نگاهی کامل به سلسله علویان ازظهور تا سقوط

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
علویان
« 421- 250 ق / 1030 - 864م»
با آن که قیام صفاریان و جنگ های یعقوب و عمرو، بغداد را از نزدیک مورد تهدید قرار می‏داد، شورش صاحب الزنج هم موجب تزلزل اجتماعی قدرت خلفا می‏شد؛قیام علویان زیدی در طبرستان و گیلان منجر به ایجاد دولتی انقلابی و پر تحرک در آن نواحی شد که هدف های شیعی و زیدی را دنبال می‏کردند.از نظر خلفای عباسی این قیام، پیش از واقعه یعقوب لیث صفاری و صاحب الزنج اساس خلافت را تهدید می‏نمود. زیرا قیام علویان در واقع قیام بر ضد مسوده - آل عباس - و متضمن بیرون آوردن علم های سفید - شعار مخالفان عباسیان - و در حقیقت اعلام مخالفت با اساس خلافت آن ها بود.خلافت عباسی و مخالفان سرسختشالبته کج مآبی ها و بد سیرتی های خلفایی همچون متوکل، در این سال ها موجب سرخوردگی عامه مسلمین از دستگاه خلافت عباسیان شده بود.به علاوه، غلبه امیران ترک و حکام اطراف، به تدریج از خلافت بغداد جز شبح بی جانی باقی نگذاشته بود.به همین سبب قیام علویان زیدی در سرزمین طبرستان و گیلان، همچون قیام ابومسلم مروزیدر خراسان، نشانه‏هایی از تلاش مسلمین برای تبدیل خلافت و روی کار آوردن آل ابی طالب، به جای آل عباس جلوه می‏کرد.از همین رو، هم طاهریان و هم صفاریان، مبارزه خود را با این علویان نشانه‏ای از خوش خدمتی خویش به آل عباس جلوه می‏دادند.چنان که سامانیان هم، در دفع آن چه نزد خلیفه بغداد فتنه و خروج مخالفان خلافت تلقی می‏شد، مجاهدت خود را به مثابه سعی در تقویت و تحکیم اساس خلافت عباسی، و مبارزه با آن چه که بنیاد مذهب عامه اهل سنت را تهدید می‏کرد، وانمود می‏ساختند.و این همه، نشان داد که به وجود آمدن دولت علویان در طبرستان بیشتر از تمام حوادث تکان دهنده دیگر آن ایام در نزد خلفای بغداد مایه تهدید بود.هر چند نهضت زیدیه به سبب تفکر خاصش نسبت به جواز خروج امام، خود خالی از تفرقه و تزلزل دایم نبود. خلیفه عباسی, المستعین که در آن سال ها، هم از جانب ترکان سپاه، و هم از سوی مدعیان خلافت نگران بود، قیام زیدیان را در طبرستان به شدت مایه دغدغه خاطر یافت.حکومت یکصد و هفتاد سالة علویانعلویان در طول یک صد و هفتاد سال کم و بیش در تاریخ سیاسی و اجتماعی طبرستان موثر واقع شدند. هر چند با گذشت زمان جانشینان آنان به تدریج از داعیه‏های نخستین دور شده, تنها ظاهر و شکل شعارگونه‏ای از آرمان های اولیه را نگه داشتند ،اما دامنه نفوذ این عقیده به تدریج از مرزهای طبرستان، گیلان و دیلم پا بیرون نهاد و مردمان سایر بلاد نیز آیین علویان را پذیرا شدند.در هر حال امارت زیدیه در دیلم و گیلان همچون امارت ایشان در طبرستان, قربانی منازعات داخلی و اختلاف های مذهبی شد، خاصه آن که, این بار، بر خلاف گذشته, علاقه عموم مردم در حمایت و تأیید آن ها رو به کاستی گذاشته بود.این که غلام خدمتکاری به نام عمید، توانست بر ضد مولای خود سید ابوطالب معروف به «الثائر» فتنه‏ای راه بیندازد و «مردم گیلان بدو پیوستند و سید را باز گذاشتند»، ضعف و تزلزل اعتقاد عامه را در حق آن ها نشان می‏دهد.به همین سبب حتی غلبه بعضی داعیان یا مدعیان رهبری، در ادوار بعد هم، نتوانست استمرار مذهب «زیدیه» را در این نواحی تضمین نماید.طریقه اسماعیلی و مذهب امامی که از عهد ناصر کبیر فعالیت تبلیغی آن ها قابل ملاحظه شده بود، نقش عمده‏ای در تضعیف مذهب زیدیه در این نواحی ایفا کرد.دستگاه خلافت و قیام حسن بن زیدوحشت و اضطرابی که از قیام حسن بن زید در طبرستان «250 ق / 864 م» در بغداد به وجود آمد ظاهراً بیشتر ناشی از آن بود که اندکی پیش از قیام طبرستان، زیدیه در کوفه و واسط هم، به رهبری ابوالحسین یحیی بن عمر- نواده زیدبن علی و معروف به قتیل شاهی - قیام خونینی به راه انداخته بودند (رجب 250 ق / آگوست 864 م).یحیی هم مثل حسن بن زید در تهیه خروج خویش دعوت به «الرضا من آل محمد» کرده بود و همچون وی در بیعت, غیر از الزام تمسک به کتاب و سنت؛ اقامه عدل، اعانت مستضعفان و نصرت اهل بیت را در استرداد حق از غاصبان طلب می‏کرد.این که تعداد زیادی از اعراب هم با زیدیه در کوفه و واسط بر یحیی گرد آمدند و به خصوص این که در بغداد، تختگاه خلیفه هم جمع کثیری از عامه، دعوتش را با علاقه اجابت کردند، خلیفه عباسی, المستعین و اطرافیانش را از قدرت زیدیه وحشت زده کرد، چنان که بعد از شکست و قتل یحیی که به وسیله محمد بن طاهر انجام شد، تأسف و تأثر زیادی را در میان مردم در پی آورد.مرثیه‏های بسیاری را که در سوگ او سروده شد, و متضمن لعن و نفرین نسبت به قاتلان وی و الهام بخش شاعران عصر بود، به قدری شدید و جدی بود که خلیفه و طاهریان هیچ یک جرأت نکردند سر بریده او را به نشانه پیروزی در معرض تماشای عموم بگذارند. همین مطلب از یک سو، تزلزل خلیفه و نزدیکانش را در برخورد به غائله زیدیه نشان می داد و از سوی دیگر، ناخرسندی عموم مردم از خلافت عباسیان را بر ملا می ساخت.ظهور علویانِ دیگر مثلمحمد بن جعفر علوی در ری «250 ق / 864 م» که دعوت به «الرضا» نیز می‏کرد و حسین بن محمد, معروف به کوکبی, در قزوین، که عامل خلیفه را از آنجا بیرون راند، و همچنین قیامهایی که توسط علویان در نینوا، مکه و کوفه «251 ق / 865 م» برپا شد، خروج زیدیه را در طبرستان برای خلیفه و طاهریان به شدت مایه دغدغه و اسباب دل نگرانی ساخت.استحکام قدرت طاهریانبه هر حال با توسعه نفوذ طاهریان در طبرستان که به دنبال دفع فتنه مازیار، خروج یحیی و رفع تهدید برخی حکام محلی جبال طبرستان حاصل شد، قدرت طاهریان در قسمت عمده طبرستان که حتی در شهرهای جلگه‏ای آن یعنی؛ آمل، ساری، کلار و رویان نیز تا آن زمان غالباً فقط تسلطی اسمی به نظر می‏رسید، استحکام یافت و عمال آنها در این شهرها در اخذ صدقات و رسوم از رعایا و در جمع خراج از حکام جبال یکه تاز ماندند.فرمانروایان علویانسید محمد بن ابراهیم علوی250 ق / 864 مدر زمان والی طاهریِ طبرستان، سلیمان بن عبدالله از نوادگان طاهر که در جرجان می‏زیست و امارت طبرستان را از جانب محمد بن طاهر که امارت خراسان در دست او بود، به وی محول شده بود،نایب و پیشکار ستم پیشه‏اش محمد بن اوس بلخی، ظلم و بیداد را در منطقه از حد گذراند و موجب ناخرسندی شدید مردم شد. بالاخره در کلار و چالوس دو برادر به نام محمد جعفر، پسران رستم، که هر دو از نام آوران ناحیه و همچنین مورد اعتماد و قبول مردم بودند، در این باره به معارضه پرداختند.پسران رستم و سرکردگان دیلم که خود را بر ضد نظام عباسیان، آماده قیام یا ملزم بدان می‏دیدند، با مشاهده زهد و پارسایی نمایانی که در رفتار سادات و خویشانی از علویان ولایت که از مدت ها پیش غالباً از خوف خلفا و عمال آنها به این نواحی دور دست پناه آورده بودند، در آنها به چشم اعتماد و احترام می‏نگریستند و همین طور به خاطر مظلومیتشان، نسبت به آنان احساس همدردی و همدلی می‏کردند.بیعت با سید محمد ابراهیم علویاز این رو با اهالی سایر روستاهای مجاور به نزد سید محمد ابراهیم علوی، از اخلاف زید بن حسین «ع» و از داعیان و علمای زیدیه که در آن ایام در ناحیه رویان اقامت داشت، رجوع کردند واز او خواستند تا بیعت آن ها را بپذیرد و رهبری آنان را در محاربه طاهریان قبول کند، تا بدین وسیله مسلمانان ولایت به برکت او از دست این ظالمان خلاصی یابند.وی این دعوت را نپذیرفت، اما آن ها را به نزد خویشاوند و شوهر خواهرش، سید حسن بن زید علوی، رهنمون کرد که به قول وی «شجاع و کافی و عالم و حرب ها دیده و وقایع و حوادث را پس پشت کرده» و در آن زمان در ری اقامت داشت.سید محمد بن ابراهیم در این باره نامه‏ای به سید حسن نوشت و از او تقاضا کرد تا اهالی طبرستان و دیلم را در این باره یاری رساند.حسن بن زید« 270- 250ق / 884 - 864 م»حسن بن زید بن اسماعیل، بنیانگذار علویان زیدیه، در ری اقامت داشت که بنا به توصیه سید محمد بن ابراهیم علوی، اهالی و بزرگان دیلم و طبرستان با وی بیعت کرده او را به فرماندهی خود در نبرد با طاهریان و عمالشان در منطقه برگزیدند.اعیان و بزرگان دیلم، کلار و رویان در قریه سعید آباد به استقبال حسن بن زید رفتند «رمضان 250 ق / مارس 884 م» و با او بیعت نمودند که به دنبال این بیعت، عُمالِ محمد بن اوس و گماشتگان طاهریان را از سرزمین خویش بیرون راندند.این بیعت مانند آن چه که در مورد خلفا مرسوم بود، با قبول متابعت کتاب، سنت و اقامه امر به معروف و نهی از منکر بود که سید در عید رمضان آن سال، به دنبال اخذ بیعت، در کجور به مصلی رفت و در پایان نماز عید، خطبه‏ای متضمن بر قبول رهبری خواند.در همین ایام بزرگان دیلم و همچنین اسپهبدان جبال نسبت به او اظهار فرمانبرداری می‏کردند تا این که قدرتش، مدت کوتاهی بعد از ورود به رویان و پایدشت، تقریباً بلا منازع شد و سید حسن به قول ابن اسفندیار «به موافقت اهل طبرستان دل قوی شد».منازعات با طاهریان بر سر ریدر طی این گیر و دار که عمال طاهریان از هر جا رانده و اخراج می‏شدند, به سلیمان بن عبدالله ملحق می گشتند و سرداران دیلم و اسپهبدان جبال نیز به امام علوی می‏پیوستند.در جنگ هایی که در آمل و ساری روی داد، عاقبت سپاه سلیمان بن عبدالله منهزم شد و سلیمان ناچار زن و فرزند خویش را رها کرده، متواری گردید.به دنبال این پیروزی سید حسن برای ولایات طبرستان از جانب خود، حکام تازه‏ای تعیین کرد و به نواحی دماوند، فیروزکوه و نواحی ری نیز داعیانی گسیل نمود تا این که در اندک مدتی از تمامی مردم طبرستان برای خود بیعت گرفت.در این هنگام, لشکری به ری فرستاد و عمال طاهریان را نیز از آن دیار بیرون راند. ولایت ری را نیز به محمد بن جعفر طالبی که در آن جا به مخالفت طاهریان برخاسته بود، واگذار کرد، اما چون اهل ری از سیرت جعفر طالبی رضایت نداشتند، عاقبت در برابر سپاهی که طاهریان جهت استرداد ری گسیل کردند، از عهده مقاومت بر نیامد و اسیر شد.به این ترتیب ری بار دیگر به دست طاهریان افتاد، اما سید علوی، نیروی تازه‏ای برای تسخیر آنجا فرستاد تا این که سرانجام شهر ری به قلمرو امام زیدی پیوست.بالاخره به دنبال غلبه نهایی بر طاهریان در «ذی الحجه 250 ق / ژانویه 865 م»، سید حسن یک چند ساری را تختگاه خویش ساخت و اسپهبدان جبال هم که از طاهریان حمایت کرده بودند و یا در طول جنگ سید حسن با طاهریان، بی طرف باقی مانده بودند، پس از شکست نهایی آنها با سید از در مطاوعت و معذرت خواهی درآمدند.سید حسن که تمام طبرستان را بدون معارض یافت، فرمان داد تا به تمام نواحی قلمرواش نامه بنویسند تا در همه جا مطابق مذاهب شیعه «در بانگ نماز، خیرالعمل گویند»،بسم الله را در نماز به جهر ادا نمایند و در نماز صبح قنوت واجب دارند.او همچنین طبق اعتقاد معتزله‏ای که مذهب زیدیه نیز با آن توافق داشت، در مبارزه با قول اهل سنت که کلام الله را غیر مخلوق می‏دانستند، سختگیری هایی به جا آورد.علویان طبرستان قدرتی دربرابر خلافت عباسیبدین گونه در طبرستان، حکومت علویان با قیام حسن بن زید، پا گرفت و امامت زیدیه در آن جا مبارزه با کسانی را که به تعبیر آن ها «هوادار مسوده» و در واقع طرفدار عباسیان و اهل سنت محسوب می‏شدند وجهه همت ساخت و در عقوبت و نکال آن ها اهتمام تمام به جا آورد، چنان که قلمرو علویان در طبرستان به قلمرو خلافت جدیدی تبدیل شد که مدعی خلافت عباسیان و معارض آن ها بود و در واقع خود را نه با طاهریان و سامانیان ، بلکه با عباسیان رو به رو می دید.به هر حال وقتی که طبرستان به تصرف سید درآمد، سپاهی به حدود جرجان فرستاد «ذی الحجه 253 ق / دسامبر 867 م» که این سپاه به هر جا می‏رسید، مورد استقبال و اظهار علاقه مردم واقع می‏شد.چندی قبل از آن نیز به دنبال فتح ری، ولایت قزوین، زنجان و ابهر با مساعدت جستان بن وهسودان، امیر دیلم، به قلمرو او ملحق شد «252 ق / 866 م» و سادات و علویان از حجاز، شام و عراق به درگاهش روی آوردند.به این ترتیب, قدرت حسن بن زید برای خلیفه بغداد به شبح هول انگیزی تبدیل شد.مرگ محمد بن عبدالله طاهر در بغداد «ذی الحجه 253 ق / دسامبر 867 م» وغلبه زیدیان بر جرجان که سرانجام به فرمانروایی محمد بن طاهر امیر خراسان در آن ولایت خاتمه داد «257 ق / 870 م»، حسن بن زید را با آن که چندین بار از سپاه خلیفه شکست خورده بود، قدرت فوق العاده‏ای بخشید.با این که غلبه یعقوب لیث صفاری بر نیشابور موجب پایان گرفتن کار طاهریان در خراسان شد «259 ق / 872 م»، ولی موضع او چنان استواری پیدا کرد که حتی به رغم لشکرکشی یعقوب به طبرستان که منجر به انهدام سپاه سید شد، باز تزلزلی در ارکان فرمانروایی‏اش پدیدار نشد چنان که خلیفه هم که خود با ماجراجویی های یعقوب و شورش های صاحب الزنج درگیر بود، در برابر توسعه روز افزون قدرت سید حسن، نتوانست کاری از پیش ببرد.منازعات علویان طبرستان با همسایگانشانباری علویان زیدیه مذهب, که به دعوت شورشگران طبرستان و برای رهایی مردمان آن دیار از مظالم عمال آل طاهر به آن ولایت رفتند، در طی مدت بیست سال چنان قدرتی پدید آورد که مدت ها مقاومت شورشگران و مدعیان نیز نمی‏توانست آن را متزلزل سازد و حتی جنگ و شکست هم که گاه منجر به متواری شدن سید حسن می‏شد، هرگز مانع از احیاء قدرت و تجدید حیات سریع آن نمی‏شد.طغیان ها و تحریکات دیلمیان و حکام ری و لاریجان و اسپهبدان جبال هم که در سال های آخر عمر سید حسن در فرو نشاندن آن ها مصروف شد، از حیثیت و قدرتش نکاست و شدت و خشونت او در تنبیه و عقوبت یاغیان اطراف، تا بدان جا کشید که دست و پای هزاران تن از راهزنان دیلم را در گرگان برید.در پایان عمر، بیماری در اندامش پدید آمد که تا یک سال نتوانست بر اسب سوار شود که سرانجام در اثر همان بیماری وفات یافت «رجب 270 ق / ژانویه 884 م».در عهد او یک بار راهزنان دریایی روس در آبسکون پیاده شدند که وی در دفع آنها به جد کوشید، چنان که تمامی راهزنان را کشت.حسن بن زید ، داعی اول چگونه آدمی بود ؟سید حسن که در مدینه به دنیا آمد و قسمتی از عمر خویش را در ری گذراند، در بین علویان به«داعی الی الحق» و «داعی اول» ملقب شد.چهره ی خشن ؛ چنان که چند تن از علویان و خویشان خود، از جمله سید حسن عقیقی را به سبب آن که در ساری جمعی را به بیعت خویش دعوت کرده بود، بدون ملاحظه به قتل رساند و در گورستان گبرکان دفن کرد.کسانی را که در آمل نزد او به نفاق منسوب بودند، با تظاهر به بیماری و نزدیک بودن مرگ خویش واداشت تا مخالفت باطنی خود را آشکار سازند؛ سپس به همین اتهام، تمامی آن ها را در جامع شهر به قتل رساند.همچنین یک بار شهر چالوس را به دلیل آن که در برابر دشمنش یعقوب لیث صفاری، مقاومت نکرده بودند، به آتش کشید و زمین های مردمان را به دیالمه بخشید.چهره ی مهربان ؛ ولی با وجود این همه، خشونت ، در جلب و استمالت قلوب خلق، جوانمردی و بخشش را نیز همچون وسیله‏ای مؤثر به کار می‏برد.در مورد سلیمان بن عبدالله طاهر که در نبرد با سید مغلوب شده, زن و فرزندانش در طبرستان به جا مانده بودند، با ارسال آن ها به نزد سلیمان، سیرت جوانمردانه‏ای از خود نشان داد.گویند درباره ی شاعری متملق که خشم او را برانگیخت, اگرچه یک بار با خشونت با وی رفتار کرد، اما در عوض, بار دیگر با قبول عذر خواهی شاعر، مایه خرسندیش را فراهم ساخت.شکوه و جلال او شاهانه و درخور خلفای بزرگِ گذشته بود.گویند چون پای در رکاب می‏کرد، سیصد علوی شمشیر زن بر می‏نشستند و موکب او را همراهی می‏کردند.وی اهل فضل و ادب بود، در شعر و نقد آن, قریحه‏ای عالی داشت، افزون بر این, در فقه نیز متبحر بود و در آن باب نیز کتاب هایی مطابق با مذهب زیدی تصنیف کرد.با مرگ سید حسن، خلافت زیدیه به حکم وصیت او به برادرش محمد بن زید منتقل شد.

بعد از رحلت امام چهارم، علی بن حسین، امام سجاد، گروهی از شیعیان اومعتقد به امامت فرزندش زید شدند. زیدبن علی در زمان هشام بن عبدالملک (105تا 125 هجری قمری) در سال (122 هجری قمری) بر عامل او ( یوسف بن عمر ثقفیحاکم کوفه) خروج کرد، اما قیام وی سرکوب شد و به شهادت رسید. پس از زید،یحیی (پسرش) به خراسان گریخت و در ناحیه ی جوزجان ( بین بلخ و فاریاب)قیام کرد.
نصربن سیار (حاکم خراسان) مسلم بن احوزمازنی را به جنگوی فرستاد. مسلم یحیی را کشت و سر او را نزد ولیدبن عبدالملک (125 تا 129هجری قمری) فرستاد. جسد یحیی بن زید تا قیام ابومسلم خراسانی (129 ه.ق) بردار بود. وی آن را از دار پایین آورد و به خاک سپرد. مشهد او در جوزجان(نزدیک شهر سرپل یا ساری پل) زیارتگاه است. گویند مرگ یحیی بن زید به حدیدر مردم خراسان اثر گذاشت و آنان را غمگین کرد که در آن سال هر چه پسر درخراسان زاده شد، یحیی یا زید نام نهادند.
پس از مرگ زید، پیروان او به چند گروه تقسیم شدند که معروف ترین آنان ادریسیه، حسنیه و قاسمیه بودند.
ادریسیه

پیروانادریس بن عبدالله بن حسن بن علی بن ابی طالب بودند که از سال 112 تا 375هجری قمری بر مراکش و شمال آفریقا حکومت کردند و اولین دولت مستقل شیعه یعلوی در اسلام به شمار می روند.
قاسمیه

اصحابقاسم بن ابراهیم بن طباطبا الرسی بودند. اینان دولت ائمه ی رسی (از سال280 تا 570 هجری قمری) را در یمن پایه گذاری کردند. اکثر مردم یمن زیدیهستند و امام زیدی یمن امام محمد البدر تا جمهوری یمن در صنعا می زیست.
حسنیه

یاران حسن بن زید بن حسن بن علی بودند که دولت شیعیان علوی مازندران را تاسیس کردند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر