تزيينات معماري كاخ هاي هخامنشي

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
پارسيان با بهره گيري از سنت هاي معماري كاخ هاي ستوندار رايج در مناطق مرتفع مشرف بر بين النهرين و هنر دستي ايوني ها (Inoniens) ،در تزيينات كاخ از سنت هاي هنري كهن مردماني استفاده كرده اند كه در پي كشور گشايي هاي كوروش و داريوش به امپراطوري نو پاي پارس پيوسته بودند . ويژگي بارز اين سنت هاي هنري ، پيچيدگي هنري بود كه خود ريشه در آميزش هنري آن داشت. ...



نويسنده:پير آميه
مترجم :رضا مصطفي زادگان

از يك سوي امپراطوري هاي مغلوب آشور و بابل تا زمان سقوط خود به دست سپاهيان پارس، ميراثي را حفظ كرده بودند كه به گذشته هاي دور در عصر سومريان يعني ميراثي كه عناصر جهاني را در هنر خويش تجسم مي كرد.
از سوي ديگر مردم مناطق لوان Levant در ساحل شرقي مديترانه ،آرامي ها و بالاخص فنيقي ها شماري از مضامين تصويرگري را كه از بين النهرين ،مصر و مناطق حاشيه درياي اژه به عاريه گرفته بودند، حفظ كرده بودند. ليكن با سقوط سازمان پادشاهي و سيستم اجرايي و اداري وسيع آن ،مفاهيم استوره اي اوليه به فراموشي سپرده شد. لذا پارسيان كه به تازگي يكجانشين شده بودند و به مقام سروري ملت هاي آن دوره رسيده بودند،هنري را پذيرفتيد كه از مكاتب مختلف و گاه متعارض هنري شكل يافته بود. عاريه هاي هنري از هنر يونان ،هنر درباري پارسيان را كه در خدمت شكوه پادشاه و مردم سرزمين هاي وي بود،غنا بخشيد.
رشيد و پيشرفت هنر تزييني در عصر سلطنت كوروش و داريوش هر چند نخستين شكل اوليه هنر تزييني كاخ هاي هخامنشي در پاسارگاد ديده مي شود اما امروز،مي دانيم كه اين هنر در دو مرحله گسترش يافته است. بر روي قطعات بجاي مانده از تزيينات حجاري كاخ كوروش كبير در پاسارگاد با همان تالار بار عام ، مجموعه اي نقش برجسته را مي بينم كه نگهبان خدايان آشور و بابل بودند ولي فارغ از مفاهيم نمادين اوليه خود اين كاخ آفريده شده اند:نگهبان خداي خورشيد به شكل انسان ـ گاو و نگهبان خداي تباهي به شكل فرشته ـ ماهي در مقابل در كاخ ورودي و بر روي يكي از درگاه هاي جانبي تالار كه به شكل سنگي يكپارچه هنوز پا برجا است، نقش انساني را مي بينم كه وجود كتيبه اي به سه زبان (كه امروزه تقريبا از بين رفته است ) گواه آن دارد كه نقش فوق،تصويري از كوروش كبير مي باشد. به واقع تاج سه شاخ كه به نظر مي رسد از هنر تصويرگري مقدس مصريان به عاريه گرفته شده است ـ در آن هنگام مصر هنوز توسط پارسيان فتح نشده بود و منطقه لوان در حد فاصل ايران و مصر نقش واسطه اي در اين انتقال هنري ايفا كرده بود ـ و نيز بال هاي آن به گونه اي است كه نقش فرشته حامي شبيه نقش نگهبان كيهاني فراموش شده معابد آشور و بابل را در ذهن متبادر مي سازد. چهره نجيب و شريف اين نقش بيانگر تصويري آرماني از انسان است كه امروزه به دليل شناخت كافي از سياست شامح و مداراي كوروش با رعاياي خويش مشخص شده است كه ارايه چنين تصويري با اين سياحت بي ربط نمي باشد. لباس عيلامي كه نمونه مشابه آن بر روي نقش برجسته هاي آشور بنيپال شناسايي شده است و از نظر زماني در حدود يك قرن تقدم زماني به آن دارد،سنت پادشاهي بومي آن منطقه را يادآوري مي سازد كه پارسيان مهاجر و نو وارد به اين منطقه سعي داشتند كه خود را با اين سنت مرتبط سازند. دروازه هاي اصلي نيز با نقش حيوانات عظيم الجثه اي تزيين يافته بودند كه امروزه تقريبا از بين رفته اند . اين نقش برجسته ها از تزيينات كاخ هاي آشوري كه در آن زمان امكان ديدن آنها وجود داشته است ،الهام گرفته شده اند. با اين حال اين داريوش بود كه در فاصله سال هاي 521 تا 486 قبل از ميلاد به هنر درباري هخامنشي شكلي ثابت بخشيد و از آن حمايت كرد به گونه اي كه جانشينان وي نيز قواعد اين هنر را پذيرفتند و آن را دنبال كردند.
پيروزي هاي متوالي داريوش در 2 سال نخست پادشاهي اش بر ياغيان امپراطوري و قدرتي كه از اين فتوحات به دست آورده بود ، سرانجام در صخره بيستون ، مشرف بر جاده بين النهرين و ماد به تصوير كشيده شده است. براي نخستين بار رويدادهاي و وقايع تاريخي دوران يك پادشاه به شكل تركيبي و نه حادثه اي به تصوير كشيده شده است. چنين روايتي را مي توان ريشه در سنت جاري بين النهرين در عصر پادشاهي نارام سين كبير، فرمانرواي آكد در دو هزار سال قبل از آن دانست كه داريوش نيز از آن الهام گرفته بود.
در اين نقش برجسته ،تصوير گوماتا، دشمن اصلي داريوش را مي بينيم كه در زير پاي وي بر روي سنگ حك شده است و نقش افراد ديگر به عنوان نمايندگان ملت هاي مغلوب در حالي كه دست و پاي آنها بسته شده و به صف ايستاده اند،در پيش روي داريوش به تصوير كشيده شده است. بر فراز اين نقش ها ، تصوير خدايي را مي بينيم كه در ميان حلقه اي بالدار قرار گرفته است و داريوش مراسم سپاس و احترام به وي را برگزار مي كند. اين خدا شباهت بسياري با خداي خورشيد حامي پادشاهان آشور دارد كه آنها نيز از حلقه خورشيد مصريان الهام گرفته بودند. اما آنچه كه به نظر واقعي تر مي رسد اين است نقش فوق ،تصوير اهورامزدا ، خداي آريان يا ايرانيان، حامي و مددكار سلسله هخامنشي است . نكته مهم در اين است كه چگونه مضموني تصويري براي نشان دادن استوره اي كيهاني كه فاقد ارزش اوليه است،پذيرفته شده است، و نمادگرايي پيچيده اي را آفريده است كه ايدئولوژي پادشاهي و خداشناسي جديدي را به با يكديگر در هم آميخته است . در نقش برجسته بيستون چين هاي پهن لباس پادشاه،تقليدي ناشيانه از نمونه حجاري يونانيان در گنجينه سيفنوس Siphnos در دلف Delphes در مركز مذهبي يونان قديم مي باشد. اگر بخواهم به شكلي صحيح تر سخن بگويم به نظر مي رسد كه پارسيان مجبور بودند از چنين مدلي الهام بگيرند. زيرا بر خلاف آشوريان سعي داشتند تا با نشان دادن چين لباس با سنت هنر بومي كه پيشتر در لرستان و اورارتو به تصوير كشيده شده بود،بار ديگر رابطه برقرار سازند.
آنها با اين كار،قصد داشتند كه براي بيان ثبات پادشاهي جهان گستر خود اين هنر را از آن خود سازند.
هنر در خدمت ايدئولوژي امپراطوري

داريوش در تزيينات كاخ ها و آرامگاه خود بدون در نظر گرفتن پيروزي ابتدايي خود كه به طور قطعي به دست آمده بود،اين ايدئولوژي را بيان كرده است. به اين ترتيب وي آن را با آرمان صلح ،كوروش كبير در گستره وسيع تري مرتبط مي سازد. در آرامگاه داريوش در دل ديواره هاي سنگي نقش رستم واقع در مجاورت مكان باستاني آييني عيلاميان، اين نگاه جنبه تركيبي تري به خود مي گيرد. بر فراز ورودي آرامگاه،سردري ديده مي شود كه از هنر مصري به عاريه گرفته شده است و شبيه ايوان ورودي كاخ ستوندار هخامنشي است و سر ستون هاي آن كه پيشتر كوروش نيز آنها را به كار برده است ،سرويس هاي تزييني گاو دوسره مي باشد . اين نقش ها و مجسمه ها كه جزو هنر اوليه پارسيان به شمار مي آيند، بعدها در ساخت كاخ هاي شوش و تخت جمشيد با عناصري نظير طوماري سر ستون كه از هنر مردم لوان به عاريه گرفته شده اند و نيز با سر ستون هاي گلداني شكل مصري و بدنه و شال يوناني ستون ها تكميل شده است.
در ايوان اين كاخ و يا شايد داخل آن سكويي در دو طبقه ديده مي شود كه تقليدي از نمونه يافت شده در ايذه ـ مالمير مي باشد كه شاهزادي عيلامي در اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد بر روي سنگ آفريده است. همچنين آشوريان در نقش برجسته هاي خود تصويري از تخت سلطنتي را نشان داده اند اما اين بار ستون هاي پهلوان پيكر اساطيري اين تخت را بر دست گرفته اند. دايوش به جاي ستون هاي پهلوان پيكر از نقش افرادي استفاده كرده است كه نماينده ملت هاي مغلوب مي باشند و هر يك از اين افراد را مي توان با توجه به لباس آنها شناسايي كرد. برخي از اين افراد مسلح هستند . اين بدان معنا است كه افراد مذكور اسير به شمار نمي آمدند بلكه آنها مردماني آزاد محسوب مي شدند كه در سرزمين هاي امپراطوري هخامنشي حق زندگي داشتند.
پادشاه كه بر روي تخت سمبليك نشسته است ،در حال تكريم و اداي احترام به اهورامزدا است كه بر فراز آتش مقدس نشان داده شده است. با وجود اين كه آتش يكي از عناصر مذهب باستان ايرانيان بوده است ،ثابت نشده است كه مذهب باستاني ايرانيان، زرتشتي بوده است.
شوش و تخت جمشيد

هر چند كه داريوش پيشتر كاخي را براي اقامت زمستاني خود در بابل داشت ولي وي كاخ هاي شوش را نيز صرفا براي اقامت خود در طول زمستان بنا نهاد. براي رسيدن به كاخ ها از سمت شهر سلطنتي بايد از دروازه باشكوهي عبور مي كردند كه خشايارشاه ساخت آن را به پايان رسانيد. در دو سوي اين دروازه دو مجسمه ساخته شده در مصر قرار داشت كه بزرگ تر از اندازه هاي طبيعي بودند و فقط يكي از آنها در سال 1971 پيدا شد. سرمجسمه كشف شده از بين رفته است اما قبلا مكنم mecquenem سرمجسمه اي با همان صورت را همراه با قطعات ديگر ساخته شده از سنگ هاي آن محل پيدا كرده بود. همين مسأله اين امكان را به ما مي دهد كه بتوانيم تصويري از چهره پادشاه را در ذهن تجسم كنيم كه صورت وي پوشيده از 5 رديف حلقه مو است. از نظر هنري كار بسيار قوي و خوبي بر روي آن صورت گرفته است . اما به نظر مي رسد كه چون سنگ مجسمه رنگ آميزي شده بود،آن را بسيار صيقل نداده بودند.
در ضلع شمالي محوطه ، كاخ آپادانا قرار دارد كه بر اساس سنت زندگي مردمان كوهستان، محلي براي گردهمايي افراد به شمار مي رفت. بناي كاخ از خشت خام ساخته شده است. پس از حمله اسكندر و سقوط امپراطوري پارس،بناي كاخ به دليل متروكه ماندن رو به ويراني نهاد از اين رو تزيينات زيبا و با شكوه لعابدار ديواره هاي كاخ كه مطابق با دماي هواي آن منطقه ساخته شده بودند، امروزه از بين رفته اند. به گونه اي كه ديگر نمي توان محل دقيق آجرها، نگاره هاي شوش با نقش كمانداران پارسي را در كاخ شناسايي كرد. لباس با شكوه اين سربازان پارسي نكته قابل ذكري در اين آجر نگاره ها است ولي يقين داريم كه به هنگام جنگ و نبرد از اين لباس استفاده نمي كردند. بر روي لباس چيندار و رنگارنگ اين سربازان آذين هاي گلسرخي تزييناتي ديده مي شود كه نقوش معماري برج هاي كنگره اي قلعه هاي قديمي را در ذهن تداعي مي كند.
اين نقوش معماري را مي توان با جان پناه هاي به دست آمده در پاي ديواره تراس تخت جمشيد مقايسه كرد كه به نظر مي رسد در ابتدا در محلي مرتفع تر قرار داشتند. در رابطه با رنگ روشن و يا تيره پوست اين جنگ جويان نمي توان نظر ديولافوا Dieulafoy را پذيرفت كه به هنگام كشف آنها تصور مي كرد كه اين تفاوت رنگ به تفاوت نژاد آنها بر مي گردد. مقايسه نقش اين كمانداران با گارد جاويدان پادشاه ، نوعي اتفاق و وحدت در بين اين دو را مشخص مي سازد. در كنار نقش كمانداران پارسي ، مي توان نقش حيوانات عظيم افسانه اي و يا حتي واقعي را ديد كه از فرهنگ و تمدن هنري آشور و بابل به عاريه گرفته شده اند . اما نمايش آنها در اين كاخ فارغ از ارزش نمادين و استوره اي آنها است. به اين ترتيب مي توان چنين نتيجه گرفت كه نقش شيرها در نماي شمالي حيات شرقي هيچ رابطه اي با الهه ايشتار Ishtar ندارد و گاو هاي بالدار هرگز نمي توانند تجسمي از آداد Adad خداي توفان باشند.
سرانجام داريوش كار احداث مجموع كاخ هاي پارسا را ـ كه يونانيان آن را پرسپوليس مي ناميدند و با وجود اين كه بسياري از آنان در ساخت اين كاخ مشاركت داشتند، مدت ها بعد در كتب خود به وجود چنين شهري اشاره كرده اند ـ آغاز كرد. تخت جمشيد پايتخت كوهستاني امپراطوري پارس بود كه در نقطه مقابل شوش قرار داشت ،همانگونه كه عيلاميان نخستين ساكنان منطقه ، آنشان Anshan را به عنوان پايتخت زمستاني خود داشتند. وجود مفهوم دوگانگي كه تقليدي از دوگانگي عيلام باستان است حتي در ساخت و گزينش مكان پايتخت ها جلوه گر شده است. در تخت جمشيد وجود سنگ هاي خوب و مناسب محلي زمينه را براي معماري كاخ هاي ستوندار با تزيينات حجاري و رنگ آميزي شده و نيز استفاده از آجرهاي لعابدار در برخي قسمت ها را فراهم آورده بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: pegah و zahra

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر