بر اساس سخنان حضرت حق در قرآن، آنچه سبب کامیابی و سعادت آدمی است بر دو رکن اصلی ایمان و عمل صالح استوار است. تأکید بر این دو در شمار زیادی از آیات قرآن به وضوح دیده میشود. لکن باید توجه داشت که صرف انجام اعمال نیک برای رسیدن به سعادت کافی نیست بلکه تداوم و بقای آن تا روز رستاخیز بسیار مهم و حیاتی خواهد بود.
چه بسا افرادی که در طول عمر کارهای شایسته ی بسیاری انجام دادهاند لکن نتوانستهاند آنها را به عنوان توشه با خویش به آخرت برند و به علل مختلف اعمالشان نابود گشته و در اصطلاح «حبط» شدهاند.
در این مجال به بررسی اهمیت این مسئله در اسلام و بیان علل از بین رفتن اعمال نیک اشاره خواهد شد.
معنای احباط
با در نظر گرفتن این نکته که تداوم اعمال انسان رابطهای مستقیم با بحث «حبط اعمال» دارد، شایسته است به بررسی اجمالی معنای آن پرداخته شود.
احباط از ماده ی «حبط» به معنای باطل ساختن و از بین بردن میباشد.
در اصطلاح احباط به معنای آن است که گناه موجب از بین رفتن طاعت و ثواب گردد.
1 ـ زمانی که عمل تنها جنبه ی دنیوی داشته باشد. طبیعتا چنین اعمالی هیچ گونه آثار اخروی از خود به جای نخواهند گذاشت. همچنانکه خداوند سبحان میفرماید:
«وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً»؛«و به هر گونه كارى كه كردهاند مىپردازیم و آن را [چون] گَردى پراكنده مىسازیم». (فرقان/23)
واژه «عمل» به معنی هر کاری است که با قصد انجام میگیرد. کلمه «هباء» به معنای خاک بسیار نرم و غباری است که در هوا پراکنده میشود و جز در هنگام تابش نور خورشید از پنجره نمیتوان آن را دید.
کلمه «نثر» نیز به معنای پاشیدن است. جمله «قدمنا» از ماده «قدوم» به معنی «وارد شدن» یا «به سراغ چیزى رفتن» است، و در اینجا دلیل بر تاکید و جدی بودن مطلب را میرساند، یعنی مسلما و به طور قطع تمام اعمال آنها را که با توجه و از روی اراده انجام دادهاند ـ هر چند ظاهراً کارهای خیر باشد ـ به خاطر شرک و کفرشان همچون ذرات غبار در هوا محو و نابود میکنیم.
در بینش اسلامی صرف انجام اعمال صالح کافی نیست بلکه نگهداری و حفظ اعمال نیز اهمیت بسیاری دارد. اعمال نیک انسان به دلائل مختلفی چون ریا، نفاق، شرک، ارتداد، کفر و بیحرمتی نمودن به ساحت پیشوایان دین ممکن است از بین رفته و حبط گردد و دیگر فایده و سودی برای فرد در آخرت نداشته باشند.
2ـ ممکن است عمل، ارزش و جنبه ی اخروی داشته باشد ولی عامل و فاعل آن، در انجام عمل، قصد و نیتی الهی نداشته و اندیشهای پست و غیر انسانی محرک وی در انجام آنها باشد.
از جمله ی این موارد میتوان به ریا و منت گذاشتن اشاره نمود. آنجا که خداوند متعال میفرماید:
«أَ یَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِیها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآیاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ»؛ «آیا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و براى او در آن (باغ)، از هر گونه میوهاى وجود داشته باشد، در حالى كه به سن پیرى رسیده و فرزندانى (كوچك و) ضعیف دارد، (در این هنگام،) گردبادى (كوبنده)، كه در آن آتش (سوزانى) است، به آن برخورد كند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همین طور است حال كسانى كه انفاقهاى خود را، با ریا و منت و آزار، باطل مىكنند.) این چنین خداوند آیات خود را براى شما آشكار مىسازد، شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید)! » (بقره/266)
این آیه ترسیمی است بسیار زیبا از حال اشخاصی که با ریا و منت و آزار، خط بطلان بر انفاق خویش میکشند. حال کسانی که اعمال نیکی انجام میدهند و سپس با ریا و منت و آزار آن را از بین میبرند، چنین است، زحمت فراوانی کشیدهاند، و در آن روز که نیاز به نتیجه آن دارند، همه را خاکستر میبینند چرا که گردباد آتشبار ریا و منت و آزار، آن را سوزانده است.
سرچشمه بدبختیهای انسان مخصوصا کارهای ابلهانهای همچون منت گذاردن و ریا که سودش ناچیز و زیانش سریع و عظیم است ترک اندیشه و تفکر است که خداوند در انتهای آیه، همگان را به آن دعوت میکند.
در بینش و تفکر اسلامی، به بالا بردن اندیشه ی انسان توجه عمیق گشته است. از وی چنین خواسته شده که هر کاری را با نیتی خالص و ادراکی والا و انسانی آغاز نماید و در انجام وظیفه هرگز عمل خویش را با تظاهر و ریا، یا افکار کودکانه و پست آلوده نسازد. بکوشد تا عمل صالحی را که شروع کرده است حفظ کند و ادامه دهد تا مبادا شایستگی و صلاحیت آن را از دست داده و ارزشش را حبط کند.
3 ـ ممکن است عمل و کار، نیک و پسندیده باشد ولی در مقابل آن، عامل و فاعل به زشتیها و بدیهایی دست زند که آثار اعمال نیک او را نابود سازند. عوامل و موجبات این نوع از احباط در قرآن عبارتند از:
1 ـ کفر: «أُولئِكَ الَّذینَ كَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً»؛«[آرى،] آنان كسانىاند كه آیات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند، در نتیجه اعمالشان تباه گردید، و روز قیامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهیم نهاد». (کهف/105)
2 ـ شرک:«ذلِكَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا یَعْمَلُون»؛ «این، هدایت خداست كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدایت مىكند. و اگر آنان شرك ورزیده بودند، قطعاً آن چه انجام مىدادند از دستشان مىرفت». (انعام/88)
سرچشمه بدبختیهای انسان مخصوصا کارهای ابلهانهای همچون منت گذاردن و ریا که سودش ناچیز و زیانش سریع و عظیم است ترک اندیشه و تفکر است که خداوند در انتهای آیه، همگان را به آن دعوت میکند
3 ـ ارتداد: «... وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»؛ «... و كسانى از شما كه از دین خود برگردند و در حال كفر بمیرند، آنان كردارهایشان در دنیا و آخرت تباه مىشود، و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود» (بقره/217)
4 ـ بیحرمتی نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله): «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ»؛ «اى كسانى كه ایمان آوردهاید، صدایتان را بلندتر از صداى پیامبر مكنید، و هم چنان كه بعضى از شما با بعضى دیگر بلند سخن مىگویید با او به صداى بلند سخن مگویید، مبادا بىآنكه بدانید كردههایتان تباه شود». (حجرات/2)
در بینش اسلامی صرف انجام اعمال صالح کافی نیست بلکه نگهداری و حفظ اعمال نیز اهمیت بسیاری دارد. اعمال نیک انسان به دلائل مختلفی چون ریا، نفاق، شرک، ارتداد، کفر و بیحرمتی نمودن به ساحت پیشوایان دین ممکن است از بین رفته و حبط گردد و دیگر فایده و سودی برای فرد در آخرت نداشته باشند.