امشب چه سینه‌سوز است بانگ اذان مولا*اشعار شهادت مولای متقیان علی (ع)*

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
38.gif
امشب چه سینه‌سوز است بانگ اذان مولا*اشعار شهادت مولای متقیان علی (ع)*



78578720364368199960.gif


امشب چه سینه‌سوز است بانگ اذان مولا
خیزد صدای تکبیر از عمق جان مولا

از لحظه‌های افطار در شوق وصل دلدار
بر چهره می‌درخشید اشک روان مولا


مولا گشوده آغوش بهر وصال جانان
قاتل به مسجد آید بر قصد جان مولا

زهرا کنار محراب با ذکرِ واعلیّا
یا فاطمه است امشب ورد زبان مولا


زخم سرعلی را دیدند اهل مسجد
دردا که نیست پیدا زخم نهان مولا

ای نخل‌ها بگریید ای چاه‌ها بنالید
دیگر علی ندارید ای دوستان مولا


حق علی ادا شد فرق علی دو تا شد
سرهایتان سلامت ای خاندان مولا

ای دوستان بیایید با من به شهر کوفه
تا سر نهیم امشب بر آستان مولا


ریزید ای یتیمان در سفره‌های خالی
خون جگر به جای خرما و نان مولا

«میثم» دگر امیدی در ماندن علی نیست
از دست رفته دیگر تاب و توان مولا




11425509837557008785.gif

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Nafas

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
65364547069013507797.gif


کوفه برای هر که اگر نان و آب داشت
در سفره اش برای من اما عذاب داشت

از زخم کهنه ایست اگر خورده ام زمین
ورنه علی به ضربه ی شمشیر تاب داشت


افتاده ام به بستر زخمی که سالهاست
ردی عمیق بر جگر بوتراب داشت

با تجربه، به جوهر اشکم نوشته ام
"این شهر سنگ هاش حساب و کتاب داشت"


زخم زبان کوفه یکی و دو تا که نیست
کوفه زیاد مردم حاضر جواب داشت

اینجا به زعمشان همه اهل عبادتند
حتی اسیر کردن زن هم ثواب داشت


دار و ندار کوفه دو چیز است و هیچ نیست
کوفه وفا نداشت ولیکن طناب داشت

امروز دیدن صف بچه یتیم ها
اندازه ی عذاب رقیه عذاب داشت


این کاسه های شیر به دردم نمی خورد
وقتی که شیرخوار تمنای آب داشت

خندیده بود بیشتر از این که گریه کرد
لب تشنه بود بیشتر از این که خواب داشت


تاثیر زهر بر دل حیدر نداشته ست
داغی که در مصیبت اصغر رباب داشت

حجت تمام شد که علی نیز بر لبش
"الفرصت یمر کمر السحاب"داشت



شاعر : مظاهر کثیری نژاد



99465817036841917085.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
47108426449988292899.gif


خون دلهای علی گل کرد برفرق سرش
می برد این دستۀ گل را برای همسرش

آنکه عمری کرد دلجوئی زپاافتاده را
حال می ریزد گل از خون درمیان بسترش

مسجدو محراب ومنبر درفروغی ازخلوص
محشری دیدند درحال نماز آخرش

بعد زهرا با همان عشق ومحبت بارها
دید زهرا را ولیکن درنگاه دخترش


کم کم ازپا می فتاد این شمع واز غم زینبش
بال وپرمیزد چنان پروانه در دور وبرش

گفت عباسم علمدار حسین من تو باش
این وصیت نامه رابنوشت با چشم ترش

گفت با پروانه های خویشتن پنهان کنند
همچو زهرا نیمه شب درخاک غم خاکسترش

پرشداز شهد شهادت تا که جامش عشق گفت
ساقی کوثر رود امشب بسوی کوثرش


ازسخن گفتن «وفائی» گرکه کم کم شد خموش
قطره قطره اشک می افتاد روی دفترش




شاعر : استاد سید هاشم وفایی


81175679121051725006.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
93505846452767035539.gif


دوست دارم خاک باشم درقدم های علی
تاکنم در رهگذار او تماشای علی

دوست دارم اشک باشم چشمه چشمه جوبه جو
تاکه قطره قطره افتم درقدمهای علی


دوست دارم بادباشم با امید وآرزو
سرنهم مثل نسیم صبح برپای علی

دوست دارم چون کبوتر باشم و با بال شوق
پرزنم تا گلشن سبزو دل آرای علی


دوست دارم گوش باشم تا به بزم انس او
بشنوم از دوستانش صوت آوای علی

دوست دارم چشم باشد عضو عضوم تا مگر
وقت جان دادن ببینم روی زیبای علی


دوست دارم شمع باشم تا بسوزم روز وشب
گاه بایاد علی گاهی به زهرای علی

دوست دارم دست مارا او بگیرد روز حشر
نامۀ اعمال ما باشد به امضای علی

دوست دارم ای «وفائی»روزسخت واپسین
عروه الوثقای ما باشد تولای علی


شاعر : استاد سید هاشم وفایی

55730423295401848808.gif

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
62704840971647972264.gif



سحر است و سحر عمر علی پایان است
این سحر مژده پایان شب هجران است

این سحرگاه سحرگاه وصال یار است
تا سحر دیده حق بین علی بیدار است


تا سحر زیر لبش زمزمه دارد مولا
زیر لب ناله یا فاطمه دارد مولا

ای سفرکرده ببین همسفرت می آید
یار و همسنگر خونین جگرت می آید


خون دل خوردن و صبر است پس از تو کارم
فاطمه جان هوس روی پیمبر دارم

بی فروغ رخ تو لیل و نهارم تار است
قاتل همسر تو میخ و در و دیوار است


یاد داری که چسان دست علی را بستند
پیش چشمان ترم پهلوی تو بشکستند

تو الف بودی از جور و ستم دال شدی
بهر یاری من از کینه تو پامال شدی


کاش آن جا وسط کوچه علی جان می داد
یا خدا عمر مرا بعد تو پایان می داد

گویی ایام فراغ من و تو سر گشته
وقت دیدار تو و همسرت حیدر گشته



شاعر : محمد رجبی



06221191862292309031.gif



 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
95001503061224731403.gif


ناله کن ای دل به عزای علی
گریه کن ای دیده برای علی

کعبه ز کف داده چو مولود خویش
گشته سیه پوش عزای علی

منبر و محراب کشد انتظار
تا زند بوسه به پای علی

ماه دگردر دل شب نشنود
صوت و مناجات و دعای علی


آه که محروم شد امشب دگر
چشم یتیمان ز لقای علی

مانده تهی سفره بیچارگان
منتظر نان و غذای علی

پیش حسن و حسن و زینبین
خون چکد از فرق همای علی

عمر علی عمره مقبوله بود
هر قدمش سعی و صفای علی

دیده زمزم که پر از اشک شد
یاد کند زمزمه های علی

تیغ شهادت سر او را شکافت
کوفه بود کوی منای علی


عالم امکان شد پر از غلغله
چون شده خاموش صدای علی


وای امیر دو سرا کشته شد

خانه غم گشته سرای علی

48813575315381845468.gif


 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
68167126663395417508.gif


رمضان بود و شب نوزدهم
ام كلثوم كنار پدرش

سفره گسترده به افطار على
شير و نان و نمك آورد برش


ميهمان ، مظهر عدل و تقوى
ميزبان ، دختر نيكو سيرش

على ان مرد مناجات و نماز
چونكه افتاد به آنها نظرش


چشمه هاى غم او جوشان شد
ريخت زان منظره اشك از بصرش

گفت : در سفره من كى ديدى
دو خورش ، يا كه از ان بيشترين

نمك و شير، يكى را برگير
بنه از بهر پدر، ان دگرش

شير حق ، عاقبت از شير گذشت
كه بشد نان و نمك ، ماحضرش

حيدر از شوق شهادت ، بيدار
در نظر وعده پيغامبرش

كه شب نوزدهم ، از رمضان
رسد از باغ شهادت ، ثمرش

بى قرار و نگران بود على
چون مسافر كه به آخر سفرش

گاه از خانه برون مي امد
تا كى از راه رسد منتظرش

گه به صد شوق ، نظر مي فرمود
به سما و به نجوم و قمرش

گاه در جذبه معراج نماز
بيخود از خويش و جهان زير پرش


چه خبر داشت خدايا آنشب
كه على در هيجان از خبرش

ام كلثوم غمين و نگرآن
كاين شب تار چه دارد سحرش ؟

گشت آماده رفتن حيدر
مضطرب دختر خونين جگرش

چون كه از خانه برون ميامد
چفت در، بند گشود از كمرش

كه مرو يا على از خانه برون
تا سحر بگذرد و اين خطرش

على ان روح مناجات و نماز
شرح قرآن سخن چون شكرش

گفت با خود كه كمر محكم كن
بهر مردن كه عيان شد اثرش

تا كه نزديك بشد صبح وصال
مسجد كوفه بشد باز درش


على ان بنده تسليم خدا
صاحب الامر قضا و قدرش

كعبه زادى كه خدا دعوت كرد
بار ديگر به سراى دگرش

چون كه جا در بر محراب گرفت
من چه گويم كه چه آمد بسرش

كوفه لرزيد ز تكبير على
ناله برخاست ز سنگ و شجرش

فلك افشاند به سر، خاك عزا
چرخ ، وا ماند ز سير و گذرش

اه از ان دم كه على غرقه به خون
بود بر دوش شبير و شبرش

اه از ان دم كه حسانا زينب
چشمش افتاد به فرق پدرش

حبیب الله چایچیان


02520863316405250477.gif

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
97807818041440157316.gif

وقت پرواز آسمان شده بود

گوئیا آخر جهان شده بود

کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود


کوفه لبریز از مصیبت بود

باد در کوچه نوحه خوان شده بود

شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود


در و دیوار التماسش کرد

در و دیوار مهربان شده بود

شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود


خار در چشم و تیغ بین گلو

زخم، مهمان استخوان شده بود

سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود


ناگهان آسمان ترک برداشت

فرق خورشید خون فشان شده بود

در نجف سینه بی قرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق


86137638493900217911.gif


 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
68631852602798843590.gif


بر قلب زينب ابر غم مي‏بارد امشب

سوز دلش بوي مدينه دارد امشب

زينب ز ابر ديده مي‏بارد ستاره
دارد به پيشاني بابايش نظاره

آرام بهرش سفره افطار چيند
در چشم او رخساره مادر بيند

اين عالمه غير معلم بي قرار است
آگه شده باباي او چشم انتظار است


آرامش او كرده زينب را پريشان
گويد پدر اينگونه قلبم را ملرزان

اي كاش من در كوچه سيلي خورده بودم
اينجا نبودم در مدينه مرده بودم


اي كوچه‏ هاي كوفه از غربت بميريد
بوسه ز پاي رهبري مظلوم گيريد

اي خاك نخلستان ز رويش توشه بردار
خود را به زير پاي او آرام بگذار

مرغان عاشق راه مولا را بگيريد
او بي كس است امشب شما بهرش بميريد

امشب علي مات جمالي لاله گون است
ذكر لبش »انا اليه راجعون« است

خانه نشين داغ زهراي نجيب است
دلخسته از نامردي شهري غريب است

محراب را چون پشت در گلگون نمايد
بر شهر خونين او سر غربت بسايد

بهر علي هنگامه پرواز گرديد
تا كه ز پا افتاد دستش باز گرديد

محمد حیاتی

53080138878760243959.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
20301857057615221464.gif



زمين و آسمان امشب غم و دردى دگر دارد
به پشت تيره ابرى، ماه چشمى پرگهر دارد

نواى مرغكانِ نغمه خوان در سينه بشكسته
به هر سو بنگرى مرغى سر از غم زير پر دارد


به نخلستان گذر كردم كه جويم حال مولا را
بديدم از دل غمگين من غم بيشتر دارد

هزاران بوسه بر پاى على اى خاك نخلستان
بزن امشب كه آن مولا سحر عزم سفر دارد


به گوش جان شنو امشب مناجات على اى دل
كه اين باشد كلام آخر و سوزى دگر دارد

به مسجد مى رود مولا پى انجام امرِ حق
دل و جانى همه تسليم امر دادگر دارد


دمى ديگر چو بگذارد به محراب عبادت رخ
ز تيغ كين سرى پُرخون رخى هم رنگ زر دارد

على مهمان كلثومش بود افطار آخر را
كه از نان و نمك قوت غذايى مختصر دارد


به خون غلتيده در محراب، شير بيشه تقوا
در آن حالت نواى ديگر و شور دگر دارد

به ناگه نغمه «فُزتُ و رب الكعبه» زد مولا
بلى هر گفته كز دل سركشد بر دل اثر دارد


سيد تقى قريشى


44094732109209589922.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
en5139.jpg




در سجده آنچه خواست علی مستجاب شد
محراب پر ز خون دل بوتراب شد

سیمرغ عشق، از قفس آزاد گشت باز
آری قسم به کعبه، علی(ع) کامیاب شد

لرزان اساس خلقت و سرگشته کائنات
جانها ز داغ او، همه در التهاب شد

پیچید در فضای جهان بانگ «قد قُتِل»
روح الامین به سوی زمین با شتاب شد

بر سر زدند جمله مَلَک‏های آسمان
گریان، که پایگاه هدایت خراب شد

گیسوی شب، سپید شد از داغ مرتضی
وقت سحر، که صورتش از خون خضاب شد

کشتند چونکه شیر خدا را به سجده‏گاه
دیگر برای کشتن حق فتح باب شد

جسمی به خاک رفت که جان‏ها فدای اوست
داغی به جای ماند، که دل‏ها کباب شد


en5140.jpg



شب قدر است و امشب راز دارم
نگه تا صبح امشب باز دارم

شب قدر است و بايد قدر دانم
قدم در پيشگاه قدر دانم

شب قدر است و امشب هجر مولاست
دلم از عشق پر شور و غوغاست

شب قدراست و اخترها غمينند
تو گويى جملگى سر در جبينند

بلى امشب شب بيمارى اوست
شب توديع يار خوب و نيكوست

شب سرخ شهادت بين تو امشب
شب درد سعادت بين تو امشب

چه امشب ديده‏اش خونبار و گريان
نظر افكند او بر شير يزدان

على اى فاتح هم بدر و خيبر
على اى بر يتيمان جمله سرور

سر خونين خود بردار اى دوست
ببين زينب كه طور، رخساره‏ ى اوست

حسن بنگر، حسين و هم ابوالفضل
عنايت كن، كرم بنما، نما بذل
 

Nafas

افتخاری
2014-03-18
687
697
0
تهــــــــــــران
[FONT=courier new, courier, mono]یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مناجات علی امشب ز نخلستان نمی آید
مسجد کوفه پر از جمعیت و مولا نمی آید
دامن مادر گرفته گوشه ی ویرانه طفلی
گوید ای مادر بگو امشب چرا بابا نمی آید
[/FONT]
2lm290g.jpg
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
47108426449988292899.gif


مسجد كوفه ببين عزم سفر كرد على
با دلى خون ز تو هم قطع نظر كرد على

مسجد كوفه مگر مسجدالاقصايى تو
كه ز محراب تو تا عرش سفر كرد على

رفت آن شب كه به مهمانى امّ كلثوم
دخترش را ز غمى سخت خبر كرد على

خبر از كشتن خود داد به تكبير و فسوس
هر زمان جانب افلاك نظر كرد على


كس چو او روزه يك ساعته هرگز نگرفت
چون كه افطار به هنگام سفر كرد على

گرچه جانش سفر تير بلا بود، آخر
پيش شمشير ستم فرق سپر كرد على

ريخت بر دامن محراب ز فرق سر او
آنچه اندوخته از خون جگر كرد على

گرچه در هر نفسى بود على را معراج
غوطه در خون زد و معراج دگر كرد على

(سيد رضا مؤيّد)

12553188570559256814.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

68167126663395417508.gif


فضاى کوفه غمبار است امشب

غم از هرسو پديدار است امشب

سحاب غم گرفته روى مه را
زمين و آسمان تار است امشب

همه ذرّات عالم بى قرارند
هراسان چرخ دوّار است امشب

همه افلاک در سوز و گدازند
شب افشاى اسرار است امشب

سرشگ از ديده جبريل جارى
بسان درّ شهوار است امشب

ملايک در سما سر در گريبان
نبى را ديده خونبار است امشب


نداى قَدقُتل مى آيد از عرش
جهان مبهوت و افگار است امشب


چه در سر دارد آيا ابن ملجم
که لرزان عرش دادار است امشب

به محراب عبادت شاه مردان
قتيل تيغ اشرار است امشب

ميان خاک و خون چون مرغ بسمل
على سلطان احرار است امشب

عدالت را به خاک و خون کشيدند
ز خون محراب گلزار است امشب

براى بهترين فرزند آدم
همه عالم عزادار است امشب

ستون خيمه اشراق بشکست
رسول حق عزادار است امشب

رخ مهتابى فرزند کعبه
ز شوق وصل گلنار است امشب

بگفتا «فزت ربّ الکعبه» زيرا
شب ديدار با يار است امشب

به گردون آه فرزندان زهرا
جگرسوز و شرربار است امشب

ز چشم آسمان گر خون ببارد
در اين ماتم سزاوار است امشب

ترا «فولادى» ار داغ على نيست
چرا غم يار و غمخوار است امشب


02520863316405250477.gif

 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
47108426449988292899.gif



وقتي که با نان ونمک افطار مي کرد

انگار که با فاطمه ديدار مي کرد


هي شير را از پيش خود مي زد کنار و
هي دخترش باچشم تر اصرار مي کرد

در آسمان انگار چيزي تازه مي ديد
از اشک ديده چشم را خونبار مي کرد

دردست خود پيراهني پرماجراداشت
که اين جهان را برسرش آوار مي کرد

امشب زشبهاي دگر مظلوم تر بود
اين رااذان، وقت سحر اقرار مي کرد

دنيابرايش خاطراتي پرزغم داشت
که هر سحررا مثل شام تار مي کرد

اين پيرمردي که غرورش را شکستند
انا اليه راجعون تکرار مي کرد

دلتنگ محسن بود اين شبهاي آخر
گريه به پهلو ودرو ديوار مي کرد

قلاب در وقتي که بوسه زد به شالش
ياد غلاف وزخم دست يار مي کرد

از بسکه دلتنگ نگاه همسرش بود
او ابن ملجم را خودش بيدار مي کرد


همراه زينب دخترش محراب کوفه
گريه براي حيدر کرار مي کرد

12553188570559256814.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0

47108426449988292899.gif



اي چاه کـوفـه من دگر يـاري ندارم
اي چـاه کـوفه من طرفـداري ندارم


من درغم و در نـاله ام ، اي واي اي واي
دادم زکف من لاله ام ، اي واي اي واي

زهراي هجده ساله ام ، اي واي اي واي
افتاده ام از صبر و تاب ، اي واي اي واي

شد بسته دستم باطناب ، اي واي اي واي
هستم سلام بـي جواب ، اي واي اي واي

علي علي يا مرتضي حيدر حيدر

اي چاه کوفه غيرچشم ترندارم
اي چاه کوفه من دگرسپرندارم

درموجي ازغمها منم ، اي واي اي واي
تنهـاتـراز تـنهـا منم ، اي واي اي واي


عـلي بـي زهرا منم ـ اي واي اي واي
دشمن پناهم را گرفت ، اي واي اي واي

او تکيه گاهم را گـرفت ، اي واي اي اي
از من سپاهم را گرفت ، اي واي اي واي

علي علي يا مرتضي حيدر حيدر

اي چاه کوفه يارمجروحم جوان بود
يار جـوان من کـمان تر از کمان بود

من جسم خسته شسته ام ، اي واي اي واي
من چشم بستـه شسته ام ، اي واي اي واي


دست شکستـه ش ، سته ام ، اي واي اي واي
از ديـده خون افشانـده ام ، اي واي اي واي

حـديث غم را خـوانـده ام ، اي واي اي واي
او رفــتـه و مـن مـانـده ام ، اي واي اي واي


علي علي يا مرتضي حيدر حيدر(۳)

12553188570559256814.gif
 

zahra

مدیر ارشد
2013-09-24
3,072
2,573
0
12553188570559256814.gif





بهترین رهبر ابناء بشر کیست علیست

به یتیمان ستم دیده پدر کیست علیست

داشت ایزدبه صدف یک دُر یک گوهر ناب

دُر یکدانه نبی هست و گهر کیست علیست

آنکه بر دوش رسول مدنی پای نهاد

تا کند بتکده ها زیر و زبر کیست علیست

کس نگفته است سلونی بجهان بهر بشر

انکه فرمود و به ما داد خبر کیست علیست

آنکه بر جای نبی خفت که از راه وفا

کند از جان نبی دفع خطر کیست علیست

آنکه با دیدن رخسار غم آلود یتیم

اشک می ریخت به دامن چو گهر کیست علیست

آنکه می برد غذای فقرا بر سر دوش

نیمه شب بر سر هر کوی و گذر کیست علیست

آنکه در خانه حق آمد و از خانه حق

بست از دار جهان بار سفر کیست علیست

آنکه شق القمر از تیغ عدو گشت سرش

بر سر سجده بهنگام سحر کیست علیست


12553188570559256814.gif


 

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر