نگهبانان ثروت شاهی در دوره هخامنشی

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
یزدان صفایی

تمام مشاغل درباری، موقتی بودند به این معنا که تضمین و ثباتی برای دارندۀ آن مقام وجود نداشت؛ اگر عدم صلاحیت فرد، زیر سؤال میرفت؛ مقام سلطنتی از او اخذ و به کس دیگری واگذار میشد. برخی دیگر جنبۀ تشریفاتی داشتهاند؛ به این معنا که صاحب آن مقام، الزاماً وظیفهای متناسب با آن را انجام نمیداده است.
داریوش پیش از به تخت نشستن، «نیزهدار» کمبوجیه بود. دو تن از نزدیکان داریوش یعنی گبریاس و آسپاتینس به عنوان اسلحهداران مخصوص او بر آرامگاهش نقش شدهاند. فرزندِ سرپرست دبیرخانۀ دربار کمبوجیه، ساقی شاه بود. این عناوین، پیش از آنکه مقامی اجرایی باشند، لطفی شاهانه به شمار میآمدند تا به صاحبان آنها ارج و منزلت اعطا کند. گزنفون مورخ، بر زین نشاندنِ شاه را برای کسی که اجازۀ آن را داشت، یک امتیاز میدانست. تنها کسانی مشمول این القاب میشدند که در حلقۀ پیرامون شخص شاه جای داشتند. این حلقه یا دایره خود دارای مراتبی بوده است؛ اعضای قوم-طبقۀ حاکم میتوانستند وارد حلقههای درونیتر شوند و در نتیجه به شاه نزدیکتر شوند یا آنکه با ارتکاب خطا، از او دور شده و حتی القاب خود را از دست بدهند.
جدای از این القاب و عناوین تشریفاتی، دربار هخامنشی، دارای مقامهایی اجرایی نیز بود که کارکرد مشخصی داشته باشند، مهمترین آنها در ادامه معرفی میشوند:

ولیعهد:
در طول دورۀ هخامنشی، قاعدۀ یکپارچهای برای انتخاب ولیعهد دیده نمیشود اما میتوان گفت که دختران نمیتوانستهاند ولیعهد بشوند این پسران شاه بودهاند که به این مقام میرسیدند. پسر بزرگتر نسبت به دیگران ارجحیت داشت اما این قاعده عمومیت نداشت چرا که خشایارشا پسر بزرگ داریوش نبود اما به عنوان ولیعهد پس از او به تخت نشست. پسرانِ زنِ رسمی شاه نیز همین وضعیت را داشتند چرا که با وجود ارجحیت، هموارد این پسرِ زن رسمی نبود که به این مقام میرسید. در صورتی که شاه فرزند پسری نداشت، فرد قدرتمندی از اشراف قومطبقۀ حاکم، به عنوان جانشینِ شاه پیشین به تخت مینشست.

زنان درباری:

مادر شاه، از شخصیتهای مهم دربار بود، جایگاه مهم بعدی نزد شاه در اختیار همسر او بود. شاه زنان غیر عقدی نیز داشت. در منابع یونانی غالباً از زنان درباری، تصویری همراه با مفاهیم فریبکاری، توطئه، کینهتوزی ارائه شده است اما اسناد مرکزی امپراطوری یعنی الواح تخت جمشید، زنان سلطنتی را بسیار پرقدرت، فعال، و خارج از فضای مخوفی به نام حرمسرا که ساخته و پرداختۀ منابع یونانی بود؛ نشان میدهند. زنان غیر درباری نیز مانند مردان به اشتغال مشغول بوده و مزایای اشتغال خود را دریافت میکردند.

کلیارک:
از مقام «کلیارک» به واسطۀ منابع یونانی با آن آشنا هستیم؛ این لقب را احتمالاً باید با «هزار پَتیش» در فارسی باستان به معنای «فرمانده هزار سرباز» یکسان بدانیم که باریابی به حضور شاه به واسطۀ او انجام میشده است. کلیارک هم مانند همۀ بلندپایگان دیگر به شخص شاه وابسته بود و در مسافرتها او را همراهی میکرد. دارندۀ این مقام ممکن است همان کسی باشد که در نقشبرجستههای تخت جمشید، برابر شاه به حالت کُرنش ایستاده و دست راستش را جلوی دهانش گرفته است.

ساتراپ:
استاندارانی بودهاند که امینت، قدرت و تسلط دربار مرکزی را تأمین میکردند. غالباً از میان قوم-طبقۀ حاکم انتخاب میشدند. ساتراپها نیروی نظامی داشتند که به منظور دفع شورش احتمالی و ادارۀ استان در اختیارشان گذاشته شده بود. بعضاً مقام استانداری از پدر به پسر به ارث میرسید ولی این موضوع عمومیت نداشت. این سیستم استانداری که برخلاف هرودوت، بنیادگذارش را نباید داریوش بدانیم؛ بعداً توسط اسکندر و جانشینان او نیز تداوم یافت.

بازرسهای شاه:
وجود دربارهای کوچک در استانها، موجب نیاز مرکز به نظارت بر پیرامون خود میشد. گزنفون آغازِ به کارگیری بازرسها را به عصر کورش نسبت میدهد. در منابع یونانی از تعبیرِ «چشم شاه» برای اشاره به این بازرسهای ویژه استفاده شده است.
خزانهدار شاهی:
خزانهدار را مورخان یونانی، «نگهبان ثروت شاهی» نامیدهاند. به واسطۀ متونی که اغلب به زبانِ عیلامیِ هخامنشی به روی الواح تخت جمشید نوشته شدهاند از پرداختهای دستگاه سلطنتی، به کارگران، کارگزاران امور مذهبی و کارمندان آگاه هستیم. خزانۀ شاهی که باید بسیار پرشکوه بوده باشد؛ منبع این پرداختها و همینطور تأمین کنندۀ حفظ نظم کشور و هزینههای لشگری بود.

مغان:
از الواح باروی تخت جمشید میدانیم که آنها وظیفۀ انجام مناسک دینی را بر عهده داشتهاند. این اسناد مرکزی تأییدی بر وجود و حضور آنها در قلب امپراطوری هستند. منابع یونانی، وظایفی چون تعبیر خواب، انجام مراسم پیشکشی و قربانی، تربیت کودکان، ستارهبینی و… را به آنها واگذار کردهاند. برخی آثار هنری از گوشه و کنار امپراطوری، آنها را در حال اجرای مناسک دینی نشان میدهند.

گارد شاهی:
گزنفون ایجاد یک گارد محافظ ده هزار نفره برای نگهبانی از کاخهای سلطنتی را به شخص کورش نسبت داده است. این افراد نیز همانند کلیارک شاه را در شکار یا سفرهایش همراهی و در واقع پاسداری میکردند. در میان مورخان کلاسیک، شکوه و جلال این دسته از نظامیان به نحو خاصی تشریح شده است به نحوی که از دیگر نظامیان هخامنشی متمایز گشتهاند و قلب سپاه هخامنشی به شمار میرفتند. ممکن است که کلیارک فرماندهی گروه نخبهای شامل هزار نفر از همین افراد گارد شاهی را نیز عهدهدار بوده باشد.

پزشکان دربار:
پزشکان درباری به خاطر ذات شغلشان همواره قابلیت این را داشتهاند که به شخص شاه بسیار نزدیک بشوند. منابع کلاسیک یونانی به طرز شگفتانگیزی پزشکان یونانیِ دربار را به شاه هخامنشی نزدیک میدانند. یکی از این پزشکان درباری، کتسیاس نام دارد که یکی از مشهورترین مورخان نیز هست. تداوم و تکرار داستان پزشکانی یونانی که به شاه خدمت کرده و به او نزدیک شدهاند؛ مورخ را به این نتیجهگیری سوق میدهد که با طرحی داستانی روبهرو است که طی آن، پزشکی از یونان به اسارت به دربار آورده میشود، شاه یا خانوادهاش را درمان میکند، در گروه مقربانِ شاه وارد میشود و در نهایت یا به جهان یونانی یا به دربار خیانت میورزد. آنچه که معلوم است در دربار پزشکان مخصوص وجود داشتهاند اما در اهمیت این مقام به ویژه پزشکان یونانی میبایست تردید نمود.
بدیهی است که مقامها و القاب اداری- سلطنتیِ ریز و درشت دیگری در دورۀ هخامنشی مستند هستند در این گفتار کوتاه، تلاش شد تا مهمترین آنها به اختصار ارائه گردد.

————-
چاپ شده در :
روزنامۀ جام جم، سهشنبه، ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، صفحۀ ۱۰
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر