خــدا
قسمت داشتنت را از من گرفت...
گـــمـــــــانــــــــــم
کسی بیشتر از من دعا کرده بود...
--
واقعا خیلی سخته که
دلت گیرکنه به قلاب ماهیگیری که دلش ماهی نمیخواهد
و فقط برای تفریح اومده ماهیگیری
--
در کنار ساحل دریای غم
قایقی میسازم از دلواپسی
بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت
یک مسافر از دیار بی کسی
--
آهـــای مَــــردُم....!!!
عــــآشِــقــــش نشویـــــد...
به اندازه همه تان عـــآشــــقی کردم برایش
--
چقدر سخته دلتو بشکونن
غرورتو بشکونن
قولاشونو بشکونن
و تو بخوای حداقل بغضتو سالم نگه داری اما نتونی …
--
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه!
نمک را بگذار برای من میخواهم این زخم همیشه تازه بماند
--
کدام خیابان را بگردم ؟ کدام کوچه را ؟
بر کوبه ی کدام در بکوبم تا بر چارچوبش ظاهر شوی تو ؟ و بازم بشناسی مرا از من
به آغوشم بگیری و نپرسی هرگز که چه به روزگارم آورده است روزگار بی تو ماندن های بسیار !
--
هیچ هم برای خودش عالمی دارد …
وقتی همه هایت هیچ میشوند …
آنوقت هیچ برایت یک دنیاست …
--
بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوقِ دیدار تو لبریز شد از جامِ وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
--
محال است ببخشم کسی را که...
وسط خنده هایم
وقتی به یادش می افتم...
گریه ام میگیرد...
--
قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند
زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
--
بسیار بودند...
شکارچیانی که کمانشان را به آهویم نشانه گرفتند
به چشمان آهویم قسم خوردم ک جانشان را باج بگیرم
اما حیف...
حیف ک آهویم خودش دوست داشت
که صید شود...
--
اینجا منتظر توام ؛ خیلی گذشت نیامدی ، روزهاست که مرا اینجا کاشته ای …
قد کشیده ام ، میبینی ؟؟؟
--
بیخیال خیالت میشوم...
و میسپارمت به دست "او"...
اما چه کنم ک "او"
فقط یک ضمیر "سوم شخص غایب" نیست
"او" کسی است که...
تمام هستی این "اول شخص مخاطب"
حاضرت را...
به آتش کشیده است...
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته