تلخ نویس ها...

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Melika
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Melika

افتخاری
2013-06-21
747
1,415
0
بنام او.....بیاد تو......
یکی بود و یکی نابود....
غمخوارِ من! به خانه ی غم ها خوش آمدی
با من به "جمع" مردم تنها خوش آمدی
تــلخ نویــس هــای مــــــن چیـــزی نیــست کــه خوشـــتون بیــاد ...
دردِ ...
حـس مـی کنیـــــــد ؟؟؟
 
خیلی خوبه که تو اوج همه سختی ها و مخالفت ها، میتونم آروم چشمامو ببندم و دعوتت کنم به خیالم..... اینجا تنها حریم شخصیه منه که کسی نمیتونه تو رو از اون بیرون کنه...

چشامو بستم، داری از اون دور میای، مثل همیشه تپش قلب گرفتم

من شیفته این وقار .......
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra و Sina
بگـــذار آغوشم بـــرای همیشه یخ بـــزند

نمی خواهم کـــسی شـــال گردن اضافی اش را

دور گـــردن احســـاسم بیاندازد . . . !
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra و Sina
تو بگو حالت را

روزگارت خوب است؟

شب تو مهتاب است؟

نازنینم! آنجا، دل سپردی به کسی؟

و به او هم گفتی به نفسهات قسم؟

تا دلت رو نشده

خوب پا بندش کن

من دگر فهمیدم

دل تو بوالهوس است

دل من نادان بود...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra و Sina
روزگاری که ندیدم او را

حال من بدتر شد

دلم از غصه کمی پر پر شد

دیدگانم تر شد

چه شد او را که دگر باز نگشت

این سوالی است مکرر در ذهن

ساده اما مبهم.....

تو که میدانی چیست

اشتیاق دیدن

لذت بوسیدن

طعم شیرین خطا بخشیدن

پس ببخشم، برگرد

و نگو دیر شده

من دلم بی تاب است

روزها سرگردان

شب دلم بیخواب است
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra و Sina
برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم

دست نوازش بر سرش میکشم میگویم: «غصه نخور، میگذرد …»

برای دلم، گاهی پدر میشوم

خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی ….»

گاهی هم دوستی میشوم مهربان

دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا …

دلم ، از دست من خسته استــ​
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra و Sina
בکتــر نیستمــ امــا ...


بـرایتـــ בه בقیـقہ راه رفتـטּ روے جـבولهـاے
کنـار خیــابــاטּ را تجویــز مے کنمــ (!)

تا بـבانے تعـــاבل چیــز مهمے است امـــا ...


/בیـــوانــہ/ بـــوבטּ قـشنـگـــــ تـــر استـــــ (!)
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: pegah، zahra و Sina
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود

دست دلم می لرزد


اما به خواجه می سپارم تا امید را از دلم نگیرد ;


دلم می خواهد همیشه بگوید :


یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور......
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: pegah، Atash و Sina
و من پنداشتم او مرا خواهد برد...
به همان کوچه رنگین شده از تابستان...
به همان خانه بی رنگ و ریا...
و همان لحظه که بی تاب شوم...
او مرا خواهد برد...
به همان سادگی رفتن باد...
او مرا برد ولی...
برد ز یـــــــــــــــــــاد...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra، بچه کرد، Atash و 1 کاربر دیگر
حـــالــم حــال گــرگــی اســت ...
کــه خــــدا تــوبــه اش را پــذیــرفـتـــه ولی مـیشــنود کــه
مــردم مـیــگـوینــد : تــوبــه-گــرگ-مــرگ-اســت ... !
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra، بچه کرد، Atash و 1 کاربر دیگر
باید بازیگر شوم ...

آرامش را بازی کنم. . .
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم . . .
باز باید مواظب اشک هایم باشم . . .


باز همان تظاهر همیشگی :

خوبم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: بچه کرد، Atash و Sina
مَن هَمینَم...نَه چشمآטּ آبــﮯ دارَم...نه کفشهآﮮ پآشنِه بُلنَد...
هَمیشِه کَتآنـﮯ مـﮯ پوشَم عِشوه ریختَن رآ خوب یادَم نَداده اَند...
وَقتـﮯ اَز کِنارَم رَد میشوﮮ ، بوﮮ اُدکُلنَم مَستت نمیکُند... .
نگرآטּ پآک شدטּ رُژ لَب و ریملَم نیستَم ...
لآک نآخن هآیم اَز هزآر مترﮮ داد نمیزَند.
گآهـﮯ اَز فَرط غُصّه بلنَد دآد میزَنم
خدآیَم رآ بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم.......
و بَعضـﮯ آدم هآﮮ اَطرافَم رآ هَم بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم
بَلد نیستَم تآ صُبح پآﮮ گوشـﮯ پِچ پِچ کُنم
" من " اَگر بگویَم دوستَت دآرَم.......
دوست دآشتَنم حَد ومَرزﮮ ندآرَد
مَن خآلِصآنه هَمینَم


ولــــــــــی نمیدونم چـــــــــراتهش ایـــــــن طوری شد؟!!
تمــــوم شـــــــد!!!

و
تو رفتـــــی با دیـگری!!!!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra، بچه کرد، Atash و 1 کاربر دیگر
لیـــــــاقت میــــــــخواهــــــد…
بـــــودن در قلــــــب دخــــترکـــــی که تمـــــام دنـــــیایـــــش ،
حـــــــــرف هـــــــای نــــــــزده اش اســـــــــــتـــــــــــ…!!!​
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra، بچه کرد، Atash و 1 کاربر دیگر
193.jpg



ﻭﻗﺘــﯽ ﻣـــُـــﺮﺩﻡ

ﺑاﻟﺸﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ!

ﻻﺯﻣﺶ ﺩﺍﺭﻡ. . .

ﺍﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ!!!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra، Sina، بچه کرد و 1 کاربر دیگر
گفتی دهانت بوی شیر میدهد و رفتی . . .

. . .

آهای عشق من امشب به افتخار تو

دهانم بوی مشروب

بوی سیگار

بوی دروغ میدهد

برمیگردی ؟ ؟ ؟​
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina
مـتـنـفـرم از عشـق هـاييــ کــه

مثل ِ حلقــه هـاي دود سـيـگــار اول بزرگــــ ميشه

بـعـد مـــــحــــــو!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina
هــيييي...يــادش به خــير ....
يــه روزي نــوشتهاي مــا هم مــخاطب خــاص داشــت !
حالا فقط مينويــسيم که خــالي شــيم که بيــشتر از ايــن غــم تــوي دلــمون نــمونه..........!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina
مـــــرا بـبـخـشـیـد...

مـَن ...

بـا تـمـام ِ کـنـار "او" بـودن هـایـت کـنـار مـے آیـَم . .

مـحـض ِ رضـاے خـدا ...

حـداقّـل دسـت از سـر خـواب هـایـَم بـردار...

لـعـنـتـے .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra و Sina

درباره ما

  • انجمن یه‌حس‌خوب در اردیبهشت سال 1392 با هدف ایجاد یک شبکه اجتماعی شامل موضوعات سرگرمی، علمی، دانشگاهی، فناوری و ... شروع بکار کرد و بیش از یک دهه آنلاین است. این مجموعه کاربرمحور بوده و اعضای آن در طول این سال‌ها تجارب خود را برای شما بازدیدکنندگان عزیز به اشتراک گذاشتند. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد، از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری نمایند.

منوی کاربر