نگاهي به تاریخ با شکوه و 7000 ساله ایران

GULF 4 PERSIAN

سرپرست تالار
2014-03-13
701
653
0
34
سوزیانا-اندیمشک
ایران واقعی دارای یک تمدن کهن هفت هزار سالة بسیار پیشرفته و انباشته از آثار کهن هنری و صنعتی است؛ ولی در اسناد تاریخی موجود، تمدن ایرانی از دوهزار و پانصد سال پیش و از ظهور کورش و سلسلة هخامنشی آغاز و تعریف می‌شود و در خلال آن مدعی می‌شوند که ظهور هخامنشیان با اهدای آزادی، نیک‌اندیشی و حقوق بشر برای ایرانیان و حتی جهانیان، برابر است و به‌طور غیرمستقیم القاء می‌کنند که ایرانیان و مردم شرق میانه پیش از ظهور کورش، وحشی، نادان، متجاوز و از این قبیل بوده‌اند. درحالی‌که یافته‌های موجود باستان‌شناسی در موزه‌های جهان، خلاف این را ثابت می‌کند. کشف پاسخ این پرسش می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین محرک‌های بازبینی بنیان تاریخی ایران شود. در ایران کهن پیش از هخامنشیان، حضور ده‌ها ملت و تمدن پیشرفته را شاهدیم که دولت‌های این واحدهای ملی - چنان‌که یافته‌ها نشان می‌دهد - پیرو شکوه و جلال افراطی نبوده و همچون امپراتوری هخامنشی، ساختار مرکزیت نظامی نداشته‌‌اند، تاریخ از ستیزه‌های دراز مدت و سراسری بین آن‌ها نشانی نمی‌آورد و بیشتر منازعات باستانی در ایران کهن در محدودة برخورد تمدن‌های حاشیة غربی ایران با تمدن‌های آشور، سومر و بابل و بین‌النهرین فرض می‌شود. بدین‌ترتیب در آغاز هزارة نخست پیش از میلاد، ترکیب قومی وملی مردم ایران - که هنوز برقرار است - 2500 سال پس از استقرارهای نخستین و دست‌‌کم 500 سال پیش از ظهور هخامنشیان کامل می‌شود که از دیرهنگام، ترکیب صلح و همزیستی بوده است. که به احتمال بسیار در صورت ادامة رشد تاریخی و منظم خود ترکیب قدرتمندی از اتحاد ملت‌های همجوار، در محدودة جغرافیایی معینی پدید می‌آوردند که رشد طبیعی و بی‌تنش آن‌ها، تمدن مستقلی را بنیان می‌گذارد؛ و براساس روند دوهزار سالة پیش از هخامنشیان، منطبق با امکانات طبیعی ملی و قومی و احکام جغرافیایی متحول می‌شد و اگر این مدنیت و در مجموع مدنیت بین‌‌‌‌‌النهرین باستان - که فرهنگ و تمدن جهان به آن مدیون است - به‌دست هخامنشیان برچیده نمی‌شد، این تمدن که 5000 سال پیش، قوانین اجتماعی را مدون کرده بود، بی‌شک در رشد بعدی خود، فلسفه، حکمت و علوم را نیز پایه‌ریزی، می‌کرد و خرد بشری به مبنای غرب منتقل نمی‌شد. به‌سادگی ولی با استحکام می‌توان اثبات کرد که درپی ظهور و تسلط سلسلة غیر ایرانی هخامنشی بر ایران کهن ده‌ها تمدن و تجمع در ایران و شرق میانه نسل‌کشی کامل شده‌اند و رشد ملی در این سرزمین و منطقه متوقف شده است. کنکاشی مختصر در تاریخ 1200 سالة ایران پیش از حملة اعراب گواهی می‌‌دهد که در سراسر آن دوران، هیچ اثری از حضور اندیشه و عمل ملی در حوزه‌های اقتصاد، سیاست و فرهنگ دیده نمی‌شود. مردم ایران کهن، این دوران دراز را در اختفای عمومی به‌سر برده‌‌اند و چنین است که ایرانیان تا سدة دوم پس از حملة اعراب از معرفی حتی یک چهرة جهانی در تمامی رده‌های حکمت باستان عاجز می‌مانند و اسناد فرهنگی جهان حتی یک برگ مکتوب را، که از سوی ایرانیان به فرهنگ بشری افزوده باشد، نمی‌شناسد. آشکار است که ایرانیان پس از حضور هخامنشیان تا قرن‌های نخستین هجری به سبب گستردگی و عمق ضربة سهمگین وارد آمده و فقدان فضای مناسب برای ارائه اندیشه، به عرصة تألیف، حکمت و خرد بومی و ملی وارد نشده‌اند. در هیچ زمانی از این دوران طولانی، نشانی از همکاری اقوام کهن ایران با حکومت مرکزی دیده نمی‌شود و متجاوزان غیر ایرانی تا ظهور اسلام، جز تضعیف و تخریب توانایی‌های اقوام دیرین ایران کهن، نقشی ایفا نکرده‌اند. بیگانگی در بین ملل مغلوب ایران کهن و امپراتوری‌های مسلط تا بدان حد بوده است که اقوام ایرانی در تمام این دوران طولانی حتی به تقابل و تدافع ملی در برابر مهاجمان برنخاسته‌اند و کار دفاع از سرزمین غصب شده برعهدة حکومت مرکزی بوده است و این پدیده‌ای است که در تاریخ پس از اسلام تکرار نمی‌شود. مغولان به‌رغم اعمال بیشترین خشونت و خون‌ریزی در سراسر مسیر خود، بارها با مقاومت ملی، مردمی و حتی فردی روبه‌رو بوده‌اند؛ درحالی‌که اعراب با نیرو و تجربة ناچیز نظامی، بدون برخورد با مقاومت ملی از سراسر ایران گذشته‌اند. تنها پس از اسلام و با فروپاشی نظام سلطه‌های بیگانه است که ملل پامال شده و مغلوب ایران کهن، بار دیگر جان می‌گیرند و در کم‌تر از سه سده در عرصه‌های گوناگون سیاست، ادب، اقتصاد و علوم، نام‌آورانی به فرهنگ جهان عرضه می‌کنند پی‌نوشت‌ها: 1. لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ص 9. 2. نگهبان، عزت‌الله، «ظروف فلزی مارلیک»، ص 14. 3. واندنبرگ، «باستان‌شناسی ایران باستان»، ص 134. 4. همان، ص 134. 5. ر. گیرشمن، «ایران از آغاز تا اسلام»، ص 66. 6. پیرنیا، حسن، «ایران باستان» صص 157، 226 و 227. 7. توین‌بی، «تاریخ تمدن»، ج هفتم، ص 606، پانویس سوم متن اصلی. 8. م.آ. دندامایف، «تاریخ تمدن‌‌های آسیای مرکزی، بخش اول از جلد دوم، ص 17. 9. آیلی کورت هخامنشیان، ص 27. 10. پورپیرار، ناصر، «دوازده قرن سکوت» کتاب‌ اول برآمدن هخامنشیان. 11. گیرشمن، همان، صص 141 - 142. 12. شهبازی، شاپور، «کورش بزرگ» صص 319 - 320. 13. لوی، حبیب، «تاریخ یهود ایران» ج اول، ص 64. 14. عهد عتیق، اول پادشاهان، 29 -‌14: 10. 15. عهد عتیق، دوم پادشاهان، 17 - 1: 25. 16. لوی، حبیب، همان، صص 203 - 201. 17. همان، ص 224. 18. عهد عتیق، ارمیا، 40 - 21، 16 - 11، 3- 1: 50. 19. عهد عتیق، اشعیا، 14 - 16: 41. 20. عهد عتیق، ارمیا، صص 42 -41، 9 - 10،‌ 3-‌1: 50. 21. پیرنیا، حسن، همان، صص 383 - 384. 22. عهد عتیق، اشعیا، 4 - 1: 45. 23. کورش گل نبشته، سطرهای 12 و 26. 24. بویس، مری، «تاریخ کیش زردشت» ج دوم، ص 98. 25.عهد عتیق، عزرا، 23 - 22: 36. 26. لوی، حبیب، «تاریخ یهود ایران» ص 16..
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر