زن، تاریخ پرماجرا و دردآلودی را پشت سر گذارده و در برهه¬هایی از تاریخ، به مثابه کالایی قابل معامله و یا در حد یک حیوان یا برده تنزل یافته است.
برای نمونه، زن در دوره بربریت، آنچنان زندگی مظلومانه ای داشته است که از عنوان انسان بودن خارج و در ردیف چارپایان و غلامان شمرده میشد. در این دوره زنان حق غذا خوردن یا حتی حق سکونت با شوهران را در یک جایگاه نداشتند و با کوچکترین بهانه زیر ضربه های طاقتفرسای شلاق شوهران قرار میگرفتند.
در یونان، شخصیت زن در حد یک حیوان تنزل یافته بود، به گونهای که شوهر میتوانست زن خود را همچون یک حیوان، به عنوان قرض یا کرایه یا هبه، در اختیار دیگری قرار بدهد، یا همچون کالایی بی ارزش در بازار برای خرید و فروش عرضه و گاهی به عنوان وصیّت به دیگران واگذار نماید.
در روم قدیم نیز زن موجودی ناقص و بدون فضیلت دانسته میشد. پدران حق تام برای خود قائل بودند و هنگام ازدواج، اختیارات خود را در قبال مبلغی، با شوهر دخترشان معامله میکردند؛ به همین جهت شوهر میتوانست او را به دیگری بفروشد.
در استرالیا، زنان همچون حیوانات اهلی محسوب میشدند که فقط برای دفع شهوت و تولید نسل به کار گرفته میشدند و هنگام قحطی آنان را میکشتند و از گوشت آنان استفاده میکردند.
در آفریقا، سنگین ترین کارها، از قبیل ساختن عمارت ها، پاشیدن بذر، کشاورزی و آبیاری به عهده زنان بود. و مردان حاضر نبودند که حتی کوچک ترین کمک را به زنان نمایند.
در هند، زندگی زن تابع شوهر بود و بعد از مردن شوهر با جسد او سوزانده می شد و یا خوار و زبون زندگی میکرد و دیگر نمیتوانست شوهر کند
در قرن پنجم و ششم میلادی میان پیشوایان مذهبی پیروان حضرت مسیح اختلاف بود که: آیا زن دارای نفس ناطقه و جزء انسان است یا نه؟ برای رفع این مشاجره در سال (576.م) در ماکون، مجمعی مرکّب از کشیشان بزرگ تشکیل گردید و پس از مدتها گفتوگو رأی انجمن بر این قرار گرفت که زنان، جزء انسان می باشند، ولی تنها برای خدمت به مردان آفریده شده اند.
در دوره جاهلیت اعراب، منتها درجه مظلومیت زن مشاهده می شود، زیرا زنان، گرفتار ننگ آورترین بدبختیها و دچار سخت ترین مصیبت ها گردیده بودند. کرامت و شخصیت زن به وحشتناکترین صورت لگدمال میشد تا آنجا که دختران نوزاد را زنده زنده در زیر خروارها خاک دفن می کردند و در بعضی قبیله ها دختران نوزاد را سر میبریدند و در برخی دیگر از بالای قله کوه پرتاب می کردند و بعضی قبایل هم آنان را در آب غرق مینمودند. عرب جاهلی به دنیا آمدن دختران را شوم و مایه ننگ میدانستند وآن را از دوستان مخفی میکردند؛ گویا خانواده دختر جرمی مرتکب شده است.
با ظهور اسلام، زندگی زن وارد مرحله جدیدی گردید و در اثر تعلیمات احکام اسلام، زن از کلیه حقوق فردی و اجتماعی خود برخوردار شد و در نظام حقوقی اسلام برای هر یک از مرد و زن مطابق وظایف طبیعی¬شان در اجتماع، حقوقی تعیین گردید.
از آنجا که امروزه بحث حقوق و کرامت زن از مباحث مهم اجتماعی است و پرسشهای جدیدی فرا روی اندیشه دینی و جایگاه زن در اسلام به وجود آورده است. در این مقاله میکوشیم، با استفاده از ادله برون دینی (عقلی) و درون دینی، بحث کرامت زن در نظام حقوقی اسلام را بررسی کنیم:
کرامت به معنای گرامی داشتن و بزرگی و شرافت دادن است. مراد از کرامت و تکریم، شرافت و بزرگی بخشیدن به خصوصیتی است که در دیگران نباشد، با همین خصوصیت، کرامت با تفضیل فرق می کند، به این بیان که کرامت و تکریم معنایی نفسی است و کاری به غیر ندارد، بلکه تنها شخص مورد تکریم منظور نظر است تا دارای شرافت و کرامت شود؛ اما منظور از تفضیل آن است که شخص مورد تفضیل از دیگران برتری یابد، درحالی که او با دیگران در اصل آن فضیلت شرکت دارد.
مراد از کرامت انسان این است که انسان در میان سایر موجودات دارای خصوصیتی است که در هیچ یک از موجودات دیگر عالم نیست و آن، داشتن عقل است و معنای تفضیل آن است که در غیر عقل از سایر خصوصیات و صفات هم انسان بر دیگران برتری دارد.
با توجه به روشن شدن معنای کرامت از جهت دیگر نیز میتوان کرامت انسان را بیان کرد و آن دو بعدی بودن انسان است. مخلوقات و موجودات دیگر حتی ملائکهها تک بُعدی¬اند و تنها انسان مرکب از دو جوهر عقل و نفس است و با همین خصوصیت میتواند در اثر تلاش به کمال ارزشی برسد و حتی افضل از ملائکه گردد
اقسام کرامت
1ـ کرامت ذاتی
مقصود از کرامت ذاتی آن است که خداوند انسان را به گونهای آفریده که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ ساختمان وجودی، از امکانات و مزایای بیشتری برخوردار است. این نوع کرامت حاکی از عنایت ویژه خداوند به نوع انسان است و همه انسانها از آن برخوردارند.
2ـ کرامت اکتسابی
مقصود از کرامت اکتسابی، دستیابی به کمالهایی است که انسان در پرتو ایمان و عمل صالح به دست میآورد و این نوع کرامت، برخاسته از تلاش و ایثار انسان و معیار ارزشهای انسانی و ملاک تقرباش در پیشگاه خداوند است.
به بیان دیگر، انسان به طور ذاتی دارای عقل و خرد، استعدادهای بالقوه و نظام احسن وجودی است و این جهات، کرامت ذاتی او را بر بسیاری از مخلوقات به اثبات میرساند، ولی سبب امتیاز انسان بر انسان دیگر نمیشود.
تفاوت ارزشی انسانها
نسبت به یکدیگر از راه به دست آوردن کرامت اکتسابی است و این نوع کرامت مخصوص انسانهایی است که در سایه راهنمایی انبیا و عمل کردن به مقررات دینی استعدادهای بالقوه درونی خود را به فعلیت برسانند و به مقام بالایی از کمال معنوی و انسانی دست یابند. توسعه در کرامت اکتسابی، موجب توسعه در کرامت ذاتی انسان نیز میگردد.
ب. نظام حقوقی اسلام
نظام حقوقی اسلام، مبتنی بر آیین اسلام است. دین اسلام به عنوان یک مکتب تام و جامع، ترکیبی آمیخته از اعتقادات و جهان بینی و دستور العملهای اجتماعی و رهنمودهای اخلاقی است. و علم فقه، عهده¬دار تبیین دستورالعملهای الزام آور اجتماعی اسلام یعنی نظام حقوقی اسلام است. البته فقه مساوی با نظام حقوقی اسلام نیست بلکه از چند جهت اعم از نظام حقوقی اسلام است.