظ ارض در قرآن به شش معنی آمده است... 1 ) خاک.....2 ) سرزمین....3 ) جامعه روی زمین......4 ) روی زمین.......5 ) کره زمین.......6 ) مجموع محتوای آسمان اول، که کره زمین جزء کوچکی از آن است.
......می دانیم که کره زمین در همین اواخر خلق شده و بیش از شش میلیارد سال از عمر آن نمی گذرد....... بنابراین مراد از ارض در این آیه همان چیزی است که ما آن را مغز جهان نامیده و به مغز درخت و هویج یا محتوای انار تشبیه کردیم.
صفحه 25
به نظر می رسد اگر کسی به این معنای مخصوص ارض توجه نداشته باشد هرگز به تصویر ذهنی درستی از آنچه قرآن و اهل بیت علیهم السلام در مورد شکل جهان ارائه فرموده اند ، نخواهد رسید.
توجه به یک نکته دیگر : بر اساس آیات و احادیث مسلم است که آسمان ها بعد از زمین آفریده شده اند......
......یعنی در جایی که فرموده اند زمین قبل از آسمان خلق شده مراد از ارض همه محتوای آسمان اول ، و آنجا که فرموده اند زمین بعد از آسمان آفریده شده، مراد کره زمین باشد.
مراد از یوم( صفحه 26 )
از متن بر می اید که روز به معنای روز و شب زمینی نیست. و منظور همان تحول و پوسته ها هستند که به درخت تشبیه شد اما با یک دید برای روز ، شب هم قائل شده است. لذا می نویسد
از لحظه آغازین تحول ( که کرات و کهکشان ها به گاز، مذاب و انرژی تبدیل می شوند ) تا تشکیل کامل آسمان ( قشر ) جدید، و کهکشان ها و کرات جدید، شب آن روز محسوب میشود.
در پاورقی نیز بیان می دارد که
.......اینک در مورد جهان، بخش اول را روز و بخش دوم را شب می نامیم. اما باید اعتراف نمود که دلیل صریحی از قرآن و احادیث بر این تقسیم نداریم، و تنها تناسب کلمه یوم ، قرینه این است که لابد این یوم ، لیلی نیز داشته است....
مدت یک روز( صفحه 26 )
طول یکی از این روزها هیجده میلیارد و دویست و پنجاه میلیون سال (18/250/000/000 ) است.
و اگر این رقم را در شش ضرب کنید ( 109/500/000/000 ) یکصد و نه میلیارد و پانصد میلیون سال، با سال های کره زمین ما، به دست خواهد آمد.
صفحه 27
اگر بنابراین باشد که این روزها شب نیز داشته اند باید رقم مذکور را در دو ضرب کنیم . که رقم ( 219/000/000/000 ) به دست می آید.
محاسبه روز( صفحه 27 )
آیه اول
ویستعجلونک بالعذاب و لن یخلف الله وعده و انّ یوما عند ربّک کالف سنة مما تعدّون
آیه دوم
سئل سائل بعذاب واقع.... تعرج الملائکة و الروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة
هر دو آیه مربوط به قیامت بوده و با موضوع مورد بحث ما کاملا در ارتباط هستند. و تصریح دارند بر اینکه : همان طور که لفظ روز در محاورات ما کاربردهای متعددی دارد، روز خدایی هم دو کاربرد دارد. بشر گاهی لفظ روز را در مورد یک شبانه روز کامل و گاهی در مورد بخش روشن آن و گاهی نیز به معنای دوره و زمانه به کار برده است. مثلا می گویند " روزی که نادر بر ایران حکومت می کرد" . یا " دنیا دو روز است، روزی بر له و روزی بر علیه تو " . و از این قبیل کاربردها. این دو آیه نیز برای روز خدایی و روز ملکوتی دو کاربرد مشخص می کنند. یک کاربرد آن 1000 سال از سالهای ما ( مما تعدّون) است بنابراین یک سال از این روزها 365/000 سال از سالهای ما می شود. آیه دوم می فرماید خداوند روز دیگری دارد که طول آن 50/000 سال است و در اینجا نمی گوید (مماتعدّون) پس باید حساب این آیه براساس همان روز خدایی و ملکوتی باشد که 1000 سال طول دارد و یک سال آن 365/000 سال از سالهای ما طول دارد.پس
18/250/000/000 = 365/000 * 50/000 سال از سالهای ما.
با ذکر یک حدیث به عنوان شاهد، زمان را در حدیث این طور محاسبه می کند
000/ 365 = 365 * 1000
18/250/000/000 = 50/000 * 365/000

در ادامه نیز می نویسد
یک شگفتی دیگر : بسیار خوانده ایم و بسیار شنیده ایم که یکی از مسلمات عقاید یهودیان و مسیحیان جهان این است که از عمر جهان 6000 سال می گذرد. دهها سال است که همه قلم بدستان این اصل و عقیده کلیسائی را نکوهش و تخطئه کرده اند و کرده ایم. اینک می بینیم که اگر همین 6000 سال را با سالهای کره زمین حساب نکرده و براساس روز ملکوتی محاسبه نمائیم صحیح می شود. یعنی :
2/190/000 = 365 * 6000
مجموع کل عمر جهان. 109/500/000/000 = 50/000 * 2/190/000
طول یک ششم از مجموع. 18/250/000/000 = 6 ÷ 109/500/000/000
به طوری که ملاحظه می شود اول 6 هزار سال را در تعداد روزهای سال ضرب نموده و سپس حاصل ضرب را که تعداد روزهای این 6 هزار سال است مجددا در عدد 50/000 سالی که قبلا ثابت نمودیم مقدار تقریبی مدت هر روز ملکوتی از سالهای ماست، ضرب کردیم، عددی که بدین ترتیب به دست می آید مجموع مدت 6000 سال یا همان 6 روز مسیحیت و یهودیان است که پس از تقسیم بر 6 مدت یک روز آن حدود ( 18/250/000/000 ) سال از سالهای کره زمین است. و این همان عددی است که طبق آیه ها و حدیث به آن رسیدیم.
صفحه 28
نجوم شناسان و محققین علوم فضایی و کیهانی غربی عمر کهکشان های کنونی و سازمان کنونی جهان را بین پانزده و ده میلیارد سال تخمین می زنند که به نظر می رسد این یافته آنها چندان از واقعیت دور نباشد. آنان معتقدند: قبل از مدت مذکور همه کهکشان ها و منظومه ها و فاصله میان آنها، توده ای از گاز و مواد مذاب و قهرا همراه با انرژی بوده است. و کهکشان ها و کرات از آن گازها و مواد مذاب و انرژی بوجود آمده اند.
اگر مجموع شش شبانه روز را به میانگین ده و پانزده میلیارد یعنی ( 12/500/000/000 ) اضافه کنیم رقم ( 231/500/000/000 ) سال به دست می آید. که تخمینا مجموع عمر جهان از ایجاد تاکنون می باشد. و قبل از آن روزی بود روزی نبود، غیر از خدا چیزی نبود.
صفحه 29
مطابق محاسبه تخمینی که در مبحث گذشته انجام دادیم، در حدود (13/668/750/000 ) سال پیش از این ، از این همه کرات و کهکشان ها و سازمان آنها خبری نبود.
بعد در پاورقی به شرح آن می پردازد
بر اساس آنچه که در احادیث آمده که ما هم اکنون در عصر روز هفتم هستیم، باید 3/4 از روز هفتم سپری شده باشد و این مقدار از عدد 18/250/000/000 که در صفحات پیش بدست آورده و ثابت نمودیم، بالغ بر 13/687/500/000 سال با سالهای کره زمین می گردد.
صفحه 30
قرآن کریم از مجموع این گاز و انرژی و مواد مذاب با کلمه ماء تعبیر می فرماید: و کان عرشه علی الماء : و حکومت خداوند ( در آسمان اول ) بر آب بود......
تشریح سوره فصلت( صفحه 31 )
در قرآن آیه های زیادی می فرمایند: ما آسمانها و زمین را در شش روز آفریدیم، ولی چند آیه سوره فصلت ظاهرا می فرمایند که آسمانها و زمین در هشت روز آفریده شده اند. و این اختلاف ظاهری مشکل بزرگی در عرصه تفسیر شده است:
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُ‌ونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْ‌ضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِكَ رَ‌بُّ الْعَالَمِينَ ﴿٩ وَجَعَلَ فِيهَا رَ‌وَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَ‌كَ فِيهَا وَقَدَّرَ‌ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْ‌بَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِّلسَّائِلِينَ ﴿١٠ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْ‌ضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْ‌هًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿١١ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَ‌هَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ ...... ﴿١٢
مجموعا خلقت در 6 روز تکمیل شده و خلقت آسمانها نیز در دو روز بوده، بدین ترتیب هشت روز می گردد. این بیان ظاهر این آیه ها است.
حل مشکل بدین صورت است که : منظور از ارض در ایه اول کره زمین می باشد که در دو مرحله ساخته شده است: مرحله مذاب و مرحله پیدایش سنگ و خاک بر روی آن . یعنی عمر کره زمین به شش مرحله یا شش دوران تقسیم می شود. دو دوران آن به تکوین و تکوّن خودش طی شده و چهار دوران نیز برای رسیدن به صورت آباد و دارای زیست، که امروزه دارد.
و مراد از آفرینش آسمانها در دو روز، عبارت است از دو مرحله ای که هر آسمان طی می کند، مرحله واهیه و نرم بودن. و مرحله فشرده و سفت بودن آن. که هر دو را در مباحث پیش دیدیم و شنیدیم. اما آنچه در اینجا مهم است وجود لفظ ثمّ است. و ظاهر این لفظ بیانگر این است که اساسا هر دو مرحله ای که آسمان ها طی کرده اند، پس از ساختمان کامل کره زمین بوده است. زیرا ثمّ به معنای سپس می باشد.
پاسخ اشکال این است که ثمّ همیشه و در هرجا به معنای فاصله زمانی میان دو چیز و ترتیب زمانی آنها نیست.
همان طور که لفظ سپس در زبان فارسی گاهی صرفا بعنوان "تکیه کلام" می آید و معنای آن قصد نمی شود، در عربی نیز گاهی چنین نقشی دارد که در اصطلاح ادبی "زایده" نامیده می شود.
به این معنا که کاربرد زمانی و ترتیبی آن قصد نمی شود. نیز لفظ ثمّ در زبان عرب علاوه بر این ، به معنای باز هم آمده است مانند آیه 35 و 34 سوره قیامت که می فرماید اولی لک فاولی ثم اولی لک فاولی یعنی : آفرین بر تو، آفرین . باز هم آفرین به تو آفرین. البته منظور و مراد از آیه مذکور این است که قران به زبان محاوره روزمره مردم آمده و مانند مردم هم تکیه کلام دارد و هم الفاظ را به معنای مختلفی که مردم بکار می برند ، بکار برده است. حتی اگر لفظ ثمّ را در همه جا به معنای سپس و با کاربرد ترتیب بدانیم، در این آیه نقش ترتیب در اخبار را دارد. همانگونه که مرحوم مجلسی در بحار ( ج: 75 ص 60 )همین لفظ را به این معنی دانسته است. ترتیب اخباری این است که گوینده بدون رعایت تاریخ وقوع، چندین خبر از چند واقعه پشت سر هم می دهد و برای مخلوط نشدن خبرها کلماتی را که به ترتیب دلالت می کند، به کار می برد.
و استفاده نمودن از الفاظ ترتیب برای این منظور ، در صورتی که دچار افراط نشود سبک طبیعی بوده و از نظر معانی ، بیان و بدیع بر زیبایی کلام می افزاید. اما اگر دچار افراط شود، نقص محسوب می شود.
معراج ( صفحه 35 )
...خلاصه شمارش منزل هایی که در این سفر طی شده است به قرار زیر می باشد:
مبدأ مسافرت: مکه منزل اول : بیت المقدس منزل دوم: آسمان اول منزل سوم : آسمان دوم منزل چهارم : آسمان سوم منزل پنجم : آسمان چهارم منزل ششم : آسمان پنجم منزل هفتم : آسمان ششم منزل هشتم : آسمان هفتم کنار سدرة المنتهی. یعنی در این سفر تا انتهای جهان رفته است و آسمان هفتم انتهای جهان است. بنابراین آن عده از محققین ما ( یا بعضی از مفسرین ما ) که هفت آسمان را در اطراف کره زمین ترسیم می کنند، و یا عده ای از علمای ما که هفت آسمان را در درون منظومه شمسی تصویر می کنند، و یا طرفداران فلسفه ارسطویی که سخن از نه فلک می زنند و عده ای از آنها نه فلک را معادل هفت آسمان فرض می کنند، باید در نظریه شان تجدید نظر کنند.
و همچنین : احادیث معراج دقیقا و مشروحا مشخص می کنند که آسمان ها چیزهای صرفا فرضی نیستند، بلکه واقعیت هستند و هر کدام از آنها عالم و جهانی با مخلوقات مخصوص به خود می باشد.
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر