عباس علیزاده
دکتر عباس علیزاده باستان شناس ایرانی در بسیاری از تپههای باستانی خوزستان و فارس کاوش کرد هم اکنون دارای کرسی باستانشناسی پیش از تاریخ ایران در موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو میباشد.
او در آغاز دهه ۱۹۷۰ در دانشگاه تهران مشغول تحصیل در رشته روانشناسی بود، اما از آنجا که بیشتر همبازیهایش در تیم فوتبال، دانشجوی باستانشناسی بودند، او هم تغییر رشته داد. او در خلال یکی از بازدیدهای اخیرش از پایتخت باستانی تختجمشید گفت: «احساس زیادی نسبت به روانشناسی نداشتم. به نظرم فقط رمانتیک بود.»
علیزاده پس از دیدار با یک استاد شیکاگویی در یک سایت حفاری در مرکز فلات ایران برای ادامه تحصیل به امریکا رفت. سه سال بعد، رژیم شاه سرنگون شد، دانشگاهها بسته شدند، و از باستانشناسی در ایران اثر قابل توجهی باقی نماند. علیزاده پس از گرفتن مدرک دکترا از دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۸۷ برای تدریس درباره بادیهنشینان باستان به هاروارد رفت و سپس به عنوان استادیار به دانشگاه شیکاگو بازگشت. علیزاده در آغاز دهه ۱۹۹۰ برای دیداری خانوادگی به ایران بازگشت. مدت کوتاهی بعد به کمک بورسیهای از شیکاگو و توافق مقامات ایرانی توانست یک ماه برای جمعآوری دادههای باستانی-قومی با چادرنشینان ناحیه فارس همراه شود. او میگوید: «همان موقع فهمیدم که در ایران میتوان کار کرد، برای همین چندین بار دیگر به ایران برگشتم.»
علیزاده بالاخره پس از تلاشهای فراوان در سال ۱۹۹۶ اجازه حفاری در استان خوزستان را به دست آورد، اما از کمک همکاران آمریکاییاش برخوردار نبود. در سال ۲۰۰۱، پس از کوشش بسیار جواز حفاری در ایلام، در شمال خوزستان و در مرز عراق را به دست آورد که مرکز شکوفایی قدیمیترین تمدن دارای خط بوده است، و این بار توانست گروهی را با خود از ایالات متحده به ایران بیاورد.
اعضای تیم با هزینه دانشگاه شیکاگو و بورسیه بنیاد ملی علوم ایالات متحده شروع به کار کردند، اما خیلی زود دریافتند تحقیق در این ناحیه غیرممکن است. علیزاده میگوید: «عراقیها پیش از ترک این ناحیه در سرتاسر آن مین گذاشتند. کار در آنجا بسیار خطرناک و غیرممکن بود.» در عوض تیم علیزاده به خوزستان رفت و در آنجا با آثاری نادر از چادرنشینان باستان روبهرو شد. اکنون او و همکارانش در حال کار روی حفاریهای این منطقهاند.
علیزاده در عین حال کار سازماندهی مجموعه سفالینههای موزه ایران باستان را پذیرفته است. کیسههایی بزرگ از تکه سفال در زیرزمینی مرطوب نگهداری میشد و کارکنان موزه در شرف دور ریختن این توده بینظم و ترتیب بودند. اما علیزاده مانع این کار شد، و امروز این موزه میتواند به داشتن مجموعه قابلتوجهی از یک میلیون قطعه سفال به خود ببالد که با تلاش علیزاده بر اساس نوع و منطقه، طبقهبندی شده و در زیرزمینی که با بودجه دولت بازسازی شده نگهداری میشود. نیکلاس کوچوکوس، قومشناس دانشگاه شیکاگو، که به علیزاده در این کار کمک کرده است میگوید: «بسیاری از سایتهایی که این سفالها در آنها پیدا شده اکنون اصلاً وجود ندارند. این مجموعه بینظیری است که ما تصور میکردیم از دست رفته است.»
پروژه بعدی علیزاده کمک به باستانشناسان هموطن خود در تحقیقی جامع در منطقه تختجمشید است که یکی از غنیترین مناطق باستانی ایران به شمار میرود.
او در آغاز دهه ۱۹۷۰ در دانشگاه تهران مشغول تحصیل در رشته روانشناسی بود، اما از آنجا که بیشتر همبازیهایش در تیم فوتبال، دانشجوی باستانشناسی بودند، او هم تغییر رشته داد. او در خلال یکی از بازدیدهای اخیرش از پایتخت باستانی تختجمشید گفت: «احساس زیادی نسبت به روانشناسی نداشتم. به نظرم فقط رمانتیک بود.»
علیزاده پس از دیدار با یک استاد شیکاگویی در یک سایت حفاری در مرکز فلات ایران برای ادامه تحصیل به امریکا رفت. سه سال بعد، رژیم شاه سرنگون شد، دانشگاهها بسته شدند، و از باستانشناسی در ایران اثر قابل توجهی باقی نماند. علیزاده پس از گرفتن مدرک دکترا از دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۸۷ برای تدریس درباره بادیهنشینان باستان به هاروارد رفت و سپس به عنوان استادیار به دانشگاه شیکاگو بازگشت. علیزاده در آغاز دهه ۱۹۹۰ برای دیداری خانوادگی به ایران بازگشت. مدت کوتاهی بعد به کمک بورسیهای از شیکاگو و توافق مقامات ایرانی توانست یک ماه برای جمعآوری دادههای باستانی-قومی با چادرنشینان ناحیه فارس همراه شود. او میگوید: «همان موقع فهمیدم که در ایران میتوان کار کرد، برای همین چندین بار دیگر به ایران برگشتم.»
علیزاده بالاخره پس از تلاشهای فراوان در سال ۱۹۹۶ اجازه حفاری در استان خوزستان را به دست آورد، اما از کمک همکاران آمریکاییاش برخوردار نبود. در سال ۲۰۰۱، پس از کوشش بسیار جواز حفاری در ایلام، در شمال خوزستان و در مرز عراق را به دست آورد که مرکز شکوفایی قدیمیترین تمدن دارای خط بوده است، و این بار توانست گروهی را با خود از ایالات متحده به ایران بیاورد.
اعضای تیم با هزینه دانشگاه شیکاگو و بورسیه بنیاد ملی علوم ایالات متحده شروع به کار کردند، اما خیلی زود دریافتند تحقیق در این ناحیه غیرممکن است. علیزاده میگوید: «عراقیها پیش از ترک این ناحیه در سرتاسر آن مین گذاشتند. کار در آنجا بسیار خطرناک و غیرممکن بود.» در عوض تیم علیزاده به خوزستان رفت و در آنجا با آثاری نادر از چادرنشینان باستان روبهرو شد. اکنون او و همکارانش در حال کار روی حفاریهای این منطقهاند.
علیزاده در عین حال کار سازماندهی مجموعه سفالینههای موزه ایران باستان را پذیرفته است. کیسههایی بزرگ از تکه سفال در زیرزمینی مرطوب نگهداری میشد و کارکنان موزه در شرف دور ریختن این توده بینظم و ترتیب بودند. اما علیزاده مانع این کار شد، و امروز این موزه میتواند به داشتن مجموعه قابلتوجهی از یک میلیون قطعه سفال به خود ببالد که با تلاش علیزاده بر اساس نوع و منطقه، طبقهبندی شده و در زیرزمینی که با بودجه دولت بازسازی شده نگهداری میشود. نیکلاس کوچوکوس، قومشناس دانشگاه شیکاگو، که به علیزاده در این کار کمک کرده است میگوید: «بسیاری از سایتهایی که این سفالها در آنها پیدا شده اکنون اصلاً وجود ندارند. این مجموعه بینظیری است که ما تصور میکردیم از دست رفته است.»
پروژه بعدی علیزاده کمک به باستانشناسان هموطن خود در تحقیقی جامع در منطقه تختجمشید است که یکی از غنیترین مناطق باستانی ایران به شمار میرود.