حتماً میدانی خون چیست. خون همان مایع قرمز رنگ و غلیظی است که وقتی دستت را میبُری، کمی از آن از زخمت خارج میشود. هر انسانی به طور متوسط بین 4 تا 6 لیتر خون در بدنش دارد. پس به نظر میرسد خون چیز خیلی مهمی در بدن باشد که ارزشش را دارد بیشتر در موردش بدانیم.
بدن چگونه خون را میسازد؟
خون از اجزایی تشکیل شده که وجود همه آنها برای تشکیل خون سالم لازم است. بدن این اجزا را طبق دستورالعمل خاصی با هم مخلوط میکند، شبیه درست کردن غذا که مادرت مواد تشکیلدهنده غذا را طبق دستورالعمل با هم مخلوط میکند. اجزای تشکیلدهنده خون عبارتند از:
• سلولهای قرمز خون که اکسیژن را به تمام نقاط بدن می رسانند.
• سلولهای سفید خون که با عفونتها و میکروبها مبارزه میکنند.
• پلاکتها كه سلولهایی هستند که موقع خونریزی در یک جایی از بدن به صورت گروهی به آنجا رفته و در بند آوردن خون به بدن کمک میکنند.
• پلاسما یک مایع زردرنگ است که وظیفه حمل مواد مقوی غذاها، هورمونها و پروتئینها را در داخل بدن بر عهده دارد.
آیا بدن هم مثل مادر که برای خرید مواد تشکیلدهنده غذاها به فروشگاه میرود، مواد تشکیلدهنده خون را از جای خاصی تهیه میکند؟ جواب منفی است!
بدن خودش آنها را می سازد. مغز استخوان – که یک ماده نرم در داخل استخوان است- وظیفهاش ساختن سلولهای قرمز و سفید خون و پلاکتها است. پلاسما بیشترش از آب تشکیل شده و آب لازم برای ساختن آن از غذا و آبی که میخوری و مینوشی، توسط رودهها جذب میشود. کار تأمین پروتئینهای مهم هم برعهده کبد است.
این مواد تشکیلدهنده را با هم مخلوط کن تا به خون برسی، یکی از ضروریترین بخشهای سیستم گردش خون.
در ضمن با تشکر از قلب که خون را پمپاژ میکند (آن را با فشار به جاهای مختلف بدن میرساند) و رگها که خون داخل آنها جریان مییابد. اینگونه است که خون میتواند به همهجای بدن تو سفر کند، از سر تا نوک انگشتان پا!
حالا بیا هرکدام از اجزای تشکیلدهنده خون را بهتر بشناسیم.
سلولهای قرمز خون
اگر میخواهی بدانی سلولهای قرمز خون (که به آنها گلبولهای قرمز هم گفته میشود) چه شکلی هستند، سعی کن یک توپ بسکتبال که بادش خالی شده را در ذهنت مجسم کنی. یک شکل گِرد اما تخت! این سلولها بیشترین بخش خون را تشکیل میدهند و حامل یک ماده شیمیایی خیلی مهم به اسم هموگلوبین (بگو: هِ+مُ+گُ+لُ+بین) هستند. این ماده شیمیایی به رنگ قرمز است و دلیل قرمز بودن خون هم در واقع همین هموگلوبینها هستند.
خون و تنفس دستشان در دست همدیگر است، یعنی خیلی به هم ربط دارند. میپرسی چگونه؟ خوب، یکی از کارهای مهم خون رساندن اکسیژن به قسمتهای مختلف بدن است و این اکسیژن از کجا میآید؟ از راه تنفس. بدون اکسیژن بدن انسان نمیتواند بیشتر از چند دقیقه زنده بماند، زیرا تمام بخشهای بدن برای انجام وظایفشان به اکسیژن نیاز دارند.
سلولهای سفید خون
سلولهای سفید خون (که به آنها گلبولهای سفید هم گفته میشود) از سلولهای قرمز بزرگتر هستند. وقتی که بدن تو در سلامت کامل است، معمولاً گلبولهای سفید زیادی در خون تمام قسمتهای بدن جاری نیست. اما وقتی که بیمار میشوی، بدنت تعداد بیشتری از آنها را میسازد تا از بدنت محافظت کنند.
چند نوع از سلولهای سفید خون هستند که هرکدام وظیفه متفاوتی را برای سالم نگه داشتن بدن تو برعهده دارند:
گرانولوسیتها
تا حالا به زخمها و بریدگیهایی که در جایی از بدنت به وجود میآیند از نزدیک دقت کردهای؟ آیا متوجه شدی که اطراف آن زخم کمی قرمز و متورم میشود؟ دلیل این اتفاق آن است که گرانولوسیتها (بگو: گِ+را+نُ+لُ+سیت) دارند کارشان را انجام میدهند. گرانولوسیتها کارهای زیادی برای پاک کردن بدن از میکروبها و کمک به بهبود زخمها انجام میدهند. اگر آنها تشخیص دهند که یک موجود خارجی مهاجم وارد بدن شده است، آن را احاطه کرده و از بین میبرند. این روش گرانولوسیتها برای جلوگیری از ایجاد عفونت در بدن است.
لنفوسیتها
دو نوع لنفوسیت (بگو: لَن+فُ+سیت) وجود دارد: سلولهای B و سلولهای T. سلولهای B در ساختن پروتئینهای خاصی به اسم پادتَن به بدن کمک میکند. کار پادتن شناسایی موجودات مزاحمی است که نباید در بدن باشند، مثل باکتریها و ویروسهایی که ممکن است از بدن یکی از دوستان بیمارت به بدن تو منتقل شده باشند. هر پادتن برای وظیفه خاصی طراحی شده و فقط انواع مشخصی از میکروبها را میتواند شناسایی کند. وقتی که یک پادتن نوعی از میکروب را در بدن تو پیدا میکند، آن را میکُشد و نمیگذارد آن میکروب به تو آسیبی برساند.
قسمت جالب ماجرا اینجاست که حتی وقتی میکروبها از بین رفتند و حال تو بهتر شد، سلولهای B به سلولهای حافظه تبدیل شده و در خاطرشان نگه میدارند که چگونه آن پادتن مخصوص را ساختند. بنابراین اگر یک میکروب مشابه میکروب قبلی دوباره به بدن تو حمله کند، سلولهای B میتوانند با یادآوری خاطرات گذشته آن را حتی سریعتر از قبل از بین ببرند.
کار سلولهای T هم مبارزه با میکروبهای مهاجم است. اما آنها این کار را از طریق ساختن مواد شیمیایی خاصی بهجز پادتن انجام میدهند.
مونوسیتها
مونوسیتها (بگو: مُ+نُ+سیت) نوع دیگری از سلولهای سفید خون هستند که آنها هم با احاطه کردن و از بین بردن باکتریها و ویروسهای مهاجم، از بدن در مقابل عفونتها دفاع میکنند.
پلاکتها
پلاکتها سلولهای گِرد کوچکی هستند که کارشان بند آوردن خون موقع ایجاد زخم و جراحت است. بریدگیها و خراشها باعث پاره شدن رگهای خونی میشوند. پلاکت خود را به محل پارگی رگ رسانده و با آزاد کردن یک ماده شیمیایی، نوعی علامت درخواست کمک به پلاکتهای دیگر میفرستد تا همگی كمك كنند و در محل زخم به همدیگر بچسبند و خون را بند بیاورند.
وقتی که پلاکتها تشکیل یک گروه متحد را میدهند، علامتهای بیشتری میفرستند تا عوامل انعقاد (لخته شدن) خون را به محل زخم جذب کنند. این عوامل همگی با هم کار میکنند تا یک شبکه کوچک از رشتههای پروتئین را تشکیل دهند. پلاکتها با این شبکه پروتئینی همکاری میکنند تا خون را منعقد (لخته) کنند. انعقاد باعث میشود که خون در داخل رگ باقی بماند و از آن بیرون نیاید تا این که رگ پاره شده بتواند خودش را ترمیم کند. بدون پلاکت حتی خونریزی یک زخم کوچک هم بند نخواهد آمد.
پلاسما
همانطور که قبلاً گفتیم، پلاسما یک مایع زردرنگ است که بیشتر آن از آب تشکیل شده و وظیفهاش حملونقل مواد مغذی، هورمونها و پروتئینها در داخل بدن است. منظور از مواد مغذی، مواد موجود در غذاهاست که انرژی بدن را تامین میکنند و هرچیزی را که سلولهای بدن برای سالم ماندن و انجام وظایفشان به آنها احتیاج دارند، به سلولها میرسانند.
هورمونها کارشان انتقال پیغامها در بدن است، این که هرقسمت بدن چه کاری را و چه موقع باید انجام دهد جزو پیغامهای بدن است. یک مثال خوب برای هورمونها، هورمون رشد است که باعث رشد ماهیچهها و استخوانهای بدن میشود.
وجود مقدار زیاد پروتئین در پلاسما هم برای بدن خیلی مهم است. یکی از مهمترین این پروتئینها، عوامل انعقاد خون هستند که باعث بند آمدن خونریزی در بدن میشوند.
کار دیگر پلاسما این است که زبالهها را از خون بیرون میبرد. اشتباه نکن! زباله واقعی را نمیگویم. منظور از زباله، مواد شیمیایی و به درد نخوري است که سلولها دیگر به آنها نیاز ندارند. مواد مغذی، هورمونها، پروتئینها و زبالهها همگی در پلاسما حل میشوند، مانند شکلاتی که در یک فنجان آب گرم حل میشود. سلولهای خونی هم در پلاسما شناور هستند.
گروههای خونی
خون همه آدمها قرمز است، اما همه شبیه هم نیستند. هشت نوع گروه خونی وجود دارد که با حروف انگلیسی A، B ، O و AB ناميده مي شوند. این حروف به پروتئینهای مشخصی که در سلولهای قرمز خون یافت میشوند، اشاره دارند. پروتئینهای موجود در خون آدمها با همدیگر فرق میکند.
همچنین گروه خون هر انسانی میتواند مثبت یا منفی باشد. البته معنیش این نیست که خون بعضیها خوب و خون بعضی دیگر بد است! بلکه نامگذاری مثبت به این معنی است که خون شخص دارای یک نوع پروتئین مخصوص به اسم Rh است و نامگذاری منفی یعنی این که خون شخص این نوع پروتئین را ندارد، هیچکدام هم بهتر از دیگری نیست، ولي برخي بيشتر و برخي كمترند.
اما هشت گروه خونی چیستند؟ نگاهی به لیست زیر بینداز، مطمئناً گروه خونی تو هم یکی از همینهاست:
1. A منفی
2. A مثبت
3. B منفی
4. B مثبت
5. O منفی
6. O مثبت
7. AB منفی
8. AB مثبت
معلوم شدن گروه خونی خیلی مهم است، مخصوصاً اگر فردی بخواهد خون اهدا کند (یعنی مقدار کمی از خون خودش را به کسانی که به خون نیازمندند، هدیه کند) یا تزریق خون داشته باشد (یعنی از خون اهدا شده یک شخص دیگر استفاده کند).
دریافت خون با گروه خونی متفاوت ممکن است باعث مریض شدن شخص شود. برای همین هم بیمارستانها و بانکهای خون خیلی مراقب هستند که گروه خونی افراد به درستی مشخص شود و کسی از یک گروه اشتباه خون نگیرد.
بعضی وقتها که یک نفر مریض میشود یا به دلیلی بدنش خون زیادی از دست میدهد، به تزریق خون نیاز پیدا میکند.
بدون مقدار کافی از خون سالم، بدن نمیتواند اکسیژن و انرژی لازم برای فعالیتهایش را تأمین کند. خون سالم هم از بدن در مقابل میکروبها و سایر موجودات مهاجم محافظت میکند.
حالا که میدانی خون چه عضو مهمی از بدن است، فکر میکنی چهکار قشنگی در مورد خون میتوانی انجام دهی؟ اهدای خون قشنگترین این کارهاست. البته بچهها اجازه ندارند خون اهدا کنند، اما وقتی که بزرگتر شدی این جمله معروف را به خاطر داشته باش که "اهدای خون، اهدای زندگی است."
--------------------------------------------------------------
مترجم علمی و داستان پرداز: مستانه زاده رفیع