اندکی درنگ(فقر)

Maryam

افتخاری
2013-06-19
253
275
0
شهر قاصدک ها
اندکی درنگ(فقر)​

سلام دوستان

مدتهاست که تو فکر سری مطالبی هستم که هم قابلیت بحث و تبادل نظر داشته باشند و هم تا حد امکان برای همه یا اکثریت کاربرها جذاب باشن.
حتما تا حالا شما هم این موضوع رو توی انجمن خودمون یا انجمنای دیگه فهمیدید،
تاپیک هایی هستند تحت عنوان"بحث و گفت و گوی آزاد"، تاپیک هایی که معمولا استقبال خوبی ازشون میشه، اونهایی هستند که موضوع موردبحث شون،
حالت عمومی و همگانی داشته و به نوعی دغدغه مشترک بحساب میاد.
فارغ از گروه سنی و شغلی افراد و یا سلایق مختلف.

با این مقدمه، سری مطالب "اندکی درنگ" رو آغاز میکنم با هدف طرح مسائلی که همگی بطور روزمره
در زمینه های مختلف زندگی باهاشون سر و کار داریم.
همونطور که از من بهتر می دونید، کشور ما در زمینه وقوع اتفاقات عجیب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ورزشی، هنری و غیره، جایگاه خاصی داره (!)
و تصمیم گیری های عجیب و نامتعارف در سطوح مختلف، گاهی اونقدر زیاد هست که درجه حساسیت افراد جامعه رو کاهش میده
بطوریکه خیلی زود فراموش میشن بدون اینکه دلایل روشن و قابل قبولی براشون ارائه بشه.
حساب اون دسته وقایعی که بکلی نادیده گرفته میشن هم از این موارد، جداست.
پرداختن به جزئیات هر کدام از اونها و تشکیل یه پرونده ی جمع و جور براشون، هم جنبه ی اطلاعات عمومی داره و هم سرگرم کننده ست.

تلاش بر این خواهد بود که با جمع آوری اطلاعات از منابع مختلف، تنوع دیدگاه ها در ارائه مسائل حفظ بشه و نکاهی بی طرفانه شکل بگیره
تا در نهایت بشه تحلیل درست و منطقی از موضوع مطرح شده داشته باشیم. هر کدوم از موضوعات رو در تاپیک جداگانه قرار میدم
تا این امکان ادامه مباحث مختلف بطور همزمان وجود داشته باشه.

امیدوارم در کنار موضوعات سرگرمی که به حق جذابیت همیشگی خودشون رو دارن، بخشی از اوقاتی که در فروم هستیم رو به بحث و تبادل نظر
درباره موضوعاتی که هر روزه باهاشون سر و کار داریم اختصاص بدیم و بهتر و بیشتر از قبل، از افکار و عقاید هم استفاده کنیم.

میخوام نکته ای رو بگم،تاپیک هایی که تحت عنوان اندکی درنگ مطرح هستند رو با دلنوشته یا چیزی شبیه اون اشتباه نگیرید،
انتخاب اولین سوژه، کار سختی بود. چیزای زیادی بودن که به اندازه کافی جذابیت داشتن که اولین شکار من باشن
من به عنوان اولین سوژه "فقر" رو انتخاب کردم،اما چیزی که باید بگم و فقط و فقط در همین اولین تاپیک اندکی درنگ خواهید دید،تعدادی گلچین دلنوشته از منابع مختلف و شبکه های اجتماعی هست،چرا؟
فقر موضوعی نیست که بشه به طور کلی فقط به یکی از موضوعات سیاسی،اجتماع،فرهنگ و...ربط داد.تمام عوامل ذکر شده قطعا در این مورد دخیل اند.
این بار من موضوع رو تحلیل نمی کنم،بلکه از شما میخوام این کار رو بکنید.
هیچ شرحی هم نخواهم داد،بلکه پست هایی رو در ادامه خواهم زد و ازتون خواهش میکنم،بدون فکر ازشون رد نشید.
میدونم ساعاتی رو هر چند کوتاه یا بلند در محیط مجازی میگذرونید،بهتر نیست در این ساعات چیزی یاد بگیریم،یا به معلوماتمون اضافه کنیم،یا جتی یاد بگیریم دید باز تری نسبت به جامعه مون داشته باشیم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستای من، تصور کنید چقد طول کشیده تا من دنبال انتخاب سوژه،مطرح کردن تاپیک،دنبال کردن موضوع در شبکه های اجتماعی مختلف،تایپ و در نهایت بررسی نتیجه ی پایانی بگردم.
همدیگه رو از فیض نظرات مون بی نصیب نگذاریم.

-----------------------------------------------------

يک نفر در دل شب، يک نفر در دل خاک
يک نفر همدم خوشبختي هاست
يک نفر همسفر سختي هاست

چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد
ما همه همسفريم

يادمان باشد فردا حتما ناز گل را بکشيم
حق به شب بو بدهيم
و نخنديم ديگر به ترکهاي دل هر گلدان

و به انگشت نخي خواهيم بست تا فراموش نگردد فردا
زندگي شيرين است
زندگي بايد کرد
و بدانم که شبي خواهم رفت
و شبي هست که نباشد پس از آن فردايي

 

Maryam

افتخاری
2013-06-19
253
275
0
شهر قاصدک ها
دیشب گرسنه بود کودکی که مرد...


ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه روزه روزه بودن...همه شب نمازکردن...همه ساله حج نمودن...سفرحجازکردن...به مساجدومعابد همه اعتکاف جستن...زملاهی و مناهی همه احتراز کردن....به خدا هیچکس را ثمر انقدر نباشد ...که به روی نا امیدی در بسته باز کردن...


ــــــــــــــــــــــــــــــــ
عروسک هایی که در دستان آنها میدید
کفش های رنگین و براقی که با آن عشوه و غرور درهم آمیخته میدید
لباس زیبایی که هر شب عید بر تن آنها میدید
همه را فراموش میکرد هر شب تنها میخواست پدر نگوید که تا ابد دستانش گرمی دستان او نیست ...



باز بابا نان ندارد ...
دلم خوشه حداقل سر بر پاي پدر دارم .
بابا جون غصه نخور غذا رو بيخيالش .
شكر خدا سايه ات بالا سرمه ...

 

Maryam

افتخاری
2013-06-19
253
275
0
شهر قاصدک ها
شاید مردم نتوانند از پشت شیشه های

غبار گرفته ی ماشین هایشان ،

زیبایی و طراوت نوجوانیمان را ببینند ...


خدایا...
چیز های زیادی نمیخواهم...
کفشی که با آن راه بروم...



و چیزی که با آن کار کنم...



و وقت تفریحم را خودم میدانم چه کنم...


 

Maryam

افتخاری
2013-06-19
253
275
0
شهر قاصدک ها
بسیاری از افرادی که به فروش کلیه روی می‌آورند کسانی هستند که حتی خانواده‌هایشان نیز از این موضوع بی‌اطلاعند. آنها در تنهایی خود رنج بسیاری می‌کشند تا درد نداری آنها را کسی از آشنایان متوجه نشود.








.
.
.
.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina

Maryam

افتخاری
2013-06-19
253
275
0
شهر قاصدک ها
یاد دارم در غروبی سرد سرد
گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد می زد:کهنه قالی می خرم,
دست دوم جنس عالی می خرم,
کاسه و ظرف سفالی می خرم,
گر نداری کوزه خالی می خرم
خالی اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید, بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت:آقا سفره خالی می خری؟
____________________________________________
کمک هایمان را به جای صندوق صدقات در سطل زباله بریزیم زودتر به دست محتاج میرسد !!!!


____________________________________________

کانـــدیدا، رأی آورد!

تابـــلو، نقاش را ثروتمند کرد!

شــــعرِ شاعر، به چند زبان ترجمه شد!

کـــارگردان، جایزه ها را درو کرد!

و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند،

کـــــــــودکی که فقرش همیشه بهترین "ســــــوژه" است!

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina

Maryam

افتخاری
2013-06-19
253
275
0
شهر قاصدک ها
به قول دکتر شریعتی:

فقر فقط فقر نیست...
فقر؛ گرسنگی نیست،
عریانی هم نیست،
فقر؛ همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند،
فقر؛ تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد می کند،
فقر؛ کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند،
فقر؛ پوست موزی است که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود،
فقر؛ همه جا سر می کشد،
فقر؛ شب را " بی غذا" سر کردن نیست،
فقر؛ روز را " بی اندیشه" سر کردن است...

از دوستانی که وقتشونو به خوندن این مطالب اختصاص دادند سپاس گزارم.
امیدوارم نگاهی گذرا بر مطالب نداشته باشید و "اندکی درنگ" ،هر چند کوتاه،بر این پدیده ی حاد اجتماعی داشته باشید.
به امید روزی که واژه ی "فقر" از تمام لغت نامه ها پاک شه...

در پناه حق

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina

Maryam

افتخاری
2013-06-19
253
275
0
شهر قاصدک ها
به قول دکتر شریعتی:

فقر فقط فقر نیست...
فقر؛ گرسنگی نیست،
عریانی هم نیست،
فقر؛ همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند،
فقر؛ تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد می کند،
فقر؛ کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند،
فقر؛ پوست موزی است که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود،
فقر؛ همه جا سر می کشد،
فقر؛ شب را " بی غذا" سر کردن نیست،
فقر؛ روز را " بی اندیشه" سر کردن است...

از دوستانی که وقتشونو به خوندن این مطالب اختصاص دادند سپاس گزارم.
امیدوارم نگاهی گذرا بر مطالب نداشته باشید و "اندکی درنگ" ،هر چند کوتاه،بر این پدیده ی حاد اجتماعی داشته باشید.
به امید روزی که واژه ی "فقر" از تمام لغت نامه ها پاک شه...

در پناه حق

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sina

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر