عجز و عشق

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

سکوت ..............

فریاد...............

نمیدانم کدامش را باید به اجرا درآورم

از این خودآزاریها دیگر خسته شده ام

از خود رها شده ام و یارای جمع کردن خود را ندارم

نه توانی و نه انرژی برایم مانده که از خود دفاع کنم

انسانیت و شخصیت را برایم له میکنند

و درآخر با یک عذر خواهی میگذرند

تازه بعضی ها هم این عذر خواهی را انجام نمیدهند

صحبت از مرگ انسانییت است

خدایا یاریم کن تا نیازارم که بخواهم سختی عذر خواهی را تحمل کن
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


خدایم!

اگر از آن سو به تو روی می آورم که مرا از وجود جهنم نجات دهی از شعله های آن

مرا رهایی دهی، همان بهتر که در آن شعله ها مرا بسوزانی

و اگر از آن سو به تو روی می آورم که مرا به بهشت فراخوانی و در آن جای دهی ؛ درهای بهشت را برویم بسته نگهدار ،

ولی اگر برای خاطر تو به سویت می آیم

خدایم!

مرا از خودت مران .


تو گرانبهاترین دارایی من در این دنیا هستی ، بگذار تا ابد در کنارت لانه کنم
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0



الهی...........
از این فانوس کوچک خویش به نور عشق تو پناه می بریم.......

الهی .......

شادیمان امید به هدایت تو.......

آرامشمان تکیه بر رحمت تو........و اطمینان ما به معرفتی است که به ما ارزانی داشتی، باشد که قدرشناس آن باشیم.....





خدایا کاری کن که دل قرار بگیرد.
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


تا کی تحمل غم و تا کی خدا خدا
دیگر ز یاد برده گمانم مرا خدا

در سنگسار ، آینه ای را که می برند
شاید شکسته خواسته از ابتدا خدا


اکنون که من به فکر رسیدن به ساحلم
در فکر غرق کردن کشتی است نا خدا


امکان رستگاری من گر نبوده است
بیهوده آزموده مرا بار ها خدا


با نیت بهشت اگرم آفریده است
می راندم به سوی جهنم چرا خ
دا

ای دل خلاف هروله حاجیان مرو
کافی است هر چه عقل درافتاد با خدا


بگذار بی مجادله از نیل بگذریم
تا از عصا نساخته است اژدها خدا

فاضل نظری
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
ای خدای تنهایان و بی کسان و بی مونسان!

ای مخاطب آشنای درد های نگفتنی

اگر بناست بسوزیم طاقتمان ده

اگر بناست بسازیم قدرتمان ده







ای عزیز

آن چنان غریق دریای غربتمان مکن که به سمت هر خاشاک عاطفه ای دست نیاز دراز کنیم.پناه بر تو ازتنهایی و غربت


وبی کسی.

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


••*ღღبا تو تا ابدیتღღ*••




الهی! گل بهشت در چشم عارفان خار است و جوینده تو را با بهشت چه کار است؟

الهی! اگر بهشت چشم و چراغ است بی دیدار تو درد و داغ است.

الهی! بهشت بی دیدار تو زندان است و زندانی به زندان برون نه کار کریمان است.

الهی! اگر به دوزخ فرستی دعوی دار نیستم و اگر به بهشت فرمایی بی جمال تو خریدارنیستم. مطلوب ما بر آر که جز وصال تو طلبکار نیستم.

روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست کار عاشق جز تماشای وصال یارنیست

از سرکویش اگر سوی بهشتم می برند پای ننهم که در آنجاوعده دیدار نیست

الهی! تو ما را جاهل خواندی از جاهل جز خطا چه آید؟ تو ما را ضعیف خواندی از ضعیف جز خطا چه آید؟

الهی! تو ما را برگرفتی و کسی نگفت که بر دار. اکنون که برگرفتی وا مگذار و درسایه لطف و عنایت خود میدار.

الهی! دانی چه شادم، نه آن که به خویشتن به تو افتادم، تو خواستی من نخواستم،دولت بر بالین دیدم چون از خواب برخاستم.

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


الهی!

تا با تو آشنا شدم ،از خلایق جدا شدم...در جهان شیدا شدم...


نهان بودم ،پیدا شدم...


کریما!

هر که را خواهی که بر افتد ، اورا رها کنی تا با دوستان تو در افتد...


الهی!

مران کسی را که خود خواندی...

ظاهر مکن جرمی را که پوشاندی...

کریما!میان ما و تو داور تویی...

آن کن که سزاوار آنی نه آنچنان که سزاوار ماست...

الهی!

مرکب وا ایستاد و عمرم بفرسود...

همراهان برفتند و این بیچاره را جز حیرت نیفزود....

الهی!

اگر خامم پخته ام کن...

و اگر پخته ام سوخته ام کن...
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


الهی!

زندگی همه با یاد تو...شادی همه با یافت تو...و جان آنست که درآن شناخت تو است...موجود نفسهای جوانمردانی...حاضر دلهای ذکر کنندگانی...از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی...از دور می پندارند و نزدیک تر از جانی...ندانم که در جانی یا خود جانی...آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی آنی...




الهی!

ای دور از نظر و ای نیکو حضر و ای نیکوکار نیک منظر..ای دلیل هر برگشته و ای راهنمای هر سرگشته..
ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرنده هر اواره..ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده...

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0



خدایا


با تو بودن را دوست دارم

از تو نوشتن را دوست دارم

شب و روز به تو اندیشیدنم

این همه بی قرار و در گیر بودنم

همه از عشق بی پایان توست

بی فکر بهشت و جهنمت

عذاب ها و عطایت

پر کشیدن سوی تو

آرزوست مرا

خسته ام خدایا

زین همه رنگ و نیرنگ

صدایم کن

خدایا

تویی تنها پناهم
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0


الهی گر چه بهشت چون چشم و چراغ است بی دیدار تو درد و داغ است دوزخ بیگانه را به نگاهست و اشنا را گذر گاه و عرفان را نظرگاه


الهی اگر مرا دوزخ کنی دعوی نیستم و اگر در بهشت کنی بی جمال تو خریدار نیستم


الهی من به جور قصور ننازم و اگر نفسی با تو پردازم از ان هزار بهشت سازم
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0



الهی افریدی رایگان و روزی دادی رایگان بیامرز رایگان که تو خدایی نه بازرگان



الهی ما را پیراستی چنانکه میخواستی الهی نه رنجورم نه مهجور الهی تا با تو اشنا شدم
از خلایق جدا شدم در جهان شیدا شدم نهان بودم پیدا شدم

 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر