راه گم كردم !

eMziper

همراه نمونه
2015-03-13
579
102
0
تهـــــران
راه گم كردم
re1158.jpg

راه گم كردم، چه باشد گر به راه آری مرا؟
رحمتی بر من كنی واندر پناه آری مرا؟

می‌نهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو كوه
خوف آن ساعت كه با روی چو كاه آری مرا

راه باریك است و شب تاریك، پیش خود مگر
با فروغ نور آن روی چوماه آری مرا

رحمتی داری كه بر ذرّات عالم تافته‌است
با چنان رحمت عجب گر در گناه آری مرا

شد جهان در چشم من چون چاه تاریك از فزع
چشم آن دارم كه بر بالای چاه آری مرا

دفتر كردارم آن ساعت كه گویی: باز كن
از خجالت پیش خود در آه آه آری مرا

اسب خیرم لاغر است و خنجر كردار كُند
آن نمی‌ارزم كه در قلب سپاه آری مرا

لاف یكتایی زدم چندان كه زیر بار عُجب
بیم آنستم كه با پشت دو تا آری مرا

هر زمان از شرم تقصیری كه كردم در عمل
همچو كشتی زآب چشم اندر شناه آری مرا

خاطرم تیره است و تدبیرم كژ و كارم تباه
با چنین سرمایه كی در پیشگاه آری مرا

گر حدیث من به قدر جرم من خواهی نوشت
همچو روی نامه با روی سیاه آری مرا

بندگی گر زین نمط باشد كه كردم «اوحدی»
آه از آن ساعت كه پیش تخت شاه آری مرا [1]
 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر