تورنگ تپه ( ابتدای نو سنگی )
تورنگ تپه در حدود 20 كيلومتري شمال شرقي گرگان قرار دارد.اين محوطه از چندين تپه كوچك و بزرگ باستاني تشكيل شده است.سفالهاي مكشوفه در اين تپه به دوره پيش از تاريخ و ابتداي نوسنگي تعلق دارد.سفالهاي اين منطقه داراي تزيين بودند و در برخي موارد داخل و خارج سفال تزيين شده بود
اشیای بدست آمده از تورنگ تپه با سفال خاکستری :
اشیای بدست آمده از جنس برنز :
.....................................
در ضمن مطالب جالبی که در گزارش هیأت کاوش کنندة سوئدی در ناحیة گرگان دیده میشود از همه جالب تر این است که هیأت مزبور اظهار داشته است در نتیجة تحقیقات دقیق در ناحیة گرگان و مراتع ترکمن دشت های ترکمنستان لااقل 310 مکان تاریخی وجود دارد.
از سال 1310 به بعد چند هیأت باستان شناسی خارجی در این ناحیه بکاوش پرداختند. از آن جمله است هیأت حفاری دانشگاه پنسیلوانیا که در سال 1931 در تورنگ تپه زیر سرپرستی آقای «ف . وولسین» مشغول کاوش شد. در سال هی 1931 و 1931 یک هیأت حفاری سوئدی بااین مجسمة کوچک گلین که احتمالاً الهة مادر را نشان میدهد بوسیلة هیأت باستان شناسی سوئدی در سال 1933 در «تورنگ تپه» نزدیک گرگان کشف گردیده است. مجسمه های کوچک الهة مادر در ایام پیش ازتاریخ تمام دنیا، مانند آسیای غربی و نواحی مختلف اروپا، به تعداد زیاد پیدا شده است. این الهه ربه النوع آبادانی و فراوانی و بسیاری از رحمت های دیگر آسمانی بوده است و حضور مجسمه اش در خانه ها یا معابد یا قبرها به انسان ها قوت قلب و امیدهای فراوان میداده است.
این مجسمه گوشواره هایی بر گوش داشته و این که دستهایش را به سینه اش گذاشته نشانة این است با پخش شیر از پستانهایش رحمت الهی را بر خاکیان ارزانی داشته است. وی ماند تمام رب النوع ها و ربه النوع های قدیم برهنه نشان داده شده است، زیرا آنها نمیتوانستند تصور کنند که خدایانشان مانند انسان ها لباس برتن دارند. من نتوانستم شکافی را که سرتاسرشکم و سینة وی قرار دارد توجیه کنم ولی اضافه میکنم که در پازیریک، واقع در سیبریه، انسان هایی را از زیر خاک بیرون آورده اند که به سبب سرمای فوق العاده بصورت اولیه باقی مانده اند. این انسان ها را که از قرن سوم پیش از میلاد مومیائی کرده بودند و برای این کار شکم آنها را پاره کرده و مجدداً دوخته بودند.
این مقایسه فقط ظاهری است وممکن است هیچ ارتباطی با مجسمة الهة مادر نداشته باشد. بهرحال راجع به خط روی شکم این مجسمه کاوش کنندگان اظهاری نکرده اند. عرض مجسمه 95 میلیمتر، ارتفاع 245 میلیمتر، رنگ آجری، موزة ایران باستان ، تهران
آقای «ت .ژ . آرن» در شاه تپه به کاوش های باستان شناسی پرداخت.
در شاه تپه، از سال 1931 تا 1933 هیأت دیگری از دانشگاه پنسیلوانیا با سرپرستی دکتر «اریک اشمیت» در تپه حصار نزدیک دامغان که با ناحیة گرگان زیاد فاصله ندارد کاوش های دقیقی انجام داد.
در سال 1960 نیز یک هیأت انگلیسی با سرپرستی آقای «داوید استروناخ» در «یاریم تپه» واقع در قسمت شرقی گرگان، تحقیقاتی بعمل آورد. آقای «ژان دهه» دانشمند فرانسوی نیز از 1960 به بعد در تورنگ تپه مشغول کاوش های باستان شناسی است و تاکنون چندین جلد کتاب راجع به این کاوش ها منتشر نموده است.
هیچ یک از نتایج کاوش های دانشمندان مزبور بزبان فارسی ترجمه نشده و حتی نتایج گزارش های وی که بزبان های انگلیسی و فرانسوی درضمن کتاب ها و مقالات متعدد انتشار یافته در هیچ یک از کتابخانه های شهر تهران (جز کتابخانة موزة ایران باستان) موجود نیست.
بنابراین شاید این مقاله بتواند اطلاع مختصر ولی مفیدی راجع به سهمی که مردم ناحیة گرگان در ایجاد فرهنگ و هنر داشته اند به خوانندگان این مجله بدهد. بعلاوه مقالات نامبرده معمولاً مفصل و کاملاً فنی است و ممکن است نتواند مورد استفادة عموم قرار گیرد . ما در اینجا کوشش خواهیم کرد خلاصة قابل فهمی از آن مقالات را از نظر بگذرانیم وچون در نظر داریم که این مقاله را برای مجلة هنر و مردم تهیه کنیم پیشرفت فوق العادة هنر مردم گرگان در هزاة دوم پیش از میلاد را از دید خوانندگان این مجله میگذرانیم.
سال هاست که هیأت های اروپائی در نواحی شرقی مجاور دریای خزر مشغول کاوش اند تا شاید اسرار نخستین گام هایی را که انسان های اولیه در این سرزمین ها برداشته اند بدست آورند. در این عکس مکان تاریخی «تورنگ تپه» در کنار شهر گرگان دیده میشود. ابتدا هیأت های باستان شناسی سوئدی در این مکان حفاری شد و اکنون چند سال است که پروفسور «دهه» استاد باستان شناسی دانشگاه های پاریس و «لیون» با همکاری جوانان باستان شناس وزارت فرهنگ و هنر مشغول تحقیقات راجع به تمدن پیش از تاریخی در این ناحیه از ایران است.
کاوش های دانشمندان مزبور در این نواحی نشان داده است که از هزارة پنجم پیش از میلاد مسیح در قسمت شرقی سواحل دریای خزر تمدن پیشرفته ای وجود داشته که تا حوالی دامغان را تحت تأثیر قرار داده بوده است. هیچ اطلاعی از اینکه مردمی که این تمدن را بوجود آورده اند ساکنان بومی همان ناحیه بوده اند یا از ناحیة دیگر به آن نواحی آمده اند در دست نیست. در واقع معلوم نیست این مردم از نژاد تنها آدم و حوایی بودند که در نقطه ای از جهان در ایام بسیار کهن بوجود آمدند وسپس فرزندانشان به نواحی دیگر پخش شدند، یا ناحیه گرگان و سواحل شرقی دریای خزر آدم و حوای مخصوص بخود داشته است.
بهرحال نیتجة کاوش ها اینطور نشان میدهد که مردمی که از حدود پنج هزار سال پیش از میلاد در این نواحی مسکن اختیار کرده بودند با ساکنان نواحی جنوب شرقی ایران ومغرب هندوستان روابط بسیار نزدیک داشته اند.
همین کاوش ها نیز نشان میدهد که در حدود اواسط هزارة دوم پیش ازمیلاد آثار این مردم از بین میرود و دیگر نشانه ای از آنان در قبرها یا در ساختمانهای محقر این نواحی دیده نمیشود، و اتفاقاً آنجا که موضوع بسیار جالبتر میشود این است که این تاریخ مقارن با زمانی است که معمولا تصور میکنند اقوام «ماد» و «پارس» از طرف مشرق ایران وارد این سرزمین شده اند. بنابراین ممکن است اینطور فرض کنیم که ورود اقوام آریائی «ماد»، آنطوری که بسیاری از دانشمندان اعتقاد دارند، موجب از میان رفتن آثار این مردم بومی سرزمین گرگان و نواحی شرق سواحل دریای خزر شده است. وجود تعداد زیادی ظروف سفالین سیاه رنگ و قرمز رنگ بدون نقش در ناحیة «درّروس» نزدیک تهران که مربوط به همین زمان است ممکن است نیز این مطلب را تأیید کند.
احتمال دارد که مادها از مشرق فلات ایران وارد این سرزمین شده باشد، ولی نباید فراموش کنیم که دلایل دیگری هم وجود دارد که ممکن است بتواند راه ورود آنها به فلات ایران را در ناحیة قفقاز قرار دهد.
مطلبی که برای من بسیار جالب بنظر رسیده است این است که اشیاء مکشوف در تورنگ تپه، خصوصاً مجسمه های کوچک گلی که مردها یا زن های آن زمان را نشان میدهد، با نقش مردان و زنان و اشیاء مکشوف در جزیرة «کِرت» واقع در دریای «اژه» که متعلق به هزارة دوم پیش از میلاد است شباهت زیاد دارد، و من گاهی به این فکر می افتم که مبادا پس از ورود مادها به این سرزمین مردم بومی آن از راه کناره های خزر و دریای سیاه به جزایر واقع در دریای «اژه» وشاید هم به یونان مهاجرت کرده باشند. در حال حاضر با اطلاع کمی که ازتاریخ ایام کهن داریم هر فرضی را موقتاً میتوانیم بپذیریم.
ظروف گلینی که درناحیه گرگان بدست آمده و قدمتشان به هزاره های دوم وسوم پیش از میلاد میرسد با ظروف نواحی دیگر ایران اختلاف زیاد دارد. مثلاً در هزاره های پنجم تا اول پیش از میلاد در مغرب و جنوب فلات ایران ظروف سفالین مُنَقش بسیار معمول بود. ظروف گلین قرمز رنگ بدون نقش مخصوص سواحل دریای خزر است که در زمان حاضر نیز ادامه دارد. ساکنان سواحل دریای خزر هیچگاه ظروف گلین منقوش نساخته اند ورنگ ظروفشان همیشه قرمز یک دست بوده است که رنگ طبیعی خاکی است که در همان نواحی وجود دارد و هنگام پخته شدن در کوره به این رنگ درمیآید.
در ناحیة گرگان بیشتر ظروف گلین رنگ خاکستری دارند و در بسیاری اوقات رویشان نقوشی مرکب از خطوط موازی یا شکسته و نظایر آن با نوک چاقو یا ابزار تیز دیگری کنده شده است. بنابراین شاید بتوانیم چنین فرض کنیم که ساکنان این ناحیه مردم دیگری جز ساکنان جنوب و مغرب ایران در ایام پیش از تاریخ بوده اند که شکل و نقش و رنگ ظروفشان با نواحی ایران اختلاف دارد.
با این حال «پروفسور دهه» اعتقاد دارد که روابط بسیار نزدیکی بین مردم این ناحیه با مردم ساکنان هندوستان از طرف مشرق و نواحی غربی و جنوبی ایران قرار بوده است.
مقارن همین زمان یعنی در حدود اواسط هزارة دوم پیش از میلاد سواحل دریای خزر از گرگان تا طالش مورد سکونت اقوام آریایی قرار میگیرد که هنوز هم فرزندانشان در آنجا سکونت دارند.
هنر گرگان، بنا بر کشفیاتی که شرح آن داده شد، در نیمة اول هزارة دوم پیش از میلاد بسیار پیشرفته بوده است. در واقع در تمام سرزمین ایران و حتی آسیای غربی، مجسمه ای که با گل پخته ساخته شده باشد و از نظر هنری به پای الهة «تورنگ تپه» برسد دیده نشده است. برای این که مردمی به این پایه از هنر رسیده باشند لازم بوده است که فرهنگ پیشرفته ای داشته باشند.
این مجسمه شانه هایی فراخ، کمری باریک و قدی بلند دارد. خصوصیات صورت وی نشان میدهد که از نژاد زرد با چشمان مورب و صورت گرد نیست. شاید بتوان شخصیت نژادی وی را به این طریق تشخیص داد. بهرحال شباهت زیاد با نقوش دیواری کاخ های جزیرة «کِرتْ»
دارد که متعلق به اجداد یونانیان قدیم است که در حدود 1500 پیش از میلاد به آن جزیره کوچ کرده اند و استعداد هنری فوق العاده ای از خود بروز داده اند.
در این ایام پیش از تاریخی هنر با باستان شناسی بسیار نزدیک میشود بطوری که میزان پیشرفت هنری هر قوم میتواند تا اندازه ای ما را به پیشرفت فرهنگ و تمدن آن قوم آشنا سازد.
اگر این اظهار مورد قبول باشد، نقطة استفهام های زیادی برای ما در مورد ساکنان قدیم گرگان پیش میآید.
یکی از این سئوالات این است که مردمی که توانسته اندتا این درجه در زمینه هنر پیشرفت کرده باشند به چه طریق از هزارة سوم پیش از میلاد در این ناحیه بوجود آمدند یا از کجا به این سرزمین آمدند و عاقبت کار آنها چه بود وبه چه سبب آثارشان در نیمة دوم هزارة دوم پیش از میلاد از بین رفت در صورتی که لااقل در حدود 1500 سال در این ناحیه بصورت واحد سیاسی و فرهنگی مشخصی زندگی میکرده اند.
در این ایام پیش از تاریخی هنر با باستان شناسی بسیار نزدیک میشود بطوری که میزان پیشرفت هنری هر قوم میتواند تا اندازه ای ما را به پیشرفت فرهنگ و تمدن آن قوم آشنا سازد.
اگر این اظهار مورد قبول باشد، نقطة استفهام های زیادی برای ما در مورد ساکنان قدیم گرگان پیش میآید. یکی از این سئوالات این است که مردمی که توانسته اندتا این درجه در زمینه هنر پیشرفت کرده باشند به چه طریق از هزارة سوم پیش از میلاد در این ناحیه بوجود آمدند یا از کجا به این سرزمین آمدند و عاقبت کار آنها چه بود وبه چه سبب آثارشان در نیمة دوم هزارة دوم پیش از میلاد از بین رفت در صورتی که لااقل در حدود 1500 سال در این ناحیه بصورت واحد سیاسی و فرهنگی مشخصی زندگی میکرده اند.
این تصویر نقش مجسمة کوچک گلین دیگری را نشان میدهد که در «تورنگ تپه» نزدیک گرگان کشف گردیده است . متأسفانه چندان زیاد سالم نمانده است که بتوان از آن عکسی نشان داد ولی همانطور که در روی این نقش دیده میشود گردن بندهای زیبایی تمام گردن و قسمتی از سینة وی را میپوشانده است. بهمین طریق دست بندهایی قسمت مهمی از بازوی او را زینت میداده است و نیز تاجی برسرداشته است. این خصوصیات نشانه ای از پیشرفت هنری و سلیقه و ذوق لطیف مردم آن زمان است و این مجسمة کوچک میتواند از نظر هنری با کارهای معروف مجسمه سازان عصر حاضر رقابت نماید. کاشفان این مجسمة کوچک آنرا به اواسط عصر حاضر رقابت نماید . کاشفان این مجسمة کوچک آنرا به اواسط هزارة سوم پیش از میلاد نسبت دادهاند.
...............................
تورنگ تپه در حدود 20 كيلومتري شمال شرقي گرگان قرار دارد.اين محوطه از چندين تپه كوچك و بزرگ باستاني تشكيل شده است.سفالهاي مكشوفه در اين تپه به دوره پيش از تاريخ و ابتداي نوسنگي تعلق دارد.سفالهاي اين منطقه داراي تزيين بودند و در برخي موارد داخل و خارج سفال تزيين شده بود
اشیای بدست آمده از تورنگ تپه با سفال خاکستری :
اشیای بدست آمده از جنس برنز :
.....................................
در ضمن مطالب جالبی که در گزارش هیأت کاوش کنندة سوئدی در ناحیة گرگان دیده میشود از همه جالب تر این است که هیأت مزبور اظهار داشته است در نتیجة تحقیقات دقیق در ناحیة گرگان و مراتع ترکمن دشت های ترکمنستان لااقل 310 مکان تاریخی وجود دارد.
از سال 1310 به بعد چند هیأت باستان شناسی خارجی در این ناحیه بکاوش پرداختند. از آن جمله است هیأت حفاری دانشگاه پنسیلوانیا که در سال 1931 در تورنگ تپه زیر سرپرستی آقای «ف . وولسین» مشغول کاوش شد. در سال هی 1931 و 1931 یک هیأت حفاری سوئدی بااین مجسمة کوچک گلین که احتمالاً الهة مادر را نشان میدهد بوسیلة هیأت باستان شناسی سوئدی در سال 1933 در «تورنگ تپه» نزدیک گرگان کشف گردیده است. مجسمه های کوچک الهة مادر در ایام پیش ازتاریخ تمام دنیا، مانند آسیای غربی و نواحی مختلف اروپا، به تعداد زیاد پیدا شده است. این الهه ربه النوع آبادانی و فراوانی و بسیاری از رحمت های دیگر آسمانی بوده است و حضور مجسمه اش در خانه ها یا معابد یا قبرها به انسان ها قوت قلب و امیدهای فراوان میداده است.
این مجسمه گوشواره هایی بر گوش داشته و این که دستهایش را به سینه اش گذاشته نشانة این است با پخش شیر از پستانهایش رحمت الهی را بر خاکیان ارزانی داشته است. وی ماند تمام رب النوع ها و ربه النوع های قدیم برهنه نشان داده شده است، زیرا آنها نمیتوانستند تصور کنند که خدایانشان مانند انسان ها لباس برتن دارند. من نتوانستم شکافی را که سرتاسرشکم و سینة وی قرار دارد توجیه کنم ولی اضافه میکنم که در پازیریک، واقع در سیبریه، انسان هایی را از زیر خاک بیرون آورده اند که به سبب سرمای فوق العاده بصورت اولیه باقی مانده اند. این انسان ها را که از قرن سوم پیش از میلاد مومیائی کرده بودند و برای این کار شکم آنها را پاره کرده و مجدداً دوخته بودند.
این مقایسه فقط ظاهری است وممکن است هیچ ارتباطی با مجسمة الهة مادر نداشته باشد. بهرحال راجع به خط روی شکم این مجسمه کاوش کنندگان اظهاری نکرده اند. عرض مجسمه 95 میلیمتر، ارتفاع 245 میلیمتر، رنگ آجری، موزة ایران باستان ، تهران
آقای «ت .ژ . آرن» در شاه تپه به کاوش های باستان شناسی پرداخت.
در شاه تپه، از سال 1931 تا 1933 هیأت دیگری از دانشگاه پنسیلوانیا با سرپرستی دکتر «اریک اشمیت» در تپه حصار نزدیک دامغان که با ناحیة گرگان زیاد فاصله ندارد کاوش های دقیقی انجام داد.
در سال 1960 نیز یک هیأت انگلیسی با سرپرستی آقای «داوید استروناخ» در «یاریم تپه» واقع در قسمت شرقی گرگان، تحقیقاتی بعمل آورد. آقای «ژان دهه» دانشمند فرانسوی نیز از 1960 به بعد در تورنگ تپه مشغول کاوش های باستان شناسی است و تاکنون چندین جلد کتاب راجع به این کاوش ها منتشر نموده است.
هیچ یک از نتایج کاوش های دانشمندان مزبور بزبان فارسی ترجمه نشده و حتی نتایج گزارش های وی که بزبان های انگلیسی و فرانسوی درضمن کتاب ها و مقالات متعدد انتشار یافته در هیچ یک از کتابخانه های شهر تهران (جز کتابخانة موزة ایران باستان) موجود نیست.
بنابراین شاید این مقاله بتواند اطلاع مختصر ولی مفیدی راجع به سهمی که مردم ناحیة گرگان در ایجاد فرهنگ و هنر داشته اند به خوانندگان این مجله بدهد. بعلاوه مقالات نامبرده معمولاً مفصل و کاملاً فنی است و ممکن است نتواند مورد استفادة عموم قرار گیرد . ما در اینجا کوشش خواهیم کرد خلاصة قابل فهمی از آن مقالات را از نظر بگذرانیم وچون در نظر داریم که این مقاله را برای مجلة هنر و مردم تهیه کنیم پیشرفت فوق العادة هنر مردم گرگان در هزاة دوم پیش از میلاد را از دید خوانندگان این مجله میگذرانیم.
سال هاست که هیأت های اروپائی در نواحی شرقی مجاور دریای خزر مشغول کاوش اند تا شاید اسرار نخستین گام هایی را که انسان های اولیه در این سرزمین ها برداشته اند بدست آورند. در این عکس مکان تاریخی «تورنگ تپه» در کنار شهر گرگان دیده میشود. ابتدا هیأت های باستان شناسی سوئدی در این مکان حفاری شد و اکنون چند سال است که پروفسور «دهه» استاد باستان شناسی دانشگاه های پاریس و «لیون» با همکاری جوانان باستان شناس وزارت فرهنگ و هنر مشغول تحقیقات راجع به تمدن پیش از تاریخی در این ناحیه از ایران است.
کاوش های دانشمندان مزبور در این نواحی نشان داده است که از هزارة پنجم پیش از میلاد مسیح در قسمت شرقی سواحل دریای خزر تمدن پیشرفته ای وجود داشته که تا حوالی دامغان را تحت تأثیر قرار داده بوده است. هیچ اطلاعی از اینکه مردمی که این تمدن را بوجود آورده اند ساکنان بومی همان ناحیه بوده اند یا از ناحیة دیگر به آن نواحی آمده اند در دست نیست. در واقع معلوم نیست این مردم از نژاد تنها آدم و حوایی بودند که در نقطه ای از جهان در ایام بسیار کهن بوجود آمدند وسپس فرزندانشان به نواحی دیگر پخش شدند، یا ناحیه گرگان و سواحل شرقی دریای خزر آدم و حوای مخصوص بخود داشته است.
بهرحال نیتجة کاوش ها اینطور نشان میدهد که مردمی که از حدود پنج هزار سال پیش از میلاد در این نواحی مسکن اختیار کرده بودند با ساکنان نواحی جنوب شرقی ایران ومغرب هندوستان روابط بسیار نزدیک داشته اند.
همین کاوش ها نیز نشان میدهد که در حدود اواسط هزارة دوم پیش ازمیلاد آثار این مردم از بین میرود و دیگر نشانه ای از آنان در قبرها یا در ساختمانهای محقر این نواحی دیده نمیشود، و اتفاقاً آنجا که موضوع بسیار جالبتر میشود این است که این تاریخ مقارن با زمانی است که معمولا تصور میکنند اقوام «ماد» و «پارس» از طرف مشرق ایران وارد این سرزمین شده اند. بنابراین ممکن است اینطور فرض کنیم که ورود اقوام آریائی «ماد»، آنطوری که بسیاری از دانشمندان اعتقاد دارند، موجب از میان رفتن آثار این مردم بومی سرزمین گرگان و نواحی شرق سواحل دریای خزر شده است. وجود تعداد زیادی ظروف سفالین سیاه رنگ و قرمز رنگ بدون نقش در ناحیة «درّروس» نزدیک تهران که مربوط به همین زمان است ممکن است نیز این مطلب را تأیید کند.
احتمال دارد که مادها از مشرق فلات ایران وارد این سرزمین شده باشد، ولی نباید فراموش کنیم که دلایل دیگری هم وجود دارد که ممکن است بتواند راه ورود آنها به فلات ایران را در ناحیة قفقاز قرار دهد.
مطلبی که برای من بسیار جالب بنظر رسیده است این است که اشیاء مکشوف در تورنگ تپه، خصوصاً مجسمه های کوچک گلی که مردها یا زن های آن زمان را نشان میدهد، با نقش مردان و زنان و اشیاء مکشوف در جزیرة «کِرت» واقع در دریای «اژه» که متعلق به هزارة دوم پیش از میلاد است شباهت زیاد دارد، و من گاهی به این فکر می افتم که مبادا پس از ورود مادها به این سرزمین مردم بومی آن از راه کناره های خزر و دریای سیاه به جزایر واقع در دریای «اژه» وشاید هم به یونان مهاجرت کرده باشند. در حال حاضر با اطلاع کمی که ازتاریخ ایام کهن داریم هر فرضی را موقتاً میتوانیم بپذیریم.
ظروف گلینی که درناحیه گرگان بدست آمده و قدمتشان به هزاره های دوم وسوم پیش از میلاد میرسد با ظروف نواحی دیگر ایران اختلاف زیاد دارد. مثلاً در هزاره های پنجم تا اول پیش از میلاد در مغرب و جنوب فلات ایران ظروف سفالین مُنَقش بسیار معمول بود. ظروف گلین قرمز رنگ بدون نقش مخصوص سواحل دریای خزر است که در زمان حاضر نیز ادامه دارد. ساکنان سواحل دریای خزر هیچگاه ظروف گلین منقوش نساخته اند ورنگ ظروفشان همیشه قرمز یک دست بوده است که رنگ طبیعی خاکی است که در همان نواحی وجود دارد و هنگام پخته شدن در کوره به این رنگ درمیآید.
در ناحیة گرگان بیشتر ظروف گلین رنگ خاکستری دارند و در بسیاری اوقات رویشان نقوشی مرکب از خطوط موازی یا شکسته و نظایر آن با نوک چاقو یا ابزار تیز دیگری کنده شده است. بنابراین شاید بتوانیم چنین فرض کنیم که ساکنان این ناحیه مردم دیگری جز ساکنان جنوب و مغرب ایران در ایام پیش از تاریخ بوده اند که شکل و نقش و رنگ ظروفشان با نواحی ایران اختلاف دارد.
با این حال «پروفسور دهه» اعتقاد دارد که روابط بسیار نزدیکی بین مردم این ناحیه با مردم ساکنان هندوستان از طرف مشرق و نواحی غربی و جنوبی ایران قرار بوده است.
مقارن همین زمان یعنی در حدود اواسط هزارة دوم پیش از میلاد سواحل دریای خزر از گرگان تا طالش مورد سکونت اقوام آریایی قرار میگیرد که هنوز هم فرزندانشان در آنجا سکونت دارند.
هنر گرگان، بنا بر کشفیاتی که شرح آن داده شد، در نیمة اول هزارة دوم پیش از میلاد بسیار پیشرفته بوده است. در واقع در تمام سرزمین ایران و حتی آسیای غربی، مجسمه ای که با گل پخته ساخته شده باشد و از نظر هنری به پای الهة «تورنگ تپه» برسد دیده نشده است. برای این که مردمی به این پایه از هنر رسیده باشند لازم بوده است که فرهنگ پیشرفته ای داشته باشند.
این مجسمه شانه هایی فراخ، کمری باریک و قدی بلند دارد. خصوصیات صورت وی نشان میدهد که از نژاد زرد با چشمان مورب و صورت گرد نیست. شاید بتوان شخصیت نژادی وی را به این طریق تشخیص داد. بهرحال شباهت زیاد با نقوش دیواری کاخ های جزیرة «کِرتْ»
دارد که متعلق به اجداد یونانیان قدیم است که در حدود 1500 پیش از میلاد به آن جزیره کوچ کرده اند و استعداد هنری فوق العاده ای از خود بروز داده اند.
در این ایام پیش از تاریخی هنر با باستان شناسی بسیار نزدیک میشود بطوری که میزان پیشرفت هنری هر قوم میتواند تا اندازه ای ما را به پیشرفت فرهنگ و تمدن آن قوم آشنا سازد.
اگر این اظهار مورد قبول باشد، نقطة استفهام های زیادی برای ما در مورد ساکنان قدیم گرگان پیش میآید.
یکی از این سئوالات این است که مردمی که توانسته اندتا این درجه در زمینه هنر پیشرفت کرده باشند به چه طریق از هزارة سوم پیش از میلاد در این ناحیه بوجود آمدند یا از کجا به این سرزمین آمدند و عاقبت کار آنها چه بود وبه چه سبب آثارشان در نیمة دوم هزارة دوم پیش از میلاد از بین رفت در صورتی که لااقل در حدود 1500 سال در این ناحیه بصورت واحد سیاسی و فرهنگی مشخصی زندگی میکرده اند.
در این ایام پیش از تاریخی هنر با باستان شناسی بسیار نزدیک میشود بطوری که میزان پیشرفت هنری هر قوم میتواند تا اندازه ای ما را به پیشرفت فرهنگ و تمدن آن قوم آشنا سازد.
اگر این اظهار مورد قبول باشد، نقطة استفهام های زیادی برای ما در مورد ساکنان قدیم گرگان پیش میآید. یکی از این سئوالات این است که مردمی که توانسته اندتا این درجه در زمینه هنر پیشرفت کرده باشند به چه طریق از هزارة سوم پیش از میلاد در این ناحیه بوجود آمدند یا از کجا به این سرزمین آمدند و عاقبت کار آنها چه بود وبه چه سبب آثارشان در نیمة دوم هزارة دوم پیش از میلاد از بین رفت در صورتی که لااقل در حدود 1500 سال در این ناحیه بصورت واحد سیاسی و فرهنگی مشخصی زندگی میکرده اند.
این تصویر نقش مجسمة کوچک گلین دیگری را نشان میدهد که در «تورنگ تپه» نزدیک گرگان کشف گردیده است . متأسفانه چندان زیاد سالم نمانده است که بتوان از آن عکسی نشان داد ولی همانطور که در روی این نقش دیده میشود گردن بندهای زیبایی تمام گردن و قسمتی از سینة وی را میپوشانده است. بهمین طریق دست بندهایی قسمت مهمی از بازوی او را زینت میداده است و نیز تاجی برسرداشته است. این خصوصیات نشانه ای از پیشرفت هنری و سلیقه و ذوق لطیف مردم آن زمان است و این مجسمة کوچک میتواند از نظر هنری با کارهای معروف مجسمه سازان عصر حاضر رقابت نماید. کاشفان این مجسمة کوچک آنرا به اواسط عصر حاضر رقابت نماید . کاشفان این مجسمة کوچک آنرا به اواسط هزارة سوم پیش از میلاد نسبت دادهاند.
...............................