جنون جاودانگی !های محسن عادل زاده

جنون جاودانگی !!

اینها فرزندان منند ! حروف ، کلمات و عباراتی رمیده خاطر از کپی پیست ها و حرف این و آن بودن !!

جنون جاودانه ی منند ! دیوانه ای به نام محسن !

که حرف ابتدای نام کوچکش !

خیلی خیلی اتفاقی ! حرف انتهای غم است !!

****

از عاقل بودن خسته ام

رو کن !

جنون انگیزتر

در چنته چه داری ؟!!!


محسن 91/10/22
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina، Melika، zahra و 1 کاربر دیگر
به بغض و به درد !

مرا با هرچه می خواهی صدا بزن !

مرا به هر چه میخواهی بخوان !!

بی آنکه بدانم به کدام آیینی !

بی آنکه به چهر ه ات نگاه کنم !

دستانت را به گرمی خواهم فشرد !

تو را به آغوش خواهم برد !

و لب های من به جنون بوسه نخواهند پرسید نژادت چیست ؟!!

محسن 91/10/23
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra و Atash
مث روح واموندم

زنگ زدن تموم فنرای تختم !

حس و حالم

مث هوای خپه ای میمونه که انگاری تو گوشش تموم جغدای شوم دنیا

سمفونی تاریکی و تنهاییاشونو هوار میکشن !!

یه مشت کاغذ مچاله کفه اتاقه !

یه عالمه عرق سرد رو پیشونی بخار گرفته من !

کی گفته جنون میتونه دستاشو بزاره تو دستای بیخیالی !

آخخخخخخخخخخخ

کاش مث همه مردم دور و برم حرف میزدم

کاش زبونمو میفهمیدن !

تا نشونشون میدادم

هیچ دیوونه ای بی خیال و خوش نیست !

گاهی فک میکنم

جنون و نوشتن تفکیک ناپذیرن !

گاهی احساس میکنم

همه ی آدمای دنیا ! همه ی رویاها و خواستن هاشون رو تو سینه م ریختن !

و باید تموم بغضهاشونو بی بهونه گریه کنم !

اینجا

به حال و هوای من

سنگای سخت کوه

اشکای سخت یخ

ابرای تار دی !

خون گریه میکنن !





من جنون گرفتم شاید !

نه ؟!!!

نوشته های یک دیوانه

محسن

چهارم دیماه نود و یک

_________________
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina، Melika، zahra و 1 کاربر دیگر
تو فراموش کرده ای !

هنوز میشود با یک لبخند

هزار ستاره عاشق شد !

و میهمان ناخوانده ای را

با پلک پریدنی

سفره چید !

طاق باز

در زیر تبسم ترانه های شبانه خوابید

و صبحدمان

با های هوی چوپان و زنگوله ای

جوانه زد !

تو فراموش کرده ای عزیز!



عادل زاده - بهمن 91
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina و Melika
ساده می گویم !

سلااااااام

حتی به وقت رفتن

من از تمامی حروف وداع می ترسم

باشد که تمامی فصول بعد از من

بهار تو باشند !

باید بروم

عاشقانه های همیشگی

همدم شبانه های من

تلفیق یاس وحشی و گیسوی نسترن

دیدار ما


.......... سلام


محسن 91/11/05
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina، Melika، zahra و 1 کاربر دیگر
دیگر چه فرق می کند

امشب کدامین خاک را بالشی بخواهم

برای سری !

در سوگ این هزار و یکی سالگی خویش !!

وقتی بدون تو زنده بودنم

بزرگترین معجزه ی خدا ست !!



عادل زاده 91/11/17
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina، Melika، zahra و 1 کاربر دیگر
سلام

کسی میدونه چطور میشه یه طنابو حلقه کرد ؟!!

جوری که بشه یه مرد 80 کیلویی

با یه خروار کتاب زیر بغلشو

دار زد !!

معلومه خب !

این روزا همه می دونن !

بقالی سر کوچه

پزشکی قانونی !

زندانی !

زندانبان !!
من خودم به تنهایی !

گورستانی از حروف و کلمات میشناسم ! که جرم همشون

فقط


یک کلمه بود !!


آزادی !!


محسن عادل زاده

91/12/17
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina، Melika، zahra و 1 کاربر دیگر

خب معلومه

گاهی باید تموم شه

میون تلخی کلماتی که سالهاست بهونه ی بغضن !

گاهی ...

تو همهمه ی طعنه ها و نیشخند ها !

گاهی ...

لابلای واهمه ی گام بعدی و تکرار !

هی ی ی ی

از همون آغاز

خوب می دونستیم

موندنی نیستیم !!

م . عادل زاده

92/3/21
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina، Melika، zahra و 1 کاربر دیگر
بهار بی تو یعنی ...

لنگ لنگون و خسته برگشت خونه !

مث همیشه زنبیلش پر بود از سبزی و میوه و نون تازه !!

چادرشو از سرش گرفت و گذاشت رو پله...

کنار حوضچه فیروزه ای وسط حیات نشست تا با زلال آب خستگی رو از اون صورت مهربونش پاک کنه !!

به یاد حرف استاد افتادم که میگفت : چقدر فرشته ها به مادرها شباهت دارند...

خم شد رو زنبیلش ...

یه مشمای تا نیمه آب شده رو درآورد و خالی کرد تو حوض !!

دوتا ماهی کوچولوی قرمز دم چتری با ذوق و شوق شروع کردن به چرخیدن و چرخیدن...

باد برگای زرد و قرمز کف حیات رو با خش و خش اینور و اونور می برد !!

حالا دیگه گیلاس پیر خونه جوونه زده و نارنج با عطر شکوفه هاش تو تموم کوچه پیچیده ...


لب باز پنجره با پرده های حریر سپیدش خیال آدمو به رقص میاره


اما انگار قراره سفره هفت سین امسالمون هم چیزی رو کم داشته باشه ...

حس غریبی بدجور هواییم کرده ... چیزی شبیه تنهایی بیابونها ...

به خودم که میام از مناره مسجد محله صدای اذون بلنده و ماهی ها خوابشون برده ...

دستمو میزارم رو سینه ی ادب

هر جا که هستی ... سرت سلامت آقاااا ...


دعا کن سین سیادت تون هرگز از سفره هفت سین هیچ دلی خالی نباشه...


عادل زاده

92/12/22



عید همه ی حس خوبیهای عزیزم پیشاپیش مبارک باشه

ایشاالله هفت سین تا هفت سینتون پر باشه از لبی که به خنده خو کرده و چشمی که گریه ی دنیایی رو نمیشناسه !!!
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Melika، Atash و Sina

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر