آیا هیتلر واقعا خودکشی کرد؟

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
پیش از آغاز سخن توجه دوستان را به نکته ای جلب می کنم و آن اینکه این بحث صرفا یک بحث تاریخی است و موضوع آن نیز واکاوی موضوع خودکشی هیتلر است ولاغیر. ما در این ماجرا کاری به شخصیت و یا عملکرد هیتلر نداریم. ضمن اینکه یادآور می شویم ، اینکه هیتلر یا خودکشی کرده است و یا مخفیانه از آلمان فرار کرده و به آمریکای لاتین گریخته است (به هر حال از این دو حال خارج نیست) و احتمالا تا اوایل دهه 60 نیز در آمریکای لاتین به حیات خود ادامه می داده است. موضوع بحث همین است. ما به زندگی هیتلر پس از جنگ جهانی دوم کاری نداریم. چرا که وجود یا عدم وجود هیتلر پس از جنگ جهانی دوم موضوع چندان مهمی نیست. اینکه هیتلر پس از جنگ چند سال زنده بود و چه کارهایی انجام داد ، موضوع جالبی برای بحث نیست. چرا که در جهان دو قطبی که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد دیگر جایی برای ناسیونال سوسیالیسم وجود نداشت. سوسیالیسم شوروی از یک سو و لیبرال دمکراسی آمریکا و متحدانش از سویی دیگر ، دیگر جایی برای هیتلر در جهان باقی نمی گذاشت. یا به عبارتی دیگر تاریخ مصرف هیتلر و ناسیونالیسم او در 30 آوریل 1945 به پایان رسیده بود و پس از آن تاریخ دیگر جهان نیازی به هیتلر و عقاید او نداشت. حالا چه هیتلر زنده باشد و چه مرده باشد. موضوع این بحث صرفا بررسی این موضوع است که آیا هیتلر واقعا خودکشی کرده است یا خیر...

حال با این مقدمه به سراغ بحث می رویم.

تصویر منتسب به هیتلر که پس از اعلان خودکشی وی منتشر شد :

9zqvhv9nb6v297uo6nq.gif

uudkexz9m38ywldbn5gj.jpg


در این تصویر چند نکته وجود دارد.

1- سوالی مطرح می شود که چرا هیتلر گلوله را به پیشانی خود شلیک کرده است؟؟ مثلا چرا گلوله را به دهان خود و یا به شقیقه خود شلیک نکرده است؟؟ برای خودکشی به این شکل که در تصویر دیده می شود ، می بایست قبضه اسلحه را به وسیله داخل چهار انگشت میانی گرفت و انگشت شصت را بر روی ماشه قرار داد و با انگشت شصت ماشه را چکاند. دست دیگر می بایست لوله تفنگ را با شدت بر روی پیشانی فشار داده و ثابت نگاه دارد. چرا که لگد اسلحه باعث می شد که لوله تفنگ جابجا شده و تیر به خطا برود. ضمن اینکه تپانچه های آن دوره نیز به میزان زیادی دارای لگد وحشتناک بودند. سوال اینجاست که چرا هیتلر مستقیما به سمت شقیقه خود شلیک نکرد؟؟ در حالیکه شلیک به شقیقه بسیار آسانتر از شلیک به پیشانی است. چرا هیتلر می بایست برای خودکشی خود این روش را انتخاب کند؟؟ در دوران جنگ جهانی دوم متداول ترین روش برای خودکشی ، شلیک به داخل دهان بود. چرا که لوله تفنگ در داخل دهان ساکن است و به هیچ سمتی لگد نمی زند و منحرف نمی شود و شخص را با اولین ضرب از پای در می آورد. چرا با وجود این همه راه آسان برای خودکشی ، هیتلر دشوارترین راه را انتخاب کرده است؟؟ (شلیک به پیشانی) در قسمت جمجمه سر ، محکمترین و با استحکام ترین قسمت ، همان پیشانی است. بسیار اتفاق می افتد که گلوله یا ترکشی به این قسمت اصابت کند و تنها باعث زخمی شدن مضروب گردد و باعث هلاکت وی نشود. چرا که این قسمت از جمجمه سر دارای بیشترین استحکام است. هیتلر به جای اینکه به قسمت هایی از سر که دارای استحکام کمتر است ، مثل سقف دهان و شقیقه ، شلیک نکرد و گلوله را مستقیما به مستحکم ترین قسمت سر شلیک کرد. واقعا علت این کار چیست؟ (پاسخ این سوال در ادامه بیان خواهد شد)

2- حالا فرض کنیم که هیتلر واقعا به همین ترتیب خودکشی کرده است ، در این گونه موارد می بایست در اطراف محل اصابت گلوله به بدن ، علائمی از سوختگی ناشی از پرتاب باروت محترقه از داخل لوله تفنگ باشد. یعنی می بایست در اطراف زخم علائمی از سوختگی نیز وجود داشته باشد که نشان دهنده برخورد گلوله و متعاقب آن برخورد باروت گداخته است. در حالیکه در این تصویر هیچگونه علامتی از سوختگی در اطراف محل اصابت گلوله وجود ندارد.

3- میمیک چهره هیتلر به گونه ای است که گویی در اثر سکته مرده است. در این گونه موارد آخرین میمیک صورتی که در چهره یک فرد قبل از مرگ وجود دارد ، به همان ترتیب پس از مرگ وی نیز باقی می ماند. به عنوان مثال شخصی که در آخرین لحظات عمر خود درد شدیدی را تحمل می کرد و در اثر آن درد صورت خود را به صورت درهم و چروکیده در آورد ، اگر دقیقا در همین لحظه بمیرد ، صورت وی دقیقا همان علائم (با کمی تغییر) را بر روی خود نگاه می دارد. اما صورت هیتلر در این تصویر به گونه ای است که گویا هیچ اتفاقی قرار نیست برای او بیفتد و او زمانی که در خواب بود دچار سکته شده است. در حالیکه او در آخرین لحظات پیش از سقوط رایش سوم دچار ناراحتی ها و فشارهای عصبی زیادی بود و وقتی که تصمیم به خودکشی می گیرد ، نیز این فشارها دو چندان می شود. یک شخص هرچقدر هم که شجاع و نترس باشد ، باز هم در لحظه ای که مرگ را در برابر خود می بیند ، مقداری چهره وی تغییر میمیک می دهد. علی الخصوص اینکه مرگ او به صورت خودکشی باشد. زمانی که هیتلر تفنگ را بر روی پیشانی خود قرار داده بود و می دانست که پس از چکاندن ماشه خواهد مرد ، می بایست در این لحظه ، بنا به فطرت و طبیعت بدن انسان ، چشمان خود را بسته و در حالت اضطراب کامل باشد. در حالیکه در چهره وی پس از مرگ کوچکترین علامتی از فشار عصبی و اضطراب قبل از مرگ دیده نمی شود.

4- اصلا چرا هیتلر به وسیله گلوله و تفنگ خودکشی کرد؟؟ چرا مثل اوا براون با سیانور خودکشی نکرد؟؟

========================

حالا به بررسی شواهد تاریخی می پردازیم.

ویلیام شایرر ، نویسنده کتاب ظهور و سقوط رایش سوم ، آخرین ساعات زندگی هیتلر را به این صورت توصیف می کند : (با کمی تلخیص از جانب بنده)

(((( اوا براون میلی به غذا نداشت و هیتلر نهار خود و در واقع آخرین غذای خود را به همراه دو تن از منشیان و آشپز خود خورد. وقتی غذا تمام شد ، اریش کمپکا (شوفر هیتلر ، که متصدی گاراژها بود) دستور یافت بلافاصله 200 لیتر بنزین در پیت های نازک در باغ صدارت عظمی تحویل دهد. کمپکا در فراهم آوردن این اندازه بنزین به اشکال برخورد. اما توانست 180 لیتر گرد آورده و با کمک سه تن آنرا به طرف در مخفی پناهگاه ببرد. زمانی که برای سوزاندن اجساد تدارک دیده می شد ، هیتلر که آخرین غذای خود را تمام کرده بود ، اوا براون را برای یک وداع دیگر و در واقع آخرین وداع با همکاران نزدیک خود ، دکتر گوبلز ، ژنرال کریس و بورگدورف و دو منشی و آشپز هیتلر احضار کرد. خانم گوبلز در آن جمع حاضر نشد. چرا که فکر کشتن شش فرزند او را لحظه ای آسوده نمی گذاشت. مراسم وداع به پایان رسید. هیتلر و اوا براون به اتاقهای خویش رفتند و دیگران در راهروی بیرون اتاق منتظر ماندند. چند لحظه بعد ، صدای تیر تپانچه ای به گوش رسید. حاضران در راهروی پشت در اتاق منتظر شنیدن صدای تیر دیگری بودند. اما پس از آن جز سکوت چیزی شنیده نشد.

پس از یک فاصله کوتاه وارد اتاق هیتلر شدند. جسد هیتلر را دیدند که روی کاناپه افتاده و خون از آن روان است. او تیر را به دهان خود خالی کرده بود. در کنار جسد اوا براون دیده می شد. دو رولور بر کف اتاق افتاده بود. اما اوا تپانچه خود را بکار نبرده بود ، بلکه فقط سم خورده بود. حال ساعت 30 : 3 دقیقه بعدازظهر دوشنبه 30 آوریل 1945 بود و درست ده روز پس از 56 امین سالروز تولد هیتلر و دوازده سال و سه ماه پس از انتصاب او به صدارت عظمای آلمان و تشکیل رایش سوم ، که فقط یک هفته پس از آن باقی ماند.

مراسم جنازه سوزی فورا اجرا شد. هیچکس کلمه ای بر زبان نراند. تنها صدایی که شنیده می شد غرش گلوله های توپ روس ها بود که در باغ عمارت صدارت عظمی و دیوارهای ویران اطراف آن منفجر می شد. هاینتز لینگه که پیشخدمت مخصوص هیتلر بود و از سردسته های اس اس بود و یک فرمانبر نظامی جسد هیتلر را بیرون بردند. آنرا در یک پتوی خاکستری نظامی پیچیده بودند که صورت در هم شکسته او را در هم می پوشاند. کمپکا جسد هیتلر را از روی شلوار و کفش سیاه او که همواره آنرا با کت خاکستری خود می پوشید ، شناخت. مرگ اوا براون تمیزتر بود ، زیرا خونی در بدن او دیده نمی شد. بورمان جسد او را به راهرو برد و آنرا به کمپکا تحویل داد.

(( شوفر هیتلر بعدا چنین به خاطر آورد )) خانم هیتلر پیراهن تیره رنگی پوشیده بود. من هیچگونه آسیبی در بدن او ندیدم.

هر دو جسد به باغ برده شد و در خلال وقفه ای که در تیراندازی توپهای روس ها ایجاد شده بود ، در یک گودال که در اثر اصابت گلوله توپ به وجود آمده بود ، قرار گرفت و با بنزین آتش زده شد. سوگواران ، به رهبری گوبلز و بورمان ، به سرپناه در مخفی پس کشیدند و به علامت وداع دست راست خود را پیش بردند و سلام نازی دادند. این تشریفات بسیار مختصر بود ، زیرا گلوله های ارتش سرخ دوباره در باغ افتاد و زنده ماندگان به پناهگاه رفتند و شعله های بنزین را وا گذاشتند تا کار نابود ساختن بقایای جسمانی هیتلر و زن او را تمام کنند. ))))

حال به بررسی نوشته های ویلیام شایرر می پردازیم :

شایرر آخرین ساعات زندگی هیتلر را بسیار باشکوه توصیف می کند. هیتلر بسیار آرام و متین و باوقار پیش از خودکشی ، ابتدا ناهار خود را می خورد و سپس به استقبال مرگ می رود. آیا این ناهار خوردن ضرورتی داشت؟ هیتلر که تصمیم داشت بلافاصله پس از ناهار با دوستان خود وداع کرده و خودکشی کند. پس این ناهار خوردن به چه منظوری صورت گرفته است؟ از این موضوع دو مطلب را می توان استنباط کرد. اول اینکه او واقعا به قدری دارای روحیه بالا و شجاعت و طبیعت بزرگی بود که به مرگ هیچ توجهی نداشت. دوم اینکه او می دانست کشته نخواهد شد و می دانست که قرار نیست کشته شود. به نظر می رسد احتمال دومی قوی تر از احتمال اولی باشد. چرا که یک فرد هرچقدر هم که شجاع و دارای روحیه بزرگی بوده باشد ، باز هم در مواجهه با مرگ دچار اضطراب های مخصوص به خود خواهد بود و وجود این اضطراب ها باعث افزایش آدرنالین خون شده و بالتبع باعث کور شدن اشتها می شود. شایرر در متن اشاره می کند که اوا براون هیچ میلی به غذا نداشت و بر سر میز ناهار حاضر نشد. اما هیتلر بر سر میز ناهار حاضر شده و به اتفاق دو منشی و آشپز ، ناهار خود را صرف کرد.
موضوع دیگری که در نوشته های آقای شایرر به چشم می خورد این است که هیچ یک از همراهان و اطرافیان هیتلر به عینه و با چشمان خود صحنه خودکشی هیتلر را ندیده اند. بلکه نویسنده تصریح می کند که دوستان و همراهان هیتلر در راهرو ، پشت در اتاق هیتلر منتظر بودند و تنها صدای شلیک تپانچه را شنیدند. در واقع افرادی که پس از تسخیر کامل برلین بر خودکشی هیتلر شهادت دادند ، هیچ یک با چشمان خود صحنه خودکشی هیتلر را ندیده اند. بلکه مدتی پس از شلیک گلوله وارد اتاق شدند و با جسد هیتلر مواجه شدند. پس در واقع هیچ کس به چشم خود خودکشی هیتلر را ندیده است. واقعیت اینجاست که زمانیکه روس ها در داخل برلین می جنگیدند و متفقین غربی نیز به حومه برلین رسیده بودند ، هنوز بقایای ورماخت و نیروهای نظامی وابسته به رایش سوم در گوشه و کنار آلمان و سایر قسمت های اروپا در حال مقاومت در برابر متفقین بودند. متفقین می خواستند که این جنگ هرچه سریعتر پایان یابد و مقاومت های ریز و درشت نیروهای نظامی وابسته به هیتلر برچیده شود. متفقین تنها به یک طریق می توانستند این عمل را انجام دهند و آن هم انتشار گسترده خبر کشته شدن هیتلر و انتشار تصویر جسد او به همراه خبر آن بود. چرا که در صورت انتشار خبر بدون تصویر ، هیچ گروهی آنرا نمی پذیرفت. پس در واقع متفقین به یک تصویر از جسد هیتلر نیاز داشتند که به وسیله آن تمام نیروهای مقاومت را وادار به تسلیم بدون قید و شرط کنند. نکته دیگری که در نوشته آقای شایرر جلب توجه می کند ، این است که هیتلر گلوله را به دهان خود شلیک کرده است. شایرر می نویسد : زمانی که همراهان هیتلر وارد اتاق او شدند با جسد هیتلر مواجه شدند که گلوله را در دهان خود خالی کرده بود. در حالیکه تصاویری از هیتلر که پس از مرگ او منتشر شده است ، نشان می دهد که گلوله به پیشانی وی اصابت کرده است. این تناقضات گویای چیست؟؟ یا نوشته های آقای شایرر غلط است و یا آن تصاویر جعلی است. و یا شاید ، هم مطالب آقای شایرر صحیح است و هم تصاویر کاملا واقعی است. اما آن شخص خودکشی کننده در پناهگاه ، هیتلر نیست و تصاویر نیز متعلق به هیتلر اصلی نیست. موضوع مهم این است که افراد بزرگ در سطح بین المللی همگی دارای بدل هستند. اسامه بن لادن دارای 14 بدل بود. صدام حسین دارای بدلهای زیادی بود. فیدل کاسترو نیز دارای بدلهای زیادی بود. زمانی که هیتلر در اتاق خود در حال خودکشی بود ، ممکن بود با یکی از بدلهای خود جابجا شده باشد. علی الخصوص زمانی که او را در پتویی پیچیده بودند که به باغ صدارت عظمی ببرند و جسد وی را آتش بزنند ، چهره او در پتو پوشانده شده بود و در واقع کسی مطمئن نیست که شخصی که درون پتو پیچیده شده بود ، واقعا خود هیتلر بوده باشد. آجودان هیتلر ، جسد او و اوا براون را به گودال در حیات می برد و با ریختن بنزین به آتش می کشد. سپس بلافاصله در اثر شلیک توپخانه روس ها مجبور به بازگشت به پناهگاه می شوند. پس در حقیقت هیچ کس صحنه خودکشی هیتلر را به چشم خود ندیده است. تنها کسی که جنازه ها را در پتو پیچیده و آنها را به کمک کمپکا به باغ برد تا آنرا آتش بزند ، هاینز لینگه بود. هاینز لینگه پس از سقوط کامل برلین مورد بازجویی قرار گرفت و هرآنچه را که می دانست گفت. زمانیکه لینگه جنازه ها را در پتو پیچیده و به بیرون از اتاق می آورد تنها بود و این کار را در تنهایی انجام داد. زمانی که جنازه هیتلر پتو پیچ شده را بیرون می آورد ، اولین نفری که او را دید کمپکا بود. کمپکا در بازجویی های خود پس از سقوط کامل برلین گفت: من نه صورت هیتلر را دیدم و نه صورت اوا براون را. هر دو آنها توسط لینگه پتو پیچ شده بودند. من آن دو را از لباس هایشان شناختم. (کمپکا در این لحظه صورت هیتلر و براون را ندیده بود) پس در واقع از زمانی که همراهان هیتلر از اتاق خودکشی هیتلر خارج شدند ، دیگر کسی صورت هیتلر را ندید. زمانی که جنازه ها در گودال به آتش کشیده می شد نیز صورت جنازه ها پوشانده شده بود.

جالب اینجاست که لینگه تا سال 1980 که در آلمان غربی درگذشت ، به طور مداوم توسط سازمان های مخفی بلوک شرق و غرب تحت نظر بود. به جز لینگه و کمپکا سایر شاهدین این ماجرا یا خودکشی کردند و یا به گونه ای دور از بازجویی ها قرار داده شدند. در نخستین ماه های پس از پایان جنگ شایعات زیادی در سطح اروپا منتشر شده بود مبنی بر اینکه هیتلر زنده است. اما تلاش دستگاه های تبلیغاتی کشورهای فاتح به گونه ای بود که به مردم بقبولاند که هیتلر واقعا خودکشی کرده و دیگر در جهان وجود خارجی ندارد. سازمان کا گ ب ، اینتلیجنت سرویس و سی آی ای تلاش گسترده ای به عمل آوردند که با جمع آوری اسناد و شواهد قابل قبول ، به افکار عمومی جهان بقبولانند که هیتلر واقعا خودکشی کرده است و دیگر وجود خارجی ندارد. نوع تلاش و تقلاهای متفقین پیروز هم شک برانگیز است.

تیلور نیز در کتاب خود آخرین ساعات زندگی هیتلر را به همین صورت و با اندکی اختلاف نقل می کند. ولی پس از آن می گوید : زمانی که جسد هیتلر در گودال آتش گرفت و سوخت ، استخوان های وی در همان گودال باقی ماند. وقتی روس ها پناهگاه هیتلر را تصرف کردند ، استخوان های هیتلر را با خود به مسکو بردند و آنرا به موزه جنگ مسکو سپردند. در حالیکه ویلیام شایرر در پاورقی کتاب خود می نویسد : استخوان های جسد هیتلر و اوا براون هیچگاه یافت نشد و این موضوع پس از جنگ این شایعه را رواج داد که هیتلر هنوز زنده است. کمپکا در این باره گفته بود که پس از آنکه جسد هیتلر در آتش سوخت ، گلوله توپ های روس ها به گودال برخورد کرد و استخوان ها را به طور کامل از بین برد. البته مدتها در اوایل پیروزی متفقین ، این چنین اشاعه داده شده بود که جسد هیتلر در اثر آتش گرفتن به وسیله بنزین به طور کامل تبدیل به خاکستر شد و حتی خاکستر وی نیز محو شد. پس از آن نظریه های دیگری اشاعه داده شد مبنی بر برخورد گلوله توپ به گودال آتش گرفتن جسد هیتلر و یا دستیابی روس ها به بقایای استخوان های هیتلر. نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که آیا واقعا این امکان وجود دارد که یک گودال که توسط برخورد یک گلوله توپ ایجاد شده بود ، مجددا در همان نقطه مورد هدف قرار گیرد؟؟ از آنجایی که ارتش سرخ در پیشروی های سریع خود توپهای سبک و نیمه سنگین حمل می کرد و توپ های سنگین خود را به صورت عقبدار در پشت کاروان حمل می کرد ، به نظر می رسد که اقامت گاه هیتلر به وسیله توپ های 76 میلیمتری از نوع دی 74 و ام 1927 و همچنین توپ های 122 میلیمتری مدلهای ام 1910 و ام 1909 و ام 30 مورد هدف قرار گرفته بود. چرا که ارتش سرخ از این توپ ها در خط مقدم نبرد خود استفاده می کرد. (باز هم به احتمال قویتر توپ های 76 میلیمتری بر روی برلین استفاده می شدند. چرا که نقل و انتقالات آنها آسانتر است.) حال با توجه به قدرت ضعیف توپ های 76 میلیمتری و دقت ضعیف توپ های 122 میلیمتری چگونه می توان پذیرفت که یک گودال دوباره مورد هدف توپخانه روس ها قرار گرفته باشد؟ مگر اینکه قائل به شانس بوده باشیم. جالب اینجاست که استخوانی که سالها در موزه جنگ مسکو به عنوان جمجمه هیتلر شناخته می شد و به عنوان نمادی در پیروزی و به عنوان هدف بزرگ جنگ های پاتریوتیک شناخته می شد ، اخیرا توسط دو دانشمند مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است و معلوم شده است که این جمجمه در اصل متعلق به یک زن است.

نکته دیگر اینکه سایر نویسندگان درباره جنگ جهانی دوم نیز یکی از این دو نظر ( یعنی تیلور و شایرر ) را در کتاب خود نقل کرده اند.

تناقضات زیادی درباره مرگ و یا همان خودکشی هیتلر وجود دارد. همانطور که قبلا نیز عنوان شد ، متفقین برای وادار کردن نیروهای مختلف مقاومت وابسته به رایش سوم ، به تصویری از جنازه هیتلر نیاز داشتند. چنین تصویری باعث تسلیم شدن نیروهای مقاومت میشد. پس در واقع متفقین به یک تصویر از جنازه هیتلر نیاز داشتند که با انتشار آن باعث آرام شدن فضای ملتهب اروپا و جهان شوند. مرگ هیتلر یعنی پایان رایش سوم و پایان جنگ جهانی دوم. اما متفقین صرفا به مرگ هیتلر راضی نبودند. بلکه تنها تصویری از جنازه وی باعث آرام شدن جو جهان می شد. جالب اینجاست که دو نویسنده نه چندان سرشناس اخیرا کتابی درباره این موضوع به نگارش درآورده اند و در آن با ارائه اسناد و مدارکی مدعی شده اند که نه تنها هیتلر در پایان جنگ خودکشی نکرد ، بلکه همانند سایر سران نازی به آمریکای لاتین و آرژانتین فرار کرد تا بقیه عمر عزت بار خود را (به قول دلسوختگان وی) به آرامی و در آرامش بگذراند. (مثل آدولف آیشمن ، که البته در سال 1960 توسط موساد در آرژانتین بازداشت شد و به اسرائیل منتقل شد و پس از محاکمه ای طولانی اعدام شد و جسد و نیز به آتش کشیده شد و خاکستر وی نیز به دریا ریخته شد.) جالبتر اینکه متفقین نیز در جریان فرار وی بودند.

منبع:
Military.ir, The First Military Reference Site In Iran | سایت میلیتاری ، اولین سایت مرجع نظامی در ایران
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر