دلنوشته های بارانی

Sina

Administrator
پرسنل مدیریت
2013-05-11
4,709
2,901
113
چابکســـر
بغضهای مرطوب مرا باور کن،
این باران نیست که میبارد ،
صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

برای از بین بردن یک عدد معشوقه
نم باران کافی ست ...

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

وای باران باران
شیشه ی پنجره را باران شست..
از دلِ من اما ,چه کسی نقشِ تورا خواهد شست..

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

همینکه بگویید : « آه , گمـــانم امروز بـاران ببــارد . »
کـافـی ست تا ابـرها دوستــتان داشتـــه باشنــد
وَ البـته شمـا را کـه چشـم به راهـشان بـوده اید

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

شـما را بیــــــــــــــشتر
آدم هـایِ غمگـینِ دوست داشتـنی
در میـان شما کسـی هـست
کـه با یـک تـکه ابـر کوچـکِ خـاکـستری
قـرار داشـته بــاشد ؟

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

بـاران کمــی آهستــه تــر
اینجــا کســی در خـانـه نیسـت
مــن هستــم
و
تنهــایــی
و
دردی کــه نــامـش زنـدگیســت ...

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

همچنـان منتـظرم
تـا قطره هاي بـاران
تـو را از آن بـالا در آغوشم رهـا کننـد

يا غـرق مي شوم
يا رفيـق شبهاي بـارانيت مي مانـم ...

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

نَــیـــا بــــاران ! ...
زَمــیــن جــــایِ قَـــشَـــنگـــــی نــیست...!

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

مثل باران چشمهایت دیدنی است
شهر خاموش نگاهت دیدنی است
زندگانی معنی لبخند توست
خنده هایت بی نهایت دیدنی است

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند... ؛
امروز عجیب؛
بی واژه؛
بی حصار... ؛
می خواهمت...

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد . . .

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

کاش نامت باران بود...
آنوقت تمام مردم شهر هم
برای آمدنت دعا می کردند ...!

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

دِلِ مَـــــن
کُــــلــبـــۀ بـــارانــیـستـــــــ ...
وَ تُـــــو ،
آن بـــارانِ بــــی اِجــــازهِ ای ؛
کِــــه نـاگــــهــــان دَر اِحــســــاسِ مَـــــــن ،
چِـــکِّــــــه مـــــی کُـــنــــــی...

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

به باران سپرده ام
وقت آمدنت
هواي كوچه را داشته باشد
گوشم به زنگِ در است
مبادا آهسته بيايي!

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

تـــو
این روزهــا
برایـم حکم باران را داری..
درست وســط کـویـر،
همون قدر زندگی بخش
همون قدر مــحــال!

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

باران که بند بیاید
تازه خاطره شروع می کند به چکه کردن...!!
نمک روی زخم ست بارانی که بی تو ببارد!!

•.•.•.•.•.•.•دلنوشته های بارانی•.•.•.•.•.•.•

تلنگر کوچکی است بــاران
وقتی فراموش میکنیم ؛
آسمان کجاست ...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melika، pegah، zahra و 1 کاربر دیگر

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
از این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melika، pegah و Sina

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر