اشعاری در وصف بهار از فریدون مشیری

Sina

Administrator
پرسنل مدیریت
2013-05-11
4,709
2,901
113
چابکســـر


گل امید


هوا هوای بهار است و باده باده ء ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب

در این پیاله ندانم چه ریختی ، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب

فرشته روی من ، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب

به جام هستی ما ، ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ، ای چراغ ماه بتاب

گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب

مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب



بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
آسمان آبی و ابری سپید

برگ های سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه ء شوق پرستو های شاد

خلوت گرم کبوتر های مست....
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز

خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: zahra

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر