رنگ ها در اصطلاحات زبان انگلیسی

Atash

افتخاری
2013-07-17
1,568
3,723
0
Black​
Black as coal: شدیداً تاریک یا پلید و شیطانی
[Her heart is black as coal.]
قلب سیاهی دارد.
Black as the night: شدیداً تاریک
[My bedroom is always Black as the night.]
اتاق خوابم همیشه تاریکه.
Black out: بی‌ هوش کردن، از هوش بردن
[High elevation tends to make me black out.]
بلندی حالمو بد می‌کنه.
Black out: خاموشی مطلق (بر اثر قطع برق)
[The electricity went off and caused a black out.
برق رفت و همه جا خاموش شد.
to Black list someone: کسی را در لیست سیاه گذاشتن
[He can't find work because he was black listed.
نمی ‌تونه کار پیدا کنه چون اسمش رفته تو لیست سیاه.
*معادل [black ball someone] هم به همین معناست. سابقه لیست سیاه به دوره مک کارتی برمی‌گردد. در آن زمان هر کس تصور می‌شد کمونیست است نامش را در لیست سیاه می‌ نوشتند و سپس او را می‌ کشتد.
to Give someone a black eye: کبود کردن چشم کسی
[I made a comment his friend and he gave me a black eye!]
در مورد دوستش یه چیزی گفتم اونم محکم کوبید پای چشمم.
Black and white: پلیس، ماشین پلیس
[A black and white pulled up to the curb.
یه اتومبیل پلیس کنار جاده توقف کرد.
*سابقاً در بعضی از جاها ماشین ‌های پلیس سیاه و سفید بوده است به همین دلیل گاهی اوقات از این اصطلاح برای خود پلیس هم استفاده می ‌کنند.




Blue
What in blue blazes? : از سر تعجب و ناراحتی
[What in the blue blazes is going here?]
وای خدای من، این جا چه خبره؟
Blue: افسرده، غمگین
[I'm feeling sort of blue.]
امروز حال خوشی ندارم، پکرم.
Out of the blue: یکهو از جایی خارج شدن
[The other driver appears out of the blue.]
آن یکی ماشین معلوم نیست از کجا پیداش شد.



Gray
Gray area: موضوع گنگ و مبهم
[I'm having trouble answering you because that's a gray area.]
برای جواب دادن به سوال شما مشکل دارم چون سوالتان گنگ و مبهم است.
Gray matter: مغز، مخ، هوش
[I don't know why he makes such stupid mistake; I guess he just doesn't have much gray matter.]
نمی ‌دونم او چرا همچین اشتباه احمقانه ‌ای کرد، فکر می‌کنم اصلاً مخ نداره.



Green
Green: تازه ‌کار
[I wouldn't hire him if I were you, He's really green.]
اگه جای شما بودم استخدامش نمی‌کردم، واقعاً تازه‌کاره.
to look Green around the gills: مریض و ناخوش به نظر رسیدن
[What's wrong with you? You look green around the gills.]
چته؟ ناخوش به نظر میای.
*این عبارت برای ماهی ‌ها استفاده می‌شد و gill به آبشش ماهی می ‌گویند و وقتی دور آبشش ماهی سبز باشد معلوم می‌ شود ماهی مریض است و قابل خوردن نیست... اما حالا دیگه در مورد آدما هم استفاده می‌شود.
Green with envy: به شدت حسادت کردن
[When I told her the news, she was absolutely green with envy.]
وقتی خبر را بهش گفتم کاملا معلوم بود از حسادت داره می ترکه.



Pink
In the pink: سرحال بودن
[You look you're in the pink today.]
امروز خیلی سرحال و قبراق به نظر می ‌رسی.
Pinky: انگشت کوچک
[He always wears a ring on his pinky.]
همیشه تو انگشت کوچیکش یه حلقه داره.
Tickled pink: هیجان زده
[When H heard about your new job, I was tickled pink.]
وقتی خبر کار تازه ‌ات را شنیدم خیلی هیجان زده شدم.



Purple
Purple passion: آرزو داشتن، به شدت علاقمند بودن
[I have purple passion to become an actor.
آرزو دارم بازیگر بشم.

Red
Beet red: خیلی قرمز، شدیداً سرخ
[She turned beet red from embarrassment.]
از تعجب رنگ لبو شد. (این اصطلاح را خود ما ایرانی ‌ها هم می‌گوییم.)
Catch someone red-handed: سر بزنگاه مچ کسی را گرفتن
[I know he's guilty. I caught him red-handed.]
می ‌دانم گناهکاره. خودم سر بزنگاه مچشو گرفتم.
To paint the town red: مهمانی رفتن
[We are going to paint the town red tonight.]
امشب داریم می‌ریم مهمونی.
Red: کمونیست
[I think he's a Red.]
فکر کنم اون یه کمونیسته.
Red hot: فوق العاده
[The team is red hot.]
اون تیم معرکه ‌اس.
Red neck: متعصب، مرتجع
[His father is a real redneck.]
پدرش واقعاً آدم متعصبیه.
To see red: عصبانی شدن
[When I saw her with someone else, I saw red!]
وقتی او را با یکی دیگه دیدم خونم به جوش آمد.


White
White-lie: دروغ مصلحتی
[I didn't want to go to work today, so I told my boss a white lie.]
امروز نمی‌خواستم برم سرکار، این بود که به رئیسم یه دروغ مصلحتی گفتم.



Yellow
Yellow: ترسو
[You're not going to confront her? What are you, yellow?]
نمی‌خوای باهاش روبرو بشی؟ چی هستی؟ یه بزدل؟

__________________
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zelzeleh، روشنک m و Sina

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر