besooiekamal

New member
2014-07-24
15
11
0
دوره برزخی است چرا که نوجوان نه کودک است و نه بزرگسال، نه درمیان کودکان جای دارد و نه بزرگسالان، او را قبول دارند. او سال های کودکی اش را در دامن پر مهر و محبت شما بزرگ شده، ناز و نوازش شما را لمس کرده، اما حالا شما فکر می کنید که او بزرگ شده و دیگر نیازی به نوازش شما ندارد و یا شما کارها و گرفتاری هایتان بیشتر شده، به فرزندان کوچکتر از او رسیدگی و توجه می کنید و دیگر فرصت این را ندارید به او و خواسته هایش توجه کنید در صورتی که او نیاز دارد او را بغل کنید، ببوسید، نوازشش کنید اما خجالت می کشد که آن را مستقیم به شما بگوید.
برای اینکه توجه شما را جلب کند سر و صدا می کند، کارهای بچه گانه می کند، خواهر يا برادر کوچك تر را اذيت مى*کند، چیزی را می شکند تا صدای شما را در بیاورد، شاید شما باورتان نشود اما او همه ی این کارها را می کند تا شما به او توجه کنید. گاهی از شما می خواهد درس یادش دهید یا به سوالاتش جواب دهید در حالی که همه را بلد است. یا می گوید بیا پیش من بنشین، گاهی تمارض می کند که دلم یا سرم درد می کند چرا؟

چون نوجوان می خواهد توجه شما را از دیگر فرزندان به سمت خودش بکشاند. او یک می خواهد، او نیاز به امنیت خاطر دارد. تغییرات جسمی، روحی و روانی همه دست در دست هم داده نوجوان شما در اين حالت قرار گیرد. در اين شرايط با دقت به حرف*هايش گوش بدهيد و با او ارتباط برقرار کنيد اجازه دهيد نوجوان با شما درددل کند و حرف بزند.

مثلا نوجوان دیر سر سفره حاضر می شود مادر می گوید: «کجایی ، چرا نمی آیی» ولی علت دیر آمدن او را نمی داند. نوجوان می خواهد ببیند آیا شما منتظر او می نشینید یا او را صدا خواهید زد. گاهی نوجوان مدت ها به اتاقش می رود و در را می بندد می خواهد ببیند شما چه موقع به سراغش می روید و از او می خواهید بیاید و غذایش را بخورد یا حالش را بپرسید. او شما را بارها و بارها در رابطه با خودش آزمایش می کند. او می خواهد بداند چقدر به فکر او هستید و او را دوست دارید.

اگر شما یک بچه ی کوچک بغلتان باشد، نوجوان می گوید: «مامان کودک را بده من بغل کنم» در واقع نوجوان نمی خواهد او را بغل کند، او می خواهد کودک را از بغل شما جدا کند چون بغل شما را برای خودش می خواهد، او می خواهد شما دور و بر او بچرخید و به او توجه کنید، او به طور غیر مستقیم می گوید من به تو و آغوش پر مهر شما نیاز دارم انقدر به دیگران توجه نکنید و در عوض شما هیچ گاه او را نباید مسخره کنید و به او نگویید تو دیگه بزرگ شدی، تو نباید از این حرف ها بزنی، نوجوان شما را دوست دارد و شما حامی و پشتیبان او هستید.

​​



به او رسیدگی کنید نیاز ها و خواسته های نوجوان را تا آنجایی که از عهده ی شما بر می آید برآورده کنید. اگر خواسته ای از او را نمی توانید انجام دهید برای او توضیح دهید و سعی کنید او را قانع کنید هیچ گاه به او نگویید: «نه من نمی توانم این کار را انجام دهم».

اگر می بینید شما مدام پاپی و به دنبال جلب توجه شماست توجه او را به چیزهای دیگر جلب کنید او را در کلاس نقاشی، موسیقی، کلاس هایی که کار یا فنی را بیاموزد، ثبت نام کنید این گونه احساسش نسبت به خودش بهتر می شود، شما توجه او را جهت داده اید، او را سرگرم کرده اید.



يکى از نيازهاى روانى هر انسان، نياز به محبت است. نوجوان با نیاز شدید به دوست داشتن و دوست داشته شدن مواجه است. گاه این نیاز به صورت برقراری پیوندهای دوستی و گاه در خیالپردازی ها و رویاهای او نمود پیدا می کند. پدر و مادر آگاه، از مهر ورزيدن، دريغ نمى کنند و به اهميت محبت به عنوان غذاى روحى توجه دارند.آنها مى دانند که اگر نيازهاى روحی و وانى نوجوان برآورده نشود، تعادل روانى او مختل مى گردد و براى ارضاى اين نياز به شخص يا مکان ديگرى پناه مى برد. نوجوان بايد احساس کند که پدر و مادرش او را دوست دارند.

ابراز محبت با بيان کلماتى ساده اما به گرمي، مانند پسرم يا دخترم دوستت دارم. من وجود تو را دوست دارم، تو پسر يا دختر خوبى هستي صورت مى گيرد. البته ممکن است نوجوان در مقابله اين گونه رفتارها واکنشى تمسخر آميز از خود نشان دهد، ولى اطمينان داشته باشيد که نوجوان به نياز دارد و از آن لذت مى*برد.

فرزندانی که پایگاه عاطفی شان منزل باشد هرگز به سمت مواد مخدر نمی روند. اگر او ویتامین محبت را از پدر و مادر دریافت نکند به دنبال تامین آن در محیط بیرون از منزل می رود، به سراغ همسالانش می رود، او برای پذیرش در گروه همسالانش گاهی لازم است از نظرات و عقاید آنها پیروی کند پس ممکن است که آنها هر چه می گویند نوجوان قبول کند.

من می دانم که شما پدر و مادر ها چقدر گرفتار هستید اما برای فرزندتان وقت بگذارید، او را به تفریح، گردش و پارک ببرید، مسافرت بروید. هنگامي كه برای نوجوان خود وقت می گذارید او دیگر به طرف دوستان ناباب نمی رود.



در نظر داشته باشید که انسان ها، متفاوت آفریده شده اند و توانایی ها و خصوصیات شان نیز متفاوت است. بنابراین مقایسه، امری دور از منطق است.هر کسی، در زمینه خاصی، توانایی و استعداد دارد و نمی*توان انتظار داشت که دو نفر، مثل هم باشند. والدین باید اجازه دهند نوجوان، خودش باشد. والدین باید شرایطی را فراهم کنند که استعدادهای خدادادی کودکان، شکوفا شود و پرورش یابد.

متاسفانه برخی والدین مزیت یکی از فرزندان را به رخ دیگری می کشند. برای مثال می گویند از برادر یا خواهرت یاد بگیر ببین شاگرد اول مدرسه شده پس برای جلب محبت پدر و مادر تصمیم می گیرد شاگرد اول شود، اما چون در درس ریاضی و علوم ضعیف است نمی تواند موفق شود در نتیجه احساس ناتوانی می کند و فکر می کند پدر و مادرش او را دوست ندارند. بنابراین به خواهر یا برادرش حسادت می کند. حالا خودتان قضاوت کنید، آیا این رفتار شما درست است؟

والدین باید نکات مثبت فرزند اعم از رفتار، گفتار و تحصیل را تکرار کنند و از تاکید بر جنبه های منفی نوجوان به شدت بپرهیزند. چرا که تکرار نکات مثبت باعث رشد اعتماد به نفس او و ایجاد رابطه عمیق عاطفی و همچنین اعتمادسازی بین خواهد شد. فرزندان ما همه با هم متفاوت هستند و والدین باید به این نکته توجه کنند که توانمندی، استعدادها، یادگیری ها و رفتار کودکان با هم متفاوت است
.
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر