nadiya

تو بیمارستان به دنیا اومدم.

از بچگی بزرگ شدم.

چند سال سن دارم.

تو دوران کودکیم بچه بودم.

با رفیقام دوست شدم.

به دوست داشتن علاقه دارم.

شبا اگه بخوابم خواب میبینم.

تو خونمون زندگی میکنم.

تا حالا نمردم

ولی کم کم دارم می میرم.

همه میگن یه آدمم...

دست و پا و چشم و گوش

و ما بقی حواس رو هم دارم...

از همه مهمتر

یه دل ساده مهربون دارم که

گناهش بیگناهیه...

که نمیخواد باور کنه

آدما ممکنه همشون مثل خودش نباشن

ممکنه پشت سایه هاشون

خنجری داشته باشن برای دریدن

آدمهایی که صادقانه دروغ میگویند

و خالصانه خیانت میکنند...

آدم هایی که

در حین اینکه تورا میبوسند

طناب دارت را میبافند
محل سکونت
زیر سقف ابیه خدا
حالت من
Mehraboon

امضا

زنـدگـــــی بـــــه مـــن آموخـــــت :
کـــــه هیــــــچ چیــــز ؛
از هیــــــــچ کــــس، بعیـــــــد نیســــــــت !!!
140767959038552.jpg

دنبال‌شدگان

دنبال کنندگان

درباره ما

  • خوش آمدید ؛ یه حسِ خوب یک انجمن است که شما می توانید در آن عضو شده از امکانات آن استفاده کرده و دوستان جدید پیدا کنید. این مجموعه دارای نظارت 24 ساعته بوده تا محیطی سالم را برای کاربران خود فراهم آورد،از کاربران انتظار می رود که با رعایت قوانین ما را برای رسیدن به این هدف یاری کنند.
    از طرف مدیر وب سایت:
    "همواره آرزو دارم که هربازدید کننده ای بعد از ورود به انجمن، با یه حسِ خوب اینجارو ترک کنه!"

منوی کاربر