عاشقانه های بی صدای من "شعرهای خودم"

زهرا

New member
2014-03-21
48
74
0
کرمانشاه
کاجستان برف




من در این تنهایی

پشت کاجستان برف
رقص آواز و کمی هم مستی
یکنفر میگوید یک نفر میخواند یک نفر میرقصد
پس کجا رفت آن سنگ صبور

آن لاله ی دور
به چه دلخوش باشم؟
به شکستن شدن شاخه ی درخت
یا لباس های کهنه ی روی رخت
به نگاه لرزان دخترک بیچاره
یا مردی که گذشت با لباسی پاره
به اتاقی که به اندازه ی یک تنهاییست
یا ورق خوردن من تماشاییست؟!

من همان صبح قشنگ در مرز کسالت هستم

مثل یک پوچی پوچ هر لحظه کنارت هست
م
روزی گره خواهم خورد در فراسوی خیال
میدانم که خواهم مرد با آرزویی محال!
به چه دلخوش باشم
به غروب بارور از نومیدی؟
به سکوت تلخ این شهر
به نامردمان این دهر
یا به آینده ی بی سپیدی

سهراب دیگر آب را گل نمیکنند
دل ها را گل آلود کرده اند این نامردمان

مهدیه17اردیبهشت ماه 93

 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: pegah و Sina

زهرا

New member
2014-03-21
48
74
0
کرمانشاه


دلکم


دل غمدیده ی مرا شاد کن

نه با وداعی دیگر دلت را آزاد کن
حسی عجیب در من رخنه کرده است
بیا و با سلامی مرا بیتاب کن
ای خوب ای همه سبزی
بیا و چون جنون مرا غرق گناه کن
ای داغ بر دل نشسته کجا میروی کنون
محض خاطر خدا مرا انتخاب کن
ای عشق زیر سم تو جان نهاده ایم
لطفی اگر نمیکنی ظلم و جفا کن

مهدیه
1393/4/26

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: pegah و Sina

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر