تا کنون تحقیقات متعددی نشان دادهاند که هنگام شکل گرفتن احساس عشق آتشین بوضوح بخشهایی از مغز فعال شده و فعالیت بخشهای دیگر کمتر میشود. سمیر زکی و آندریاس بارتلز از کالج دانشگاهی لندن دو تن از نخستین پژوهشگرانی بودند که موفق به شناسایی این بخشها شدند.
آنها به داوطلبان شرکت کننده در این تحقیق عکسهایی از کسانی را که عاشقشان بودند، نشان دادند و همزمان مغز آنها را با دستگاهام آرای اسکن کردند. در این تحقیق دیده شد که بیش از همه ۴ نقطه در سیستم لیمبیک (سامانه عصبی احساسی) فعال بودند.
پژوهشگران مشاهده کردند که این واکنش بسیار شبیه به واکنشی است که هنگام مصرف کوکائین در مغز ایجاد میشود.
دکتر بارتلز مینویسد: «بین عشق و اعتیاد همپوشانیهایی وجود دارد. به نظر میرسد که اعتیاد از بخشهایی از مودولهای مرتبط با عشق در مغز سوءاستفاده میکند.»
با توجه به تئوریهای تکامل، اعتقاد بر این است که احساس جذابیت بین ۶ ماه تا ۳ سال عمر دارد که زمانی کافی است برای اینکه مرد در کنار زن بماند.
یافتههای علمی مشخص کردهاند که در دوران عاشقی دوپامین، از ناقلهای عصبی، مرکز لذت مغز را فعال میکند. این درست شبیه به فرایندی است که مواد اعتیادآور نظیر کوکائین، هروئین، نیکوتین، آمفتامین یا دیگر داروهای اعتیادآور ایجاد میکنند.
این پژوهشگران همچنین با شگفتی دریافتند، هنگامی که به مادران عکس کودکانشان را نشان میدهند، درست همان بخشهایی که در مغز افراد عاشق در اسکن به رنگ روشن درآمده بود، در مغز مادران نیز روشن میشود.
البته نتیجه این «آزمایش عشق» را نمیتوان صد در صد پذیرفت، زیرا اگر فرد داوطلب عاشق کس دیگری باشد و به هنگام دیدن عکس معشوق به آن فرد دیگر فکر کند، درست همان بخشهای مغزی به رنگ روشن درمی آید.
احساس «عشق دیوانه وار» به طور میانگین تنها ۷ ماه طول میکشد. پس از گذشت این زمان بالا و پایین رفتنهای هورمونی آهسته کاهش مییابد. نتیجه آنکه دورانی آغاز میشود که پیوند میان زن و مرد قوی شده و آنها وارد رابطه با یکدیگر میشوند. هورمونها در این زمان به حد نرمال خود نرسیدهاند اما مثل قبل نیز فعال نیستند
به این ترتیب نمیتوان نتیجه قطعی گرفت که با امآرای مغز میتوان عشق دیوانه وار فرد به معشوق را تخمین زد. به گفته دکتر بارتلز هر چند احساس در پی فرایندهای فیزیولوژیکی به وجود میآید، اما این فرایندها نمیتوانند به طور کامل عشق را تعیین کنند.
هورمونها، موتور عشق
قوه محرک عشق را شاید به درستی بتوان هورمونها دانست، هرچند که با این حال نمیتوان به تنهایی از یک یا دو هورمون معین و تغییرات آنها سخن گفت. در ارگانیسم بدن انسان سیستم کنترل هورمونی به هم پیوسته است به طوری که هر تغییر بر روی کل سیستم تأثیر میگذارد.
کریستوف کک، پژوهشگر آلمانی، عاشقی را یک «احساس استرس مثبت» توصیف میکند که در آن بیش از همه غده تیروئید و هورمونهای جنسی و استرس دخیل هستند. دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که احساس «عشق دیوانه وار» به طور میانگین تنها ۷ ماه طول میکشد.
در موقعیتهای زناشویی غده هیپوفیز که در زیر مغز قرار دارد، هورمونی به نام اکسی توسین را ترشح میکند که از جمله در ایجاد انقباضات رحمی، تسهیل ورود اسپرم به رحم و نیز تحریک اندام جنسی نقشی مهم ایفا میکند. اکسی توسین به هنگام ارگاسم و نیز وضع حمل باعث انقباض عضلانی میشود.
تا کنون تحقیقات متعددی در مورد ویژگیهای این هورمون که آن را «هورمون عشق»، «هورمون ارگاسم» یا «هورمون وفاداری» نیز مینامند، انجام شده است. این تحقیقات نشان دادهاند که اکسی توسین موجب وابسته شدن و ایجاد احساس عشق و اعتماد میان دو نفر میشود و آنها را به داشتن یک رابطه مشترک با دوام و داشتن فرزند ترغیب میکند.
یکی دیگر از هورمونهای مطرح در زمان عاشقی، وازوپرسین است. این هورمون گردش شدیدتر خون در اندا مهای جنسی را سبب میشود و نیز کمک میکند تا پس از ارگاسم فرد به خوابی عمیق فرو رود.
رنگ رخسار خبر میدهد از سر درون
رنگ رخسار عاشق به خوبی از بیتابی درونی او خبر میدهد. هنگام مشاهده معشوق یا چیزی مرتبط با وی، تصویر به مغز عاشق مخابره و در آنجا آنالیز میشود. پس از آن مغز پیامهایی را به رگهای خونی در صورت میفرستد که موجب شل شدن عضلات آنها میشود. به این ترتیب مویرگها منبسط شده، خون بیشتری در آنها به جریان میافتد و در نتیجه صورت قرمز میشود
عرق کردن کف دستها نیز یکی دیگر از نکات جلب توجه کننده است. مغز پیامهایی را به غدد عرق به ویژه در ناحیه زیربغل و کف دستها میفرستد تا عرق بیشتری تولید کنند. این واکنشها به گفته دکتر کریستان زاندر، متخصص پوست، به هنگام تحریکات ذهنی در زمان دلباختگی متداول هستند.
وقتی عشق چشم آدم را کور میکند
اینکه قدیمیها معتقد بودند، عشق انسان را کور میکند، ظاهرا بدون حکمت نبوده است. پژوهشهای علمی نشان دادهاند که عاشق شدن واقعا چشم انسان را بر کم و کاستیهای معشوق میبندد.
تیم پژوهشی دکتر آندریاس بارتلز دریافتند، زمانی که انسانها به کسانی که عاشقشان هستند، مینگرند مدارهای عصبی که در حالت معمول با ارزیابیهای انتقادی از دیگران مرتبط هستند، غیرفعال هستند.
عشق تنها سه سال طول میکشد
آنهایی که طعم عاشق شدن را چشیدهاند، میدانند که این مرحله پر تب و تاب، مدت زمان محدودی دارد.
دکتر هلن فیشر، انسانشناس و نژادشناس آمریکایی، که از وی به عنوان یکی از مشهورترین محققان پدیده عشق در جهان نام میبرند، به همراه همکارانش آرتور آرون و لوسی براون، سالها پیش به این نتیجه رسیدند که احساس «عشق دیوانه وار» به طور میانگین تنها ۷ ماه طول میکشد. پس از گذشت این زمان بالا و پایین رفتنهای هورمونی آهسته کاهش مییابد. نتیجه آنکه دورانی آغاز میشود که پیوند میان زن و مرد قوی شده و آنها وارد رابطه با یکدیگر میشوند. هورمونها در این زمان به حد نرمال خود نرسیدهاند اما مثل قبل نیز فعال نیستند.
اعتقاد بر این است که احساس جذابیت بین ۶ ماه تا ۳ سال عمر دارد که زمانی کافی است برای اینکه مرد در کنار زن بماند. این زمان لازم است تا زن بتواند باردار شده، وضع حمل کرده و نیازهای اولیه نوزاد را برآورده کند. (یک مادر و هزار تجربه)